-
@جهاد تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو ب داد من رسی من ب خدا رسیده امنوشتهشده در ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Miss-Joker مــن دلــبــخــواه خــویـش نـجـسـتـم ولـی خـدا
با هر کس آن دهد که به جان دلبخواهش است -
@Miss-Joker مــن دلــبــخــواه خــویـش نـجـسـتـم ولـی خـدا
با هر کس آن دهد که به جان دلبخواهش استنوشتهشده در ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهDan wolf تا توان داری ز حال ناتوانان یاد کن
خاطر افسردگان را با محبت شاد کن -
Dan wolf تا توان داری ز حال ناتوانان یاد کن
خاطر افسردگان را با محبت شاد کنفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Miss-Joker دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد (شما جدی نگیرید همیشه هم تنهایی خوب نیست احتمالا شاعر زخم خورده دوران بوده)! -
@Miss-Joker دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد (شما جدی نگیرید همیشه هم تنهایی خوب نیست احتمالا شاعر زخم خورده دوران بوده)!نوشتهشده در ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۷:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par دامـن مـکـش بـه نـاز کـه هـجـران کشیده ام
نــازم بــکــش کــه نـاز رقـیـبـان کـشـیـده ام -
@R-Nil-par دامـن مـکـش بـه نـاز کـه هـجـران کشیده ام
نــازم بــکــش کــه نـاز رقـیـبـان کـشـیـده امنوشتهشده در ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهDan wolf می رود عمر گرانمایه و ما غافل از او
وه ک جز مهنت و اندوه نشد حاصل از او -
Dan wolf می رود عمر گرانمایه و ما غافل از او
وه ک جز مهنت و اندوه نشد حاصل از اونوشتهشده در ۱۵ تیر ۱۳۹۹، ۴:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Miss-Joker وه کــه بــا ایــن عــمــرهــای کــوتــه بــی اعــتــبــار
ایــنــهــمـه غـافـل شـدن از چـون مـنـی شـیـدا چـرا -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۸:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
somiiii ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
-
@Miss-Joker وه کــه بــا ایــن عــمــرهــای کــوتــه بــی اعــتــبــار
ایــنــهــمـه غـافـل شـدن از چـون مـنـی شـیـدا چـرافارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۸:۰۳ آخرین ویرایش توسط Marzie khanoom انجام شدهDan wolf از محتسبم عیب نگیرد که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است... -
Dan wolf از محتسبم عیب نگیرد که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است...نوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۸:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par
تو همآنی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را -
@R-Nil-par
تو همآنی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش رافارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Miss-Joker آن که از کوچه بن بست دلم میگذری
کوچه بن بست بود راه گریز از دم نیست (همونجا پارک کن بیزحمت) -
@Miss-Joker آن که از کوچه بن بست دلم میگذری
کوچه بن بست بود راه گریز از دم نیست (همونجا پارک کن بیزحمت)نوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par تـمـنـای وصـالـم نـیـسـت عـشـق مـن مـگـیر از من
بـه دردت خـو گـرفـتـم نـیـسـتـم در بند درمانت -
@R-Nil-par تـمـنـای وصـالـم نـیـسـت عـشـق مـن مـگـیر از من
بـه دردت خـو گـرفـتـم نـیـسـتـم در بند درمانتفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهDan wolf تا توانی دلی به دست آور که دل شکستن هنر نمی باشد...
-
Dan wolf تا توانی دلی به دست آور که دل شکستن هنر نمی باشد...
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par
دل سنگینت آگاهی ندارد
که من چون دیگ رویین میزنم جوش -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Bio شمایل تو بدیدم نه عقل ماند ونه هوشم!
-
Bio شمایل تو بدیدم نه عقل ماند ونه هوشم!
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par
مجرد به معنی،نه عارف به دلق
که بیرون کند دست حاجت به خلق -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Bio قناریی که دگر آشیان نخواهد دید قضا همی بردش تا به سوی دانه ودام
-
Bio قناریی که دگر آشیان نخواهد دید قضا همی بردش تا به سوی دانه ودام
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par
مرا در سپاهان یکی یار بود
که جنگاور و شوخ و عیار بود -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Bio در غم ما روزها بی گاه شد روزها با سوز ها همراه شد
-
Bio در غم ما روزها بی گاه شد روزها با سوز ها همراه شد
نوشتهشده در ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@R-Nil-par
در این کشور اندیشه کردم بسی
پریشان تر از خود ندیدم کسی