شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
داشتم واسه امتحان میان ترم توو خونه تقلب مینوشتم...یهو دیدم مامانم بالا سَرمه...
اومد تقلب رو پاره کرد..
مونده بود چی بگه.......
گفت: ما تو این خونه نماز میخونیم -
یبارم یه خانم توریست چینی یه دوربین عکاسی بهم داد؛ نمی دونم چی گفت، چون چینیم زیاد خوب نیس، ولی نظر لطفش بود—هنوز داریمش
-
یبار بابام عصبانی بود یهو یه مرده خورد بهش بدتر عصبانی شد گفت مردم جلو خودشونم نگا نمیکنن واقعا که حرفش که تموم شد محکم خورد به دکل برق
-
من يبار مهمون داشتم بعد كه شب داشتن اونا ميرفتن باهاشون تا دم در رفتم نميدونم چي شد يهو حواسم پرت شد گفتم خيلي خوشحال شدم با اجازتون من ديگه ميرم خدافظ دور باز كردم رفتم تو كوچه
-
یبار که ایرانسل تازه اومده بود من اصلا هیچ اطلاعاتی درمورد گوشی و سیم کارت و اینا نداشتم بابام و عموم داشتن در مورد گوشی و خط جرف میزدن.منم اومدم بگم مثلا خیلی حالیمه یه دفه گفتم عمو ایرانسل بهتره یا نوکیا...هنوزم دارم فک میکنم اینا چه ربطی بهم داشتن...پاشدم در رفتم
-
یبار که ایرانسل تازه اومده بود من اصلا هیچ اطلاعاتی درمورد گوشی و سیم کارت و اینا نداشتم بابام و عموم داشتن در مورد گوشی و خط جرف میزدن.منم اومدم بگم مثلا خیلی حالیمه یه دفه گفتم عمو ایرانسل بهتره یا نوکیا...هنوزم دارم فک میکنم اینا چه ربطی بهم داشتن...پاشدم در رفتم
این پست پاک شده! -
تو دبیرستان از معلم عربی مون ( آقای احمدی ) بدم میومد یه روز گفت برو برام چایی بیار تو چایش تف کردم بردم
به دوستام هم گفتم
نشست قشنگ نوش جان کرد
زنگ تفریح کلی خندیدیم
نقل از یکی از الایی ها -
این پست پاک شده!
-
به یكی قبل اعدام ميگن حرفي داري ؟
ميگه نه،
ميكشنش بالا؛
دست وپاميزنه كه حرف دارم..
میارنش پایین ميگن بگو:
میگه جناب سروان خونه روبرویی ماهواره داره ازاينجامعلومه !! -
یارو مداح یود، دفترچش شبیه دفترچه زنش بود که خیاط بود
یه بار دفترچه رو برمیداره میره سر مراسم
میگه آقایون هر چی خوندم بگید ابوالفضل
مردم میگن باشه
میخونه
دور کمر شمسی خانوم یه متره
ملت میگن ابوالفضل، ابوالفضل
میگه دور پای حمیده خانوم یه متره
ملت دیگه نمیگن ابوالفضل
دوزاریش که افتاد میاد پایین از یکی میپرسه
حالا من حواسم نبود، شما چرا اولی رو گفتید ابولفضل
یارو میگه آخه داداش دومی با ابوالفضل حل نمیشد، باید متوسل میشدیم به پنج تن -
مروز يه بازارياب جارو برقي اومد در خونمون رو زد.
تا درو وا كردم قبل از اينكه حرف بزنم پريد تو خونه
يه كيسه كود گاوى خالى کرد رو فرشامون، بعد برگشت گفت اگه من قادر به جمع کردن و تميز كردن همه ي اينا تو 3دقيقه با اين جاروبرقي قدرتمند نباشم حاضرم همه ي اينا رو بخورم.
.
.
.
.بهش گفتم: سس سفيد ميخواي يا قرمز؟
گفت چرا؟
گفتم: قبض برقو نداديم ، صبح اومدن برقمونو قطع كردن ... -
روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد :
9 × 1 = 7
9 × 2 = 18
9 × 3 = 27
9 × 4 = 36
9 × 5 = 45
9 × 6 = 54
• وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد آنها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خندیدن کردند
معلم پاسخ داد :
• من میدانم که چرا میخندید اما باید بگویم که معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم تا درسی بسیار مهم به شما بدهم
همانطور که میبینید من 5 معادله را درست نوشتماما شما به آنها هیچ اهمیتی ندادید
همه شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید
• دنیا همیشه به خاطر موفقیتها و کارهای خوبتان از شما قدردانی نمیکند اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرددر همین حین یکی از دانش آموزان با شرمساری از جایش برخواست
و خطاب به معلم گفت :
استاد زیپ شلوارت باز بود ، واس همین خندیدیم
وگرنه مهم نبود که پای تخته چی نوشتی. -
آقا ﻣﺎ ﯾﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﯾﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ديوانه بود...
میﮔﻔﺖ :
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﺒﺮ،
ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﮕﻮ،
ﺣﺎﻻ ﺍﻣﺎﻣﺎﯼ ﻓﺮﺩ،
ﺣﺎﻻ ﺯﻭﺟﺎ،
ﺣﺎﻻ ﺩﻭﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﻮﻥ !!!ﺗﻮﺟﯿﺤﺶ ﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ،
ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﯿﺸﮑﯽ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﻗﺒﺮ، ﺳﻮﺍﻻ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﻣﯿﺎﺩ؛
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺣﺎﻻ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﺪ
-
دور مادربزرگم نشسته بودیم داشت خاطره میگفت
یهو زوم کرد رو صورتم
گفت:نامزد کردی
گفتم :نه
گفت خاک به سرم .ما تا نامزد نمیکردیم جرات نمیکردیم ابرو برداریمیهو مامانم زد به پهلوم :
گمشو برو بیرون تا نفهمیده پسری... -
ﭘﺪﺭ : ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ مامانتو؟
ﭘﺴﺮ: ﻫﺮدوﺗﺎﺗﻮﻥ
ﭘﺪﺭ : ﺍﮔﻪ ﻣن ﺑﺮﻡ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ مامانت ﺑﺮﻩ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺗﻮ کجا ميري؟
ﭘﺴﺮ : ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ
ﭘﺪﺭ : ﺧﻭب ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮ مامانته ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﯼ !ﭘﺴﺮ : ﻧﻪ ﻣن ﻓﺮانسه رو ﺩﻭست ﺩﺍﺭﻡ.
ﭘﺪﺭ : ﺍﮔﻪ ﻣن ﺑﺮﻡ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ مامانت ﺑﺮﻩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺗﻮ کجا ميري؟
ﭘﺴﺮ : ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﭘﺪﺭ : چرا؟
ﭘﺴﺮ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻸ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭفتم
ﭘﺪﺭ : ﮐﺮﻩ ﺧﺮ ﺣﺎﻻ ﻣن ﻭ مامانت ﺑﺍ ﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺗﻮ كجا ميري؟
ﭘﺴﺮ : می مانم همين جا.
ﭘﺪﺭ : ﺣﺎﻻ ﭼرا؟ﭘﺴﺮ : ﭼﻮﻥ خستم تازه از مسافرت برگشتم
-
اﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻌﻠﻤﻤﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﯾﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺭﻭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ :
ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﭼﺮﺍ؟؟
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ :ﻣﺎ ﺑﮕﯿﻢ ...!!!
ﮔﻔﺖ :ﺑﮕﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...
.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ :ﭼﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺍ؟
ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺘﮑﻢ ﺯﺩ هنوزم نمیدونم چرا؟
-
ﺷﻤﺎﺭﻩ دوس پسرمو ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻩ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﮐﻨﻪ...
شهریور ﻋﺮﻭﺳﯿﺸﻮﻧﻪ ﻣﻨﻢ ﺩﻋﻮﺗم
ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺟﻮﻥ ﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ !! -
سر کلاس استاد داشت فلسفه کلمه خر رو توضیح میداد!
روکرد به ما گفت:
در کل، خر به معنی بزرگ و ارجمند هست
مثل خرپول، خرخون، خرشانس
پس شما همتون خرید
منم برگشتم گفتم:
استاد شکسته نفسی می کنید... چشاتون خر میبینه
خری از خودتونه....
خودتون از همه خر ترید
اصلا اگه یه خر توی این کلاس باشه اونم شمایید.
.
.
.
نمی دونم چرا بیرونم کرد از کلاس -
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺭﻥ ﺳﻪ ﻗﻠﻮ !!!!
ﯾﻌﻨﯽ ﻻﻣﺼﺒﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﭙﯽ ﭘﯿﺴﺘﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩﯼ .....ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻤﺎﺷﻮﻥ: ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﭘﺮﯾﺴﺎ ﭘﺮﯾﺎ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺮﯼ !!!! ﮐﻼ ﻣﻠﺘﯽ ﺭﻭ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ......
حالا ﭼﻨﺪ ﻭقت ﭘﯿﺶ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﻨﻪ؛
داداشم ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﺎﺭﯼ کنه، ﺭﻓﺘه ﺑﻪ هر ﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺗﺒﺮﯾﮏ گفته؛
ﺑﻌﺪﺍً فهمیده ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﮐﻪ ﻋﺮﻭﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺗﺒﺮﯾﮏ گفتهﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭽﯽ، ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ می گم: ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺩاماﺩﻩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ،
ﺩﻩ ﺑﯿﺲ ﺳﯽ ﭼهﻞ ﮐﺮﺩﻩ ! ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ فرموده! ﺍﺧﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺑﺎﻫﻢ ﻓﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﻥ!
ﺑﺎﺑﺎمم ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ:
" ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺼﻔﻪ ﺗﻮست ﺭﻓﺘﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺯﺍﭘﺎﺱ، ﺗﻮ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ
ﭘﻨﭽﺮﺷﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﯼ؟
-
رفته بودم حموم
بابام اومده پشت در صدام میزنه
میگم:بله
میگه:حمومی
میگم:نه اینجا لندنه صدای منو از رادیو بی بی سی داریدمیگه:در زدم بهت بگم خانمت اومده رفته سر گوشیت داره تلگرامت رو نگاه میکنه
لباس و حولت رو هم از پشت در بر میدارم که امشب تو لندن بمونی تا بفهمی درست جواب پدرت رو بدی احمق