-
خانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت...!
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شبمرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شبنوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH
برای همسایه ات چراغی روشن کن یقینا حوالی خانه ات روشن خواهد شد -
AMH
برای همسایه ات چراغی روشن کن یقینا حوالی خانه ات روشن خواهد شدخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
برای همسایه ات چراغی روشن کن یقینا حوالی خانه ات روشن خواهد شددلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب -
AMH
برای همسایه ات چراغی روشن کن یقینا حوالی خانه ات روشن خواهد شدنوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهخانومِ_دوست_داشتنی درد و درمانم توی، جان و امکانم تویی، من اگر آشفته ام، عشق و سامانم تویی
-
خانومِ_دوست_داشتنی درد و درمانم توی، جان و امکانم تویی، من اگر آشفته ام، عشق و سامانم تویی
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
خانومِ_دوست_داشتنی درد و درمانم توی، جان و امکانم تویی، من اگر آشفته ام، عشق و سامانم تویی
ی آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم -
خانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
برای همسایه ات چراغی روشن کن یقینا حوالی خانه ات روشن خواهد شددلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شبنوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH
بده ساقی و می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار اب رکناباد و گلگشت و مصلارا -
AMH
بده ساقی و می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار اب رکناباد و گلگشت و مصلارااین پست پاک شده! -
AMH
بده ساقی و می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار اب رکناباد و گلگشت و مصلاراخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
بده ساقی و می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار اب رکناباد و گلگشت و مصلاراآمده ام، آمدم ای شاه امانم بده، ای حرمت مرجع درماندگان
-
خانومِ_دوست_داشتنی درد و درمانم توی، جان و امکانم تویی، من اگر آشفته ام، عشق و سامانم تویی
نوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH
یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبان -
SEPEHR ALIZADEH
یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبانخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH
یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبانندادم چون عزیز من تو بودی
من از عهد آدم تو را دوست دارم
-
خانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
بده ساقی و می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار اب رکناباد و گلگشت و مصلاراآمده ام، آمدم ای شاه امانم بده، ای حرمت مرجع درماندگان
نوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوس تر دارند جوانان سعادت منو پند پیر دانا را -
AMH
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوس تر دارند جوانان سعادت منو پند پیر دانا راخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوس تر دارند جوانان سعادت منو پند پیر دانا راآن کس که نداند ونخواهد که بداند، حیف است چنین جانوری زنده بماند
-
خانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH
یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبانندادم چون عزیز من تو بودی
من از عهد آدم تو را دوست دارم
نوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH
من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخا را -
خانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوس تر دارند جوانان سعادت منو پند پیر دانا راآن کس که نداند ونخواهد که بداند، حیف است چنین جانوری زنده بماند
نوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیرمغان و شراب ناب کجا -
AMH
من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخا راخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخا راای روی خوب تو سبب زندگانی ام
یک روزه وصل تو طرب جاودانی ام -
AMH
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیرمغان و شراب ناب کجاخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیرمغان و شراب ناب کجااز پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است
ا -
خانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخا راای روی خوب تو سبب زندگانی ام
یک روزه وصل تو طرب جاودانی امنوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق دوست را با ناله شبهای بیداران خوشست -
AMH
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق دوست را با ناله شبهای بیداران خوشستخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق دوست را با ناله شبهای بیداران خوشستتا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیست
آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست
-
خانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق دوست را با ناله شبهای بیداران خوشستتا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیست
آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست
نوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAMH
ترا چنانکه تویی هرنظر کجابیند بقدر دانش خود هرکسی کند ادراک..!
برای امروز کافیه دیگه
خسته نباشی عزیزم -
AMH
ترا چنانکه تویی هرنظر کجابیند بقدر دانش خود هرکسی کند ادراک..!
برای امروز کافیه دیگه
خسته نباشی عزیزمخانومِ_دوست_داشتنی در " مشاعره " گفته است:
AMH
ترا چنانکه تویی هرنظر کجابیند بقدر دانش خود هرکسی کند ادراک..!
برای امروز کافیه دیگه
خسته نباشی عزیزمبه سلامت خانومی
-
نوشتهشده در ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۹:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شروع:
ای فلک بیمن مگرد و ای قمر بیمن متاب/ ای زمین بیمن مروی و ای زمان بیمن مرو