-
@YGN-SH
من تا همینجاشم به زور اومدم ولی ارزششو نفهمیدم
امسال نشه دیگه بعد این هیچ وقت نمیشه@miss-besharati در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@YGN-SH
من تا همینجاشم به زور اومدم ولی ارزششو نفهمیدم
امسال نشه دیگه بعد این هیچ وقت نمیشههیچوقت دیر نیست، کافیه خودتو باور کنی، اونوقت غیرممکن ترین کارا رو خیلی راحت میتونی انجام بدی:)
پس بلندبگو خدایا به امید خودت و بلند شو:) -
امشب چالش اعتراف دارین؟
اعتراف ک خیلی هست
اما درمورد کنکور
باید اعتراف کنم مامان و بابام هنوز نمیدونم اون۱۲میلیون پکیج کنکور آسان است ب اندازه هزارتومن برای من فایده نداشت
اعتراف کنم ک تواین دوسال هرچی کتاب خریدم از پول توجیبی هاخودم بود(خیلی کم میشد اونم ب مامانم میگفتم)
باید اعتراف کنم بااینکه از نظر مالی بدنیستیم و تا قل کنکوراسان است کمبود هیچ چیز نداشتم
اما بعداون قضیه خیلی وقتا احساس بی پولی کردم
...
زده ب سرم واسه اولین بار اینارو گفتم
️
-
melikaaa
انا لله و انا الیه راجعونحسین کامکار در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
melikaaa
انا لله و انا الیه راجعونبرمیگرده میدونم
-
@YGN-SH در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@miss-besharati
آره عزیزم به خدا من یکیو میشناسم 6 سال پشت کنکور زود آخه دیگه همه بش میگفتن بیا برو دنبال کارت بابا تو هیچی نمیشی ولی بعد 6 سال پزشکی قبول شد با قبول شدن تو این رشته کلا زندگیش عوض شد ببین اون شیش سال از عمرشو الکی تلف کرد ولی تا ی عمر راحتی داره پس اگه شده تا 10 سالم تلاش کن چون ارزش داره ب آرزوت برسی مگه نه؟؟؟برای موفق شدن باید انرژی منفی اطرافیانو نادیده گرفت، باید یه گوشو در کنی یه گوشو دروازه، آدمی که به خودش اعتماد داشته باشه و خودشو باور داشته باشه حرفای منفی بقیه روش تاثیری نمیزاره! کافیه درک کنیم که قدرت ذهن و قلب اونقدری هست که با باور قلبی داشتن بشه چیزی رو تغییر داد حتی بدخیم ترین بیماریا میتونن درمان بشن...
؛)Zahra Mohammadi 1
آره کاملا درسته
ببین این ثابت شده اون آدمی ک سرطان داشته دکترا جوابش کردن ولی چون خودش روحیه و امید داشته تونسته این بیماری شکست زده
و متاسفانه اینم ثابت شده اون آدمایی ک امید ندارن و افسرده هستن این حال بدشون باعث میشه جسمشون مریض بشه
بچه ها امسال سال سرنوشت هست ولی بدونین سال آخر ک نیست نش. ی سال دیگه نشد دو سال دیگه اصلا 5 سال دیگه نزارین چیزی یا کسی مانع پیشرفتت ن بشه -
@Dr-agon
پس خوب کاری کردی پرسیدی
گاهی آره گاهی نه
الان یه چند روزه باز دست از سر من بر نمی داره@M-an در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@Dr-agon
پس خوب کاری کردی پرسیدی
گاهی آره گاهی نه
الان یه چند روزه باز دست از سر من بر نمی دارهبلی خیلی راحت ترم الان
خیلی بده ک بیشتر اوقات سردرد داری :|
دلیل خاصی داره؟مثلا فشار کاری و اینا
کاش ی فکر اساسی ب حالش بکنی سردرد اصلا خوب نیست :| -
اون بهم گفت
پرنسس قلبم میشی؟
اما عمرش کوتاه بود ومرد
میدونی من مثل پرنسس ها رفتار کردم اما دیگه پرنسس نشدم
#چقدر سراین اشک ریختم من
️
-
@M-an در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@Dr-agon
پس خوب کاری کردی پرسیدی
گاهی آره گاهی نه
الان یه چند روزه باز دست از سر من بر نمی دارهبلی خیلی راحت ترم الان
خیلی بده ک بیشتر اوقات سردرد داری :|
دلیل خاصی داره؟مثلا فشار کاری و اینا
کاش ی فکر اساسی ب حالش بکنی سردرد اصلا خوب نیست :| -
Zahra Mohammadi 1
آره کاملا درسته
ببین این ثابت شده اون آدمی ک سرطان داشته دکترا جوابش کردن ولی چون خودش روحیه و امید داشته تونسته این بیماری شکست زده
و متاسفانه اینم ثابت شده اون آدمایی ک امید ندارن و افسرده هستن این حال بدشون باعث میشه جسمشون مریض بشه
بچه ها امسال سال سرنوشت هست ولی بدونین سال آخر ک نیست نش. ی سال دیگه نشد دو سال دیگه اصلا 5 سال دیگه نزارین چیزی یا کسی مانع پیشرفتت ن بشه@YGN-SH در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Zahra Mohammadi 1
آره کاملا درسته
ببین این ثابت شده اون آدمی ک سرطان داشته دکترا جوابش کردن ولی چون خودش روحیه و امید داشته تونسته این بیماری شکست زده
و متاسفانه اینم ثابت شده اون آدمایی ک امید ندارن و افسرده هستن این حال بدشون باعث میشه جسمشون مریض بشه
بچه ها امسال سال سرنوشت هست ولی بدونین سال آخر ک نیست نش. ی سال دیگه نشد دو سال دیگه اصلا 5 سال دیگه نزارین چیزی یا کسی مانع پیشرفتت ن بشهدقیقا، درمورد بیماری هم بگم خیلی از پزشکا امتحان کردن، به مریض سرطانی بدخیم قرص شکر دادن گفتن با این قرصا خیلی زود خوب میشی کامل، و در کمال تعجب مریضی ک راه درمانی نداشته بعد چند هفته سلامتی کاملشو بدست اورده،
کافیه روی خودمون کار کنیم و کنترل افکارو ذهنمونو داشته باشیم همین -
امشب چالش اعتراف دارین؟
اعتراف ک خیلی هست
اما درمورد کنکور
باید اعتراف کنم مامان و بابام هنوز نمیدونم اون۱۲میلیون پکیج کنکور آسان است ب اندازه هزارتومن برای من فایده نداشت
اعتراف کنم ک تواین دوسال هرچی کتاب خریدم از پول توجیبی هاخودم بود(خیلی کم میشد اونم ب مامانم میگفتم)
باید اعتراف کنم بااینکه از نظر مالی بدنیستیم و تا قل کنکوراسان است کمبود هیچ چیز نداشتم
اما بعداون قضیه خیلی وقتا احساس بی پولی کردم
...
زده ب سرم واسه اولین بار اینارو گفتم
️
@MaryaM-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
امشب چالش اعتراف دارین؟
اعتراف ک خیلی هست
اما درمورد کنکور
باید اعتراف کنم مامان و بابام هنوز نمیدونم اون۱۲میلیون پکیج کنکور آسان است ب اندازه هزارتومن برای من فایده نداشت
اعتراف کنم ک تواین دوسال هرچی کتاب خریدم از پول توجیبی هاخودم بود(خیلی کم میشد اونم ب مامانم میگفتم)
باید اعتراف کنم بااینکه از نظر مالی بدنیستیم و تا قل کنکوراسان است کمبود هیچ چیز نداشتم
اما بعداون قضیه خیلی وقتا احساس بی پولی کردم
...
زده ب سرم واسه اولین بار اینارو گفتم
️
البته بی پولی درمورد کنکور
وگرنه من ازلحاظ لوارم ارایش و لباس پول زیاد میگیرم
هرچند خیلیاش شد پس انداز واسه کتاب
ای لعنت بهت کنکور -
امشب چالش اعتراف دارین؟
اعتراف ک خیلی هست
اما درمورد کنکور
باید اعتراف کنم مامان و بابام هنوز نمیدونم اون۱۲میلیون پکیج کنکور آسان است ب اندازه هزارتومن برای من فایده نداشت
اعتراف کنم ک تواین دوسال هرچی کتاب خریدم از پول توجیبی هاخودم بود(خیلی کم میشد اونم ب مامانم میگفتم)
باید اعتراف کنم بااینکه از نظر مالی بدنیستیم و تا قل کنکوراسان است کمبود هیچ چیز نداشتم
اما بعداون قضیه خیلی وقتا احساس بی پولی کردم
...
زده ب سرم واسه اولین بار اینارو گفتم
️
@MaryaM-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
امشب چالش اعتراف دارین؟
اعتراف ک خیلی هست
اما درمورد کنکور
باید اعتراف کنم مامان و بابام هنوز نمیدونم اون۱۲میلیون پکیج کنکور آسان است ب اندازه هزارتومن برای من فایده نداشت
اعتراف کنم ک تواین دوسال هرچی کتاب خریدم از پول توجیبی هاخودم بود(خیلی کم میشد اونم ب مامانم میگفتم)
باید اعتراف کنم بااینکه از نظر مالی بدنیستیم و تا قل کنکوراسان است کمبود هیچ چیز نداشتم
اما بعداون قضیه خیلی وقتا احساس بی پولی کردم
...
زده ب سرم واسه اولین بار اینارو گفتم
️
هیچکدوم اون کتابارو یبارم تموم نکردم
هیچکیم نبود نظام قدیم بدم بهش
دلم میخواد ببرم یه جا همشونو آتیش بزنم -
Acola یه اعتراف دیگه
یه سال و نیم پیش بود دوتا فیک داشتم بع مدیر گفتم اخراجج کنه
و خیلی هم از دستم عصبی شد
ولی من بازم حرف گوش نکردم
@M-an شرمنده ببخشید -
@YGN-SH در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Zahra Mohammadi 1
آره کاملا درسته
ببین این ثابت شده اون آدمی ک سرطان داشته دکترا جوابش کردن ولی چون خودش روحیه و امید داشته تونسته این بیماری شکست زده
و متاسفانه اینم ثابت شده اون آدمایی ک امید ندارن و افسرده هستن این حال بدشون باعث میشه جسمشون مریض بشه
بچه ها امسال سال سرنوشت هست ولی بدونین سال آخر ک نیست نش. ی سال دیگه نشد دو سال دیگه اصلا 5 سال دیگه نزارین چیزی یا کسی مانع پیشرفتت ن بشهدقیقا، درمورد بیماری هم بگم خیلی از پزشکا امتحان کردن، به مریض سرطانی بدخیم قرص شکر دادن گفتن با این قرصا خیلی زود خوب میشی کامل، و در کمال تعجب مریضی ک راه درمانی نداشته بعد چند هفته سلامتی کاملشو بدست اورده،
کافیه روی خودمون کار کنیم و کنترل افکارو ذهنمونو داشته باشیم همینZahra Mohammadi 1
آره ما آدما موجودات عجیبی هستیم حرفا رومون تاثیر میزاره یادمه مشاورم بهم گفت یگان هر وقت ناامید شدی با خودت بگو کرم ابریشم زمانی ک فکر میکنه داره میمیره ب پروانه تبدیل میشه،.... -
امشب چالش اعتراف دارین؟
اعتراف ک خیلی هست
اما درمورد کنکور
باید اعتراف کنم مامان و بابام هنوز نمیدونم اون۱۲میلیون پکیج کنکور آسان است ب اندازه هزارتومن برای من فایده نداشت
اعتراف کنم ک تواین دوسال هرچی کتاب خریدم از پول توجیبی هاخودم بود(خیلی کم میشد اونم ب مامانم میگفتم)
باید اعتراف کنم بااینکه از نظر مالی بدنیستیم و تا قل کنکوراسان است کمبود هیچ چیز نداشتم
اما بعداون قضیه خیلی وقتا احساس بی پولی کردم
...
زده ب سرم واسه اولین بار اینارو گفتم
️
این پست پاک شده! -
اون بهم گفت
پرنسس قلبم میشی؟
اما عمرش کوتاه بود ومرد
میدونی من مثل پرنسس ها رفتار کردم اما دیگه پرنسس نشدم
#چقدر سراین اشک ریختم من
️
@MaryaM-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اون بهم گفت
پرنسس قلبم میشی؟
اما عمرش کوتاه بود ومرد
میدونی من مثل پرنسس ها رفتار کردم اما دیگه پرنسس نشدم
#چقدر سراین اشک ریختم من
️
من سر این خیلی دلم میشکست همیشه:
شاپرک دوباره بوسه اي بر گونه ي آدم آهني زد و از پنجره به بيرون پرواز کرد. آدم آهني تا مدت زيادي به او فکر مي کرد. چشمش درخشندگي بيشتري نسبت به قبل پيدا کرده بود. در دل آهنينش زمزمه مي کرد: " او دوباره بر مي گردد! او مرا دوست دارد. او دوست من است. او دوباره بر مي گردد و باز هم به راحتي روي شانه ام مي نشيند. آيا مي توانم ياد بگيرم به جز کلماتي که از قبل برنامه ريزي شده است چيزي بگويم؟اگر بتوانم اول از او تشکر مي کنم که با من دوست شده است و بعد به او مي گويم که اولين کسي است که من با او دوست شده ام. "
چشم نارنجي رنگش با بي صبري به پنجره خيره مانده بود.
شاپرک برگشت اما رفتارش عجيب بود. با شتاب خود را به داخل پنجره پرت کرد و به سرعت به گونه ي آدم آهني برخورد کرد.
فرياد زد: " او دنبال من است! تروم ، او دنبال من است. "
به راستي ، سايه ي سياهي نزديک پنجره بود ، برقي زد و چند لحظه بعد خفاش وارد سالن نمايشگاه شد.
بال بالي در حالي که خود را به گونه ي آدم آهني چسبانده بود ، با التماس گفت: " نگذار مرا بخورد! او را بزن."
آدم آهني با شجاعت بادي در گلو انداخت و مي خواست بگويد نترس من قوي ترين دستگاه در اين نمايشگاه هستم و نمي گذارم کسي به تو آسيب برساند ،
ولي به جاي اين جمله گفت: " اسم من تروم است."
خفاش چرخي به دور آدم آهني زد و شاپرک را ديد که با او حرف مي زند ، شاپرک باز با التماس به آدم آهني گفت: " مراقب من باش ، تروم عزيز!"
آدم آهني مي خواست با صداي بلندي به خفاش بگويد که از اين جا بيرون برو ولي دوباره جمله اي را گفت که از قبل برنامه ريزي شده بود:
" من در آزمايشگاه به دنيا آمده ام."
خفاش دندان هايش را به شکم شاپرک فرو برد ، ولي نتوانست او را ببلعد زيرا شاپرک روي پاي آدم آهني افتاد. خفاش چندين بار دور آدم آهني چرخيد ولي نتوانست بال بالي را پيدا کند و از پنجره بيرون رفت.
شاپرک با ناله گفت: " بالم پاره شده. واي ، تروم چرا از من مراقبت نکردي؟ "
آدم آهني بي محابا جواب داد: " در حال حاضر من به سوال هاي پيش پا افتاده اي جواب مي دهم هاهاهاها...! "
از جوابي که داده بود از شدت ناراحتي بدنش مي لرزيد ولي نمي توانست چيز ديگري بگويد.
بال بالي روي زمين مي لرزيد و بال بال مي زد ، سعي مي کرد پرواز کند ولي فقط مثل فرفره به دور خود مي چرخيد.
با ناله گفت: " تو دوست من بودي چرا به من کمک نکردي ، اگر مي فهميدي که چطور به من آسيب رسيده! "
در همين موقع دوباره آدم آهني با صداي غژ غژ مانندي گفت: "من بيشتر از همه از روغن چرب خوشم مي آيد ، من بستني با مرباي زرد آلو را دوست ندارم."
شاپرک نفس نفس زنان و بريده بريده و در حالي که باورش نمي شد گفت: " چه مي گويي؟ تو دوست من هستي و اصلا براي من ناراحت نيستي؟ "
و در پاسخ شنيد: " آينده ي خوبي در انتظار ما آدم آهني هاست."
بال بالي در حالي که صدايش ضعيف و ضعيف تر مي شد ، به آرامي زمزمه کرد:
" چه قدر...بي احساس...و خشن...هستي."
تروم گفت: " من بايد کاري را که برايش برنامه ريزي شده ام انجام دهم."
بال بالي که ديگر نمي توانست بچرخد و حرکت کند ، يک بار ديگر بالش را بالا برد و بعد خيلي آهسته پايين آورد و ديگر حرکتي نکرد و بعد به آرامي گفت: " خدا نگهدارت تروم عزيز " و بعد نفس آخر را کشيدد.
آدم آهني با صداي غرش مانندي گفت: " من براي شما آرزوي سلامتي و شادي دارم! " و پاهايش را محکم به زمين کوبيد ، آن چنان که زمين لرزيد.
و بعد سکوت مرگ باري بر سالن نمايشگاه حاکم شد. شاپرک روي پاي آدم آهني بدون حرکت دراز کشيده بود.
کم کم هوا روشن مي شد. درها باز شدند و دوباره بازديد کنندگان کنجکاو وارد سالن شدند و باز دور او جمع شدند.
- اسم تو چيست؟ اين سوال شماره ي يک بود...آدم آهني فکري کرد قلبش از ناراحتي فشرده شد ، گفت:
" شاپرک...مرا تروم...عزيز...صدا کرد...هيچ کس...تا به حال مرا...به اين نام...صدا نکرده بود..."
سوال دوم: کجا متولد شده اي؟
آدم آهني که تقريبا داشت گريه مي کرد گفت: " بال بالي گفت...که روي درخت...بلوط...متولد...شده...من تا به حال...درخت بلوط...را نديده ام..."
در حقيقت او هيچ پاسخ درستي به هيچ يک از سوالات برنامه ريزي شده ، نداد.
ديگر بازوانش را بلند نکرد و پايش را هم بر زمين نکوبيد ، حتي ديگر با چشم نارنجي رنگش چشمک هم نزد.
ملافه ي بزرگ و سفيدي آوردند و آدم آهني را با آن پوشاندند. روي ملافه اعلان بزرگي زده شد که روي آن نوشته شده بود: " خراب است. "
زير آن ملافه ي سفيد که درست مثل کفن بود ، آدم آهني ساکت بود. ولي شب ، وقتي باد از بيرون به داخل سالن نمايشگاه مي وزيد و با خود رايحه ي گل هاي
درخت بلوط و صداي خش خش برگ هايش را مي آورد ، صداي شکسته و آهسته اي از زير ملافه ي سفيد مي آمد.
به نظر مي رسيد که کسي چيزي ياد مي گيرد و دائم ميگو يد: " بال بالي...بلوط...به او آسيب رسيد. "
-
@اسمان-آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@MaryaM-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
امشب چالش اعتراف دارین؟
اعتراف ک خیلی هست
اما درمورد کنکور
باید اعتراف کنم مامان و بابام هنوز نمیدونم اون۱۲میلیون پکیج کنکور آسان است ب اندازه هزارتومن برای من فایده نداشت
اعتراف کنم ک تواین دوسال هرچی کتاب خریدم از پول توجیبی هاخودم بود(خیلی کم میشد اونم ب مامانم میگفتم)
باید اعتراف کنم بااینکه از نظر مالی بدنیستیم و تا قل کنکوراسان است کمبود هیچ چیز نداشتم
اما بعداون قضیه خیلی وقتا احساس بی پولی کردم
...
زده ب سرم واسه اولین بار اینارو گفتم
️
اعتراف میکنم ک هیچکدوم اون کتابارو یبارم تموم نکردم
هیچکیم نبود نظام قدیم بدم بهش
دلم میخواد ببرم یه جا همشونو آتیش بزنمخیلیاش نخوندم
-
@MaryaM-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اون بهم گفت
پرنسس قلبم میشی؟
اما عمرش کوتاه بود ومرد
میدونی من مثل پرنسس ها رفتار کردم اما دیگه پرنسس نشدم
#چقدر سراین اشک ریختم من
️
من سر این خیلی دلم میشکست همیشه:
شاپرک دوباره بوسه اي بر گونه ي آدم آهني زد و از پنجره به بيرون پرواز کرد. آدم آهني تا مدت زيادي به او فکر مي کرد. چشمش درخشندگي بيشتري نسبت به قبل پيدا کرده بود. در دل آهنينش زمزمه مي کرد: " او دوباره بر مي گردد! او مرا دوست دارد. او دوست من است. او دوباره بر مي گردد و باز هم به راحتي روي شانه ام مي نشيند. آيا مي توانم ياد بگيرم به جز کلماتي که از قبل برنامه ريزي شده است چيزي بگويم؟اگر بتوانم اول از او تشکر مي کنم که با من دوست شده است و بعد به او مي گويم که اولين کسي است که من با او دوست شده ام. "
چشم نارنجي رنگش با بي صبري به پنجره خيره مانده بود.
شاپرک برگشت اما رفتارش عجيب بود. با شتاب خود را به داخل پنجره پرت کرد و به سرعت به گونه ي آدم آهني برخورد کرد.
فرياد زد: " او دنبال من است! تروم ، او دنبال من است. "
به راستي ، سايه ي سياهي نزديک پنجره بود ، برقي زد و چند لحظه بعد خفاش وارد سالن نمايشگاه شد.
بال بالي در حالي که خود را به گونه ي آدم آهني چسبانده بود ، با التماس گفت: " نگذار مرا بخورد! او را بزن."
آدم آهني با شجاعت بادي در گلو انداخت و مي خواست بگويد نترس من قوي ترين دستگاه در اين نمايشگاه هستم و نمي گذارم کسي به تو آسيب برساند ،
ولي به جاي اين جمله گفت: " اسم من تروم است."
خفاش چرخي به دور آدم آهني زد و شاپرک را ديد که با او حرف مي زند ، شاپرک باز با التماس به آدم آهني گفت: " مراقب من باش ، تروم عزيز!"
آدم آهني مي خواست با صداي بلندي به خفاش بگويد که از اين جا بيرون برو ولي دوباره جمله اي را گفت که از قبل برنامه ريزي شده بود:
" من در آزمايشگاه به دنيا آمده ام."
خفاش دندان هايش را به شکم شاپرک فرو برد ، ولي نتوانست او را ببلعد زيرا شاپرک روي پاي آدم آهني افتاد. خفاش چندين بار دور آدم آهني چرخيد ولي نتوانست بال بالي را پيدا کند و از پنجره بيرون رفت.
شاپرک با ناله گفت: " بالم پاره شده. واي ، تروم چرا از من مراقبت نکردي؟ "
آدم آهني بي محابا جواب داد: " در حال حاضر من به سوال هاي پيش پا افتاده اي جواب مي دهم هاهاهاها...! "
از جوابي که داده بود از شدت ناراحتي بدنش مي لرزيد ولي نمي توانست چيز ديگري بگويد.
بال بالي روي زمين مي لرزيد و بال بال مي زد ، سعي مي کرد پرواز کند ولي فقط مثل فرفره به دور خود مي چرخيد.
با ناله گفت: " تو دوست من بودي چرا به من کمک نکردي ، اگر مي فهميدي که چطور به من آسيب رسيده! "
در همين موقع دوباره آدم آهني با صداي غژ غژ مانندي گفت: "من بيشتر از همه از روغن چرب خوشم مي آيد ، من بستني با مرباي زرد آلو را دوست ندارم."
شاپرک نفس نفس زنان و بريده بريده و در حالي که باورش نمي شد گفت: " چه مي گويي؟ تو دوست من هستي و اصلا براي من ناراحت نيستي؟ "
و در پاسخ شنيد: " آينده ي خوبي در انتظار ما آدم آهني هاست."
بال بالي در حالي که صدايش ضعيف و ضعيف تر مي شد ، به آرامي زمزمه کرد:
" چه قدر...بي احساس...و خشن...هستي."
تروم گفت: " من بايد کاري را که برايش برنامه ريزي شده ام انجام دهم."
بال بالي که ديگر نمي توانست بچرخد و حرکت کند ، يک بار ديگر بالش را بالا برد و بعد خيلي آهسته پايين آورد و ديگر حرکتي نکرد و بعد به آرامي گفت: " خدا نگهدارت تروم عزيز " و بعد نفس آخر را کشيدد.
آدم آهني با صداي غرش مانندي گفت: " من براي شما آرزوي سلامتي و شادي دارم! " و پاهايش را محکم به زمين کوبيد ، آن چنان که زمين لرزيد.
و بعد سکوت مرگ باري بر سالن نمايشگاه حاکم شد. شاپرک روي پاي آدم آهني بدون حرکت دراز کشيده بود.
کم کم هوا روشن مي شد. درها باز شدند و دوباره بازديد کنندگان کنجکاو وارد سالن شدند و باز دور او جمع شدند.
- اسم تو چيست؟ اين سوال شماره ي يک بود...آدم آهني فکري کرد قلبش از ناراحتي فشرده شد ، گفت:
" شاپرک...مرا تروم...عزيز...صدا کرد...هيچ کس...تا به حال مرا...به اين نام...صدا نکرده بود..."
سوال دوم: کجا متولد شده اي؟
آدم آهني که تقريبا داشت گريه مي کرد گفت: " بال بالي گفت...که روي درخت...بلوط...متولد...شده...من تا به حال...درخت بلوط...را نديده ام..."
در حقيقت او هيچ پاسخ درستي به هيچ يک از سوالات برنامه ريزي شده ، نداد.
ديگر بازوانش را بلند نکرد و پايش را هم بر زمين نکوبيد ، حتي ديگر با چشم نارنجي رنگش چشمک هم نزد.
ملافه ي بزرگ و سفيدي آوردند و آدم آهني را با آن پوشاندند. روي ملافه اعلان بزرگي زده شد که روي آن نوشته شده بود: " خراب است. "
زير آن ملافه ي سفيد که درست مثل کفن بود ، آدم آهني ساکت بود. ولي شب ، وقتي باد از بيرون به داخل سالن نمايشگاه مي وزيد و با خود رايحه ي گل هاي
درخت بلوط و صداي خش خش برگ هايش را مي آورد ، صداي شکسته و آهسته اي از زير ملافه ي سفيد مي آمد.
به نظر مي رسيد که کسي چيزي ياد مي گيرد و دائم ميگو يد: " بال بالي...بلوط...به او آسيب رسيد. "
حسین کامکار چقد با این داستان گریه کردم :|
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
سلاام
خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم
میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید
منتظرتون هستیم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@دوازدهم @یازدهم @دهم
@تجربیا @ریاضیا @انسانیا
@دانشجویان-پیراپزشکی
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
هاااعییی
آقا به پیشنهاد @Neo..... تصمیم گرفتم که براتون از طریقه گواهی نامه گرفتن بگم
البته اینم بگم که همه اینا با توجه به شهر خودمون و آموزشگاهی که من ثبت نام کردم هست.. ممکنه شهر شما فرق داشته باشه نمیدونم
اول از همه که برای ثبت نام رفتیم آموزشگاه. بهم گفتن باید کتاب آیین نامه رو برای کلاسای تئوری داشته باشم. حالا چه بخری چه از قبل داشته باشی. منم چون نداشتم خریدم.
بعد گفتن که باید اول بری احضار هویت و معاینه چشمی
برای احضار هویت، رفتیم پلیس +۱۰ . فقط یه چیز مهم که باید حواستون باشه اینه کهههه.. اونجا ازتون قراره عکس بگیرن. از این عکس یهوییا مثل کارت ملی مثل من نشین همینجوری برین الان عکس من یجوریه که انگار ام کلثومم نه پرنیا خلاصه به خودتون برسین و دخترا با خودتون مقنعه ببرین که از مقنعه شپشوی اونا استفاده نکنین. برای احضار هویت تاجایی که یادمه حتی ازتون میخوام که اسمتونو به انگلیسی بنویسین پس اگه نمیدونین املای انگلیسی اسمتونو، حتما یاد بگیرین چون دیگه ثبت میشه و تغییر نمیشه داد. بعد اینجا یه مبلغی هم ازتون پول میگیرن
برای معاینه چشمی هم که میگن کجا برین. اونجا هم ازتون گروه خونیتونو میپرسن (همینجوری شفاهی میپرسن پس مطمئن باشین از گروه خونیتونو. من خودم پارسال که رفته بودم، اشتباه گفته بودم و چند روز پیش تصحیح کردم). خلاصه درست بگین چون مهمه فرض کنین خدایی نکرده تصادف کنین بر حسب همین گروه خونیتونو میفهمن. بعد حالا معاینه چجوریه؟ یه معاینه چشمی میکنن.. (اگه عینکی باشین با عینک). بعد مثلا میگن با پاشنه راه برو و اینا. دقیق یادم نیست همه رو چون پارسال انجام دادم. اینجا هم یه مبلغی ازتون میگیرن. (اینسری رفتم برای همون تصحیح گروه خونی، رو دیوار زده بود ۲۴۰ هزار تومن فکر کنم. البته تصحیح گروه خونی هزینه ای نداشت.)
حالا که اینکارا رو کردین اموزشگاه زمان کلاسای تئوری رو میگه. اگر درست یادم باشه، ۸ جلسه کلا کلاس تئوری دارین که ۲ جلسش فنیه. (البته فنیش هم تئوریه). هر کلاس فکر کنم ۱ ساعته بود. بعضی آموزشگاه ها هم تئوریاشون اختیاره میتونین نرین ولی خب برا ما که اجباری بود.
اینم بگم که مثلا آموزشگاه ما برای شهریه (که در حال حاضر ۸۶۰۰ تومنه تقریبا)، یه مقدارشو گرفت و گفت میتونین بقیهشو بعدا تا جلسه ۶م کلاس عملیتون بدین بدین.
حالا که کلاس تئوری تموم شد، نوبت کلاس عملیه. جلسه آخر تئوری خودشون از ما پرسیدن اگه مربی خاصی مد نظرتون هست بگین. و خانما اگه مربی آقا میخوان، باید حتما یه همراه که درجه اول هم باشه داشته باشن. منم که گفتم خانم باشه
بعدش، مربی بهتون زنگ میرنه باهم هماهنگ میکنین برای کلاسای عملی. کلاسای عملی ۱۲ جلسه حدودا ۲ ساعته هست کلا. (البته ۲ ساعت باهاتون تمرین نمیکنن️ واسه من که مربیم ۱ ساعت و نیم تمرین میکرد️️️). ۱ جلسش هم تمرین تو شبه (که میگن اختیاریه و میتونین همون تو روز تمرینش کنین)
این ۱۲ جلسه هم به سلیقه مربیتونه که چجوری آموزش بده. برا من که تا ۳ جلسه اول، همه چیز یعنی دنده ۱ و ۲ و ۳ و پارک دوبل و دور دو فرمونه رو یاد داد و بقیه جلسات تمرین و تکرار بود. جلسه آخر هم تنرین تو شب بود که چراغای ماشین رو بهم یاد داد.
تو جلسه آخر، رفتیم آموزشگاه و باز از ما علاوه بر شهریه ای که دادیم پول خواستن یه ۵۰۰ و خوردی و یه ۲۰۰ و خوردی. جمعا ۸۳۵ میشد اگر یادم باشه.. برای کارکس ماردکس و این چرت و پرتا️ بعد به ما گفتن فلان روز برو فلان جا برای آزمون آیین نامه
برای آیین نامه که اصلا کتابی نخوندم. یه فایل هست ۲۰ سری آزمون آیین نامه اصلی توش هست. آزمونش ۳۰ سواله هست و تا ۳ غلط مجازی. بیشتر از ۳ تا، رد میشی و دوباره باید بری آموزشگاه یه فیش ۱۰۰۰ تومنی ازشون بگیری تا هفته بعد امتحان بدی. منم همون فایل رو خوندم و تو آزمون، یکی از همون سری هایی که تو فایل بود افتاد دست من و با ۱ غلط قبول شدم. یه نکته هم بگم که به هر نفر رندوم برگه ها رو داد یعنی تو و بغل دستیات برگه مشابهی ندارین. یکی از اون ۲۰ سری به هر کدومتون اقتاده. پس خیلی به فکر تقلب از بقیه نباشین اما خود سرهنگه افسره چیه، خلاصه اونی که میخواست ازمون آزمون بگیره قبل شروع امتحان چند تا سوال پر تکرار رو به ما رسونده بود و سر آزمون به بچه ها کمک میکرد هر چند به من کمک نکرد گگگ
بعد دوباره رفتیم آموزشگاه برای گرفتن نوبت آزمون شهری. ۲۵۰ تومن باز از ما پول گرفتن بخاطر هزینه ماشین آزمون که ما این پول رو دادیم و روز آزمون رفتیم محل قرار من و افسر
بار اول، افتادم با آشغال ترین و ملعون ترین افسر قائمشهر که به حروم خوریش معروفه. نفر آخر نشستم پشت فرمون. دو قدم رفتم جلو گفت بزن دنده دو منم گاز دادم و زدم، بعد یهو گفت گاز کم دادی. ردی :| هر چی هم گفتم آقا شما بزار من یکم برم مگه میشه ۱۰ مترم نرفتم منو رد کنی که اوشون گوشش بدهکار نبود.
خلاصه، وقتی بار اول رد بشی، یه جلسه تمرین اجباری داری. (بحاطر همینه که بار اول معمولا رد میکنن). ماهم رفتیم آموزشگاه یه ۶۰۰ هزار تومن برای تمرین و یه ۲۵۰ هزار تومن برای هزینه ماشین آزمون و یه ۱۰۰۰ تومن برای رد شدنم ازمون گرفتن یه جلسه تمرینم رفتیم و باز هفته بعد رفتیم آزمون
این سری هم که متاسفانه استرس فراواااان داشتم. نفر اول کنار افسر نشستم و قشنگ قفل کرده بودم. تا نشستم گفت اون جلو ماشینه رو دوبل بگیر. منم رفتم ولی خب دوبلم خراب شد و خوردم به جدول و همونجا پیادم کرد. امااا این سری برای ۱ جلسه تمرین اختیاری زد که منم نرفتم و خودم با ماشینم تمرین کردم.
رفتیم باز آموزشگاه و ۲۵۰ هزار تومن برا ماشین و ۱۰۰۰ تومن برا رد شدنم گرفت. بعد اومدیم برای سری سوم
سری سوم من زرنگ بازی دراوردم. آزمونم ۱۰ شروع میشد منم ۶ صبح با ماشین خودمون رفتم تمرین. که استرسم کمتر شد. بعدشم ۱ ساعت قبل آزمون پروپرانول با دوز ۱۰ هم خوردم که دیگه محکم کاری بشه و بخاطر استرس رد نشم
سری سوم، نفر دوم رفتم. اول از همه بگم چون از سری پیش ترس داشتم که پارک دوبلو خراب کنم، از بچه ها روش پارک دوبلشونو پرسیدم. بعد با یه گروه از بچه ها که همونجا رفیق شده بودیم هماهنگ شدیم که با چه ترتیبی بریم بشینیم. (بعضی افسرا میگن هر کی میخواد بشینه. اما بعضیا از رو لیستشون به ترتیب میخونن). خلاصه نفر اول دوبل رفت ماشینو و قبول شد (البته با اینکه بار اولش بود و اولش خورد به جدول، افسر بهش گفت بهت یه فرصت دیگه میدم و همینو دوباره برو. دوباره رفت و قبولش کرد). افسر بهم گفت همینو از پارک خارج شو و دوباره دوبل برو. منم همینکارو کردم و حتی وسطش خاموش کردم (چون ماشینش کولرش روشن بود و خب، فشار زیادی به ماشین اومده بود و نباید طبق عادتم با نیم کلاچ خالی عقب میرفتم. تو اینجور مواقع حتما باید یه ذره گاز داد). منم اصصصلا خودمو نباختم و با ریلکسی تمام دنده رو خلاص کردم و دوباره استارت زدم و پارکمو کامل کردم.
و قبول شدم
بعد قبولی، رفتم آموزشگاه کاردکس اینامو تحویل دادم و حدس بزنین چی شد؟ بااااز هم ۲۴۵ هزار تومن ازم پول گرفتن بخاطر هزینه پست گواهی نامه بعد گفتن ۱ ماه تا ۱.۵ ماه دیگه میاد که ماهم الان منتظریم ببینیم ایشالله موقع اومدن گواهی نامه هم ازمون پولی میگیرن یا نه
حالا فعلا این مقدار تجربه رو داشته باشین تا فکر کنم ببینم چه جزئیات دیگه ای یادمه شماهم سوالی داشتیم حتتتما بپرسییین و راننده های دیگه حتما تجربیاتتونو در اختیار بزارین
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-مهندسی @دانشجویان-پیراپزشکی @دانشجویان-پزشکی @فارغ-التحصیلان-آلاء
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون
نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه .
من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن )
پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره....
حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟
این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم.
**اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین
پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین !
خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید
@alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an
اخراج نشوم صلوات
خبببب سلاممم چطورین؟
خیلی یهویی ایده ان تاپیک به ذهنم رسید و راستش رو بخواید اصلا چک نکردم ببینم یه همچین چیز فعالی داریم یا نه:)))))
ماجرا از چه قراره؟
آقا اگه هررررر نکته گرامری، اصطلاح، ضرب المثل، لغت یا هرررررررررر چیزِ اینجوریِ انگلیسیِ جالبی خوندین یا بلد بودین بیایین اینجا با هم دیگه به اشتراک بذاریم هر از گاهی🫠
اینکه چقدر و مطلب و نکته ساده است یا پیچیده است واقعا واقعا فرقی نداره و مشکلی ایجاد نمی کنه... خلاصه اینکه راحت باشین...
راحت و فعاااااااااال
دعوت می کنم از: همه تون:)
-کنارهم کلی چیز میز یاد میگیرم:)
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@تجربیا
@انسانیا
@ریاضیا
@همیار
@فارغ-التحصیلان-آلاء
سلام به یاران جــان
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن
@M-an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب
دعوت میکنم از :
@خانوم
@dlrm
@اکالیپتوس
@revival
@گونش
@Saahaar
@sheyda-fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
%(#1fb5ad)[سلام رفیق رفقا]:)
حال دلاتون آروم...
همون طور که از اسم تاپیک پیداست این تاپیک مخصوص "%(#b51f1f)[پادکست]" هستش:)
این تاپیک رو زدیم که از این به بعد توی تایمایی که حسِ درستون نیست و حال گوش کردن به هیچ آهنگی رو ندارین،پادکست های اینجا رو پلی کنید، سرتون رو بذارید روی دستتون و چشماتون رو ببندین و یکم ریلکس کنید:)
این تاپیک جای آهنگ %(#d66666)[نیست] ما آهنگ هامون رو اینجا میذاریم
این تاپیک جای شعر %(#d66666)[نیست] ما شعرهامون رو اینجا میذاریم
اینجا صرفا تاپیکیِ برای دکلمه و پادکست هایی که به نظرتون میتونه حالِ دل رو خوب کنه و شایدم چند دقیقه ای به فکر وابدارتمون:))
حتی این پادکست هارو میشه شب قبل خواب هم گوش داد و جای فکر کردن به مشکلات روزانه یکم غرق متن و صدای گوینده شد:)
پس...
بسم الله
دعوت می کنم از:
@ادمین هامون
@ناظم های منظممون:))
@همیار های باهوشمون
@فارغ-التحصیلان-آلاء که چقدم بح بح
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا که خیلی خفنیم :))
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا که شمام خفنید :))
@رتبه-های-انجمن-آلاء که موجب افتخارمونین
@خیرین-کوچک-دریا-دل که آلاء رو به شما هم مدیونیم:)
و همه ی @دانش-آموزان-آلاء
تشکر هم بکنم از @آسمان-آبی واسه مهربونیش و پیشنهاد خفنش جات جات
و امیدوارم تاپیک رو نبندن بچه های بالا @ادمین