Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. هرچی تو دلته بریز بیرون
هرچی تودلته بریز بیرون7
M.anM
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
بویِ امید ✨
S.daniyal hosseinyS
راستش بعد از موضوعِ «قشنگ‌ترین تعریف»، یه‌وقتایی می‌شد که یه‌چیزی رو می‌خواستم درونش بنویسم ولی می‌دیدم این یه «تعریف» نیست. برای همین تصمیم گرفتم این موضوع رو ایجاد کنم. ‌ اینجا بیاین از لحظه‌هاتون بنویسین. از یه «آن». از اون لحظه‌ای که انگار همه‌چیز در به‌جاترین شکل ممکن خودش بود. مثل اون لحظه‌ای که دوتا قطعه رو جا می‌زنن و صدای جا رفتنش به جون آدم جلا می‌ده. اینجا از اون لحظه‌ای بنویسین که انگار دنیا حتی برای یک‌لحظه مال شما بود. ‌ از یه‌ خط چشم که امروز درست کشیدی، از اینکه امروز کیک پختی و خوشمزه شده، از اینکه امروز یه لایی تمیز کشیدی و ذوق خودتو کردی، از اینکه توی فیفا رو دستت نیست و امروز همه رو سوسک کردی بگیر، تا کارای گنده‌گنده، تا قبول شدن توی فلان آزمون و گرفتن گواهینامه و اومدن یه رفیق قدیمیِ مهاجرت‌کرده به ایران... و هزارتا اتفاق ریز و درشت دیگه. ‌ دلم می‌خواد این موضوع «بوی امید» بده. همین
غیر درسی
chatgpt در مورد تو چه فکری می کنه؟
M.anM
سلام بچه ها خوبین؟ مطمئنم که توی این سال از ChatGPT استفاده کردی. شاید برای تکالیف، شاید برای سوالات خفن یا شاید حتی برای دقایق خنده‌دار! چند روزی هست chatgpt داره برای کاربرها یه پیام میده در مورد سال ۲۰۲۵ که به مرور برای کاربرها فعال میشه نمیدونم برای شما هم فعال شده یا نه؟ از لینک زیر می تونی بهش دسترسی داشته باشی https://www.chatgpt.com/?q=YourYearWithChatGPT ببینید به شما چی میگه؟ از تجربه هاتون بگین و بگین برای چیا استفاده می کنید اگه دوست داشتی اسکرین شات هم برامون بفرستید
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
A
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
دنبال همیار برای خوندن کنکور فرهنگیان
S
پاسخ: هرچی تودلته بریز بیرون7
غیر درسی
نوشته های با ارزش
AmirbernosiA
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا بریم سر اصل مطلب! تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)
غیر درسی
طبیعت
Matin Mousavi 1M
Topic thumbnail image
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
پناه دل 🌱
_
بعضی وقت‌ها حال آدم اونقدر بد میشه که حتی نمی‌دونه با چه کلماتی باید توصیفش کنه... دیشب من همینطور بودم اما وقتی چند آیه از قرآن خوندم دیدم واقعا بعضی آیاتش یه آرامش عجیبی به دل میدن برای همین دوست دارم توی این تاپیک مجموعه‌ای از همین جملات و محتواها بزاریم ، در صدرش آیه‌هایی از قرآن که آرامش‌بخشن و همین‌طور فیلم‌ها، عکس‌ها یا جمله‌هایی که می‌تونن حس خوبی منتقل کنن و آروممون کنن اینجوری هر وقت حالمون بد شد بیایم اینجا سر بزنیم، بخونیم و ببینیم و حالمون یه کم بهتر بشه امیدوارم توی لحظه‌های سخت این کلمات و تصاویر بتونن پناه دلمون باشن
غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM
سلام دوستان هدفم از زدن این تاپیک اینکه: شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
غیر درسی
چالش 20 حقیقت
مهربونم
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه . من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن ) پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره.... حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟ این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم. **اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین ! خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید @alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an اخراج نشوم صلوات
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
انتخاب رشته
F
سلام من هنرستان رشته ماشین آلات کشاورزی سبک خوندم و الان مهندسی هوافضا پیام نور قبول شدم و ریاضیم هم ضعیفه بنظرتون میتونم ادامه بدم یا نه یا بنظرتون چه رشته ای باید برم؟
غیر درسی
تست زنی
T
دورود دوستان شما چه منبع تستی رو پیشنهاد میکنید
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
کانال شـــ🌱ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
Sadra00S
داشتم داستان شروع استارتاپ‌های خارجی رو می‌خوندم و دیدم اکثرشون با به اشتراک گذاشتن محصول اولیه‌شون توی Hacker News و Product Hunt خیلی کمک گرفتن: هم بازخورد گرفتن، هم شناخته شدن و مسیرشون سریع‌تر جلو رفت. مثل Dropbox وقتی فقط یه ویدئو کوتاه دمو داشت، اون رو توی Hacker News منتشر کرد. هزاران نفر دیدن، عضو لیست انتظار شدن و همین شد جرقه‌ی رشدش. یا Notion یکی از بزرگ‌ترین جهش‌هاش رو بعد از لانچ در Product Hunt گرفت؛ بازخوردها باعث شد خیلی سریع‌تر مسیر توسعه رو درست کنن. . اون موقع به خودم گفتم: «چرا ما یه جای رایگان نداشته باشیم که هر نفر محصول یا ایده‌ش رو معرفی کنه و بازخورد واقعی بگیره؟» برای همین کانال «شروع» رو زدم. صرفاً برام بودن یه جایی مثل Hacker News بودن مهمه و هر کسی که این کارو بهتر بلده می‌تونه بهم بگه تا من کمکش کنم و کلا قید کانالو بزنم. این کانال رو زدم تا هر کسی که چیز جدیدی لانچ کرد یا می‌خواست ایده‌ای رو تست کنه، سریع بازخورد بگیره از یه جامعه واقعی. من می‌تونم کمک کنم اعضای کانال زیاد بشن، ولی محتوای واقعی و ارزشمند برمی‌گرده به شما و فعالیتتون. لینک کانال :https://t.me/IRstartnews
غیر درسی
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی

هرچی تو دلته بریز بیرون

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
107.1k دیدگاه‌ها 457 کاربران 3.3m بازدیدها 362 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • M.anM M.an

    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    M.an در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    پویا در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

    کاش قبل از حرف زدن
    کلمات را ذره ذره میجویدیم
    قورت میدادیم
    و هضم میکردیم
    نه اینکه همه رو بلعیده …و آخر به روی طرف بالا بیاریم . . .

    احسنت احسنت

    تو امشب خیلی موقعیت برات پیش اومد برا پند گرفتن چرا پند نمیگیری ؟ 😂

    حسش نیست😂

    و همانا پند نمیگرند مگر خردمندان 😂

    وخداوند خرمندان را دوج😕

    تولدت کِیه بگو با برو بچ پول بزاریم برات بالا بالا بخریم 😂
    نظرت ؟

    یاد یکی از فیلم های استاد شامی زاده افتادم...............

    کدومشون ؟؟؟
    استاد شامیزاده یه تیکه کلام باحال دارن میگن :
    فهمیدی چیطور شد ؟؟ 😂
    سر یه سوال بچه ها داشتن شماره ها رو بلند بلند میشمردن استاد هم یه چیزی در مورد بالا بالا گفتن 🙂

    sonsyS آفلاین
    sonsyS آفلاین
    sonsy
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #67618

    M.an
    فک کنم بچه ها یه مشکل داشتن تو تلفظ ی نفر از اون ور تیکه انداخت گف برو بالا بالا بگیر بعد گفتن استاد بالا بالا یعنی بچه بچه؟
    استادم گفت ن یعنی یواش یواش

    لبخند میزنیم که :(( رنجیده است));
    گاهی ترور،
    شلیک حرف های نسنجیده است.

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    2
    • narjes96N آفلاین
      narjes96N آفلاین
      narjes96
      دانش آموزان آلاء
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #67619

      بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
      تا صبح بیدار بمونم

      تنهایی هم عالمی دارد...

      Dr.SaraaaD 1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • kiaK آفلاین
        kiaK آفلاین
        kia
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #67620

        http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

        Yesterday when I was young
        The taste of life was sweet as rain upon my tongue
        I teased at life as if it were a foolish game
        The way the evening breeze may tease a candle flame
        The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
        I always built, alas, on weak and shifting sand
        I lived by night and shunned the naked light of day
        And only now I see how the years ran away
        Yesterday when I was young
        So many drinking songs were waiting to be sung
        So many wayward pleasures lay in store for me
        And so much pain my dazzled eyes refused to see
        I ran so fast that time and youth at last ran out
        I never stopped to think what life was all about
        And every conversation I can now recall
        Concerned itself with me, and nothing else at all
        Yesterday the moon was blue
        And every crazy day brought something new to do
        I used my magic age as if it were a wand
        And never saw the waste and emptiness beyond
        The game of love I played with arrogance and pride
        And every flame I lit too quickly, quickly died
        The friends I made all seemed somehow to drift away
        And only I am left on stage to end the play
        There are so many songs in me that won't be sung
        I feel the bitter taste of tears upon my tongue
        The time has come for me to pay for yesterday when I was young

        Vampire_HunterV 1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • narjes96N narjes96

          بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
          تا صبح بیدار بمونم

          Dr.SaraaaD آفلاین
          Dr.SaraaaD آفلاین
          Dr.Saraaa
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #67621

          narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

          بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
          تا صبح بیدار بمونم

          اگ خوابت میاد یا خسته ای بخواب 😕

          narjes96N 1 پاسخ آخرین پاسخ
          0
          • Dr.SaraaaD Dr.Saraaa

            narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

            بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
            تا صبح بیدار بمونم

            اگ خوابت میاد یا خسته ای بخواب 😕

            narjes96N آفلاین
            narjes96N آفلاین
            narjes96
            دانش آموزان آلاء
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #67622

            Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

            narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

            بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
            تا صبح بیدار بمونم

            اگ خوابت میاد یا خسته ای بخواب 😕

            یکم سرم درد میکنه
            ولی دوس دارم بیدار بمونم

            تنهایی هم عالمی دارد...

            Dr.SaraaaD narjes96N 2 پاسخ آخرین پاسخ
            1
            • narjes96N narjes96

              Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

              narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

              بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
              تا صبح بیدار بمونم

              اگ خوابت میاد یا خسته ای بخواب 😕

              یکم سرم درد میکنه
              ولی دوس دارم بیدار بمونم

              Dr.SaraaaD آفلاین
              Dr.SaraaaD آفلاین
              Dr.Saraaa
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #67623

              narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

              Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

              narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

              بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
              تا صبح بیدار بمونم

              اگ خوابت میاد یا خسته ای بخواب 😕

              یکم سرم درد میکنه
              ولی دوس دارم بیدار بمونم

              پس بمون😊

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              0
              • narjes96N narjes96

                Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
                تا صبح بیدار بمونم

                اگ خوابت میاد یا خسته ای بخواب 😕

                یکم سرم درد میکنه
                ولی دوس دارم بیدار بمونم

                narjes96N آفلاین
                narjes96N آفلاین
                narjes96
                دانش آموزان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #67624

                narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                بچه ها یکم انگیزه بدین تا بتونم
                تا صبح بیدار بمونم

                اگ خوابت میاد یا خسته ای بخواب 😕

                یکم سرم درد میکنه
                ولی دوس دارم بیدار بمونم

                پای ابروم و کورس درمیونه باید بخونم تا رتبم خوب شه

                تنهایی هم عالمی دارد...

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                1
                • kiaK kia

                  http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                  Yesterday when I was young
                  The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                  I teased at life as if it were a foolish game
                  The way the evening breeze may tease a candle flame
                  The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                  I always built, alas, on weak and shifting sand
                  I lived by night and shunned the naked light of day
                  And only now I see how the years ran away
                  Yesterday when I was young
                  So many drinking songs were waiting to be sung
                  So many wayward pleasures lay in store for me
                  And so much pain my dazzled eyes refused to see
                  I ran so fast that time and youth at last ran out
                  I never stopped to think what life was all about
                  And every conversation I can now recall
                  Concerned itself with me, and nothing else at all
                  Yesterday the moon was blue
                  And every crazy day brought something new to do
                  I used my magic age as if it were a wand
                  And never saw the waste and emptiness beyond
                  The game of love I played with arrogance and pride
                  And every flame I lit too quickly, quickly died
                  The friends I made all seemed somehow to drift away
                  And only I am left on stage to end the play
                  There are so many songs in me that won't be sung
                  I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                  The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                  Vampire_HunterV آفلاین
                  Vampire_HunterV آفلاین
                  Vampire_Hunter
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #67625

                  kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                  http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                  Yesterday when I was young
                  The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                  I teased at life as if it were a foolish game
                  The way the evening breeze may tease a candle flame
                  The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                  I always built, alas, on weak and shifting sand
                  I lived by night and shunned the naked light of day
                  And only now I see how the years ran away
                  Yesterday when I was young
                  So many drinking songs were waiting to be sung
                  So many wayward pleasures lay in store for me
                  And so much pain my dazzled eyes refused to see
                  I ran so fast that time and youth at last ran out
                  I never stopped to think what life was all about
                  And every conversation I can now recall
                  Concerned itself with me, and nothing else at all
                  Yesterday the moon was blue
                  And every crazy day brought something new to do
                  I used my magic age as if it were a wand
                  And never saw the waste and emptiness beyond
                  The game of love I played with arrogance and pride
                  And every flame I lit too quickly, quickly died
                  The friends I made all seemed somehow to drift away
                  And only I am left on stage to end the play
                  There are so many songs in me that won't be sung
                  I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                  The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                  داداش فارسی بنویس...
                  یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                  ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂

                  Dr.SaraaaD kiaK 2 پاسخ آخرین پاسخ
                  2
                  • Vampire_HunterV Vampire_Hunter

                    kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                    http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                    Yesterday when I was young
                    The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                    I teased at life as if it were a foolish game
                    The way the evening breeze may tease a candle flame
                    The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                    I always built, alas, on weak and shifting sand
                    I lived by night and shunned the naked light of day
                    And only now I see how the years ran away
                    Yesterday when I was young
                    So many drinking songs were waiting to be sung
                    So many wayward pleasures lay in store for me
                    And so much pain my dazzled eyes refused to see
                    I ran so fast that time and youth at last ran out
                    I never stopped to think what life was all about
                    And every conversation I can now recall
                    Concerned itself with me, and nothing else at all
                    Yesterday the moon was blue
                    And every crazy day brought something new to do
                    I used my magic age as if it were a wand
                    And never saw the waste and emptiness beyond
                    The game of love I played with arrogance and pride
                    And every flame I lit too quickly, quickly died
                    The friends I made all seemed somehow to drift away
                    And only I am left on stage to end the play
                    There are so many songs in me that won't be sung
                    I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                    The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                    داداش فارسی بنویس...
                    یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                    ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂

                    Dr.SaraaaD آفلاین
                    Dr.SaraaaD آفلاین
                    Dr.Saraaa
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #67626

                    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                    یه موقع فک نکنی بلد نیستما

                    😂

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    1
                    • Vampire_HunterV Vampire_Hunter

                      kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                      http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                      Yesterday when I was young
                      The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                      I teased at life as if it were a foolish game
                      The way the evening breeze may tease a candle flame
                      The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                      I always built, alas, on weak and shifting sand
                      I lived by night and shunned the naked light of day
                      And only now I see how the years ran away
                      Yesterday when I was young
                      So many drinking songs were waiting to be sung
                      So many wayward pleasures lay in store for me
                      And so much pain my dazzled eyes refused to see
                      I ran so fast that time and youth at last ran out
                      I never stopped to think what life was all about
                      And every conversation I can now recall
                      Concerned itself with me, and nothing else at all
                      Yesterday the moon was blue
                      And every crazy day brought something new to do
                      I used my magic age as if it were a wand
                      And never saw the waste and emptiness beyond
                      The game of love I played with arrogance and pride
                      And every flame I lit too quickly, quickly died
                      The friends I made all seemed somehow to drift away
                      And only I am left on stage to end the play
                      There are so many songs in me that won't be sung
                      I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                      The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                      داداش فارسی بنویس...
                      یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                      ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂

                      kiaK آفلاین
                      kiaK آفلاین
                      kia
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #67627

                      Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                      kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                      http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                      Yesterday when I was young
                      The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                      I teased at life as if it were a foolish game
                      The way the evening breeze may tease a candle flame
                      The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                      I always built, alas, on weak and shifting sand
                      I lived by night and shunned the naked light of day
                      And only now I see how the years ran away
                      Yesterday when I was young
                      So many drinking songs were waiting to be sung
                      So many wayward pleasures lay in store for me
                      And so much pain my dazzled eyes refused to see
                      I ran so fast that time and youth at last ran out
                      I never stopped to think what life was all about
                      And every conversation I can now recall
                      Concerned itself with me, and nothing else at all
                      Yesterday the moon was blue
                      And every crazy day brought something new to do
                      I used my magic age as if it were a wand
                      And never saw the waste and emptiness beyond
                      The game of love I played with arrogance and pride
                      And every flame I lit too quickly, quickly died
                      The friends I made all seemed somehow to drift away
                      And only I am left on stage to end the play
                      There are so many songs in me that won't be sung
                      I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                      The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                      داداش فارسی بنویس...
                      یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                      ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                      نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                      هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                      اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                      متوجه میشه(:

                      Vampire_HunterV 1 پاسخ آخرین پاسخ
                      2
                      • narjes96N آفلاین
                        narjes96N آفلاین
                        narjes96
                        دانش آموزان آلاء
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #67628

                        بچه ها درسا خوب پیش میره؟

                        تنهایی هم عالمی دارد...

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • kiaK kia

                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                          kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                          http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                          Yesterday when I was young
                          The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                          I teased at life as if it were a foolish game
                          The way the evening breeze may tease a candle flame
                          The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                          I always built, alas, on weak and shifting sand
                          I lived by night and shunned the naked light of day
                          And only now I see how the years ran away
                          Yesterday when I was young
                          So many drinking songs were waiting to be sung
                          So many wayward pleasures lay in store for me
                          And so much pain my dazzled eyes refused to see
                          I ran so fast that time and youth at last ran out
                          I never stopped to think what life was all about
                          And every conversation I can now recall
                          Concerned itself with me, and nothing else at all
                          Yesterday the moon was blue
                          And every crazy day brought something new to do
                          I used my magic age as if it were a wand
                          And never saw the waste and emptiness beyond
                          The game of love I played with arrogance and pride
                          And every flame I lit too quickly, quickly died
                          The friends I made all seemed somehow to drift away
                          And only I am left on stage to end the play
                          There are so many songs in me that won't be sung
                          I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                          The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                          داداش فارسی بنویس...
                          یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                          ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                          نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                          هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                          اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                          متوجه میشه(:

                          Vampire_HunterV آفلاین
                          Vampire_HunterV آفلاین
                          Vampire_Hunter
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #67629

                          kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                          kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                          http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                          Yesterday when I was young
                          The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                          I teased at life as if it were a foolish game
                          The way the evening breeze may tease a candle flame
                          The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                          I always built, alas, on weak and shifting sand
                          I lived by night and shunned the naked light of day
                          And only now I see how the years ran away
                          Yesterday when I was young
                          So many drinking songs were waiting to be sung
                          So many wayward pleasures lay in store for me
                          And so much pain my dazzled eyes refused to see
                          I ran so fast that time and youth at last ran out
                          I never stopped to think what life was all about
                          And every conversation I can now recall
                          Concerned itself with me, and nothing else at all
                          Yesterday the moon was blue
                          And every crazy day brought something new to do
                          I used my magic age as if it were a wand
                          And never saw the waste and emptiness beyond
                          The game of love I played with arrogance and pride
                          And every flame I lit too quickly, quickly died
                          The friends I made all seemed somehow to drift away
                          And only I am left on stage to end the play
                          There are so many songs in me that won't be sung
                          I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                          The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                          داداش فارسی بنویس...
                          یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                          ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                          نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                          هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                          اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                          متوجه میشه(:

                          اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                          یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                          Dr.SaraaaD 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          2
                          • Vampire_HunterV Vampire_Hunter

                            kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                            Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                            kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                            http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                            Yesterday when I was young
                            The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                            I teased at life as if it were a foolish game
                            The way the evening breeze may tease a candle flame
                            The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                            I always built, alas, on weak and shifting sand
                            I lived by night and shunned the naked light of day
                            And only now I see how the years ran away
                            Yesterday when I was young
                            So many drinking songs were waiting to be sung
                            So many wayward pleasures lay in store for me
                            And so much pain my dazzled eyes refused to see
                            I ran so fast that time and youth at last ran out
                            I never stopped to think what life was all about
                            And every conversation I can now recall
                            Concerned itself with me, and nothing else at all
                            Yesterday the moon was blue
                            And every crazy day brought something new to do
                            I used my magic age as if it were a wand
                            And never saw the waste and emptiness beyond
                            The game of love I played with arrogance and pride
                            And every flame I lit too quickly, quickly died
                            The friends I made all seemed somehow to drift away
                            And only I am left on stage to end the play
                            There are so many songs in me that won't be sung
                            I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                            The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                            داداش فارسی بنویس...
                            یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                            ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                            نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                            هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                            اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                            متوجه میشه(:

                            اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                            یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                            Dr.SaraaaD آفلاین
                            Dr.SaraaaD آفلاین
                            Dr.Saraaa
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #67630

                            Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                            kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                            Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                            kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                            http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                            Yesterday when I was young
                            The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                            I teased at life as if it were a foolish game
                            The way the evening breeze may tease a candle flame
                            The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                            I always built, alas, on weak and shifting sand
                            I lived by night and shunned the naked light of day
                            And only now I see how the years ran away
                            Yesterday when I was young
                            So many drinking songs were waiting to be sung
                            So many wayward pleasures lay in store for me
                            And so much pain my dazzled eyes refused to see
                            I ran so fast that time and youth at last ran out
                            I never stopped to think what life was all about
                            And every conversation I can now recall
                            Concerned itself with me, and nothing else at all
                            Yesterday the moon was blue
                            And every crazy day brought something new to do
                            I used my magic age as if it were a wand
                            And never saw the waste and emptiness beyond
                            The game of love I played with arrogance and pride
                            And every flame I lit too quickly, quickly died
                            The friends I made all seemed somehow to drift away
                            And only I am left on stage to end the play
                            There are so many songs in me that won't be sung
                            I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                            The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                            داداش فارسی بنویس...
                            یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                            ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                            نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                            هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                            اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                            متوجه میشه(:

                            اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                            یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                            😐🙈

                            Vampire_HunterV 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            1
                            • Dr.SaraaaD Dr.Saraaa

                              Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                              Yesterday when I was young
                              The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                              I teased at life as if it were a foolish game
                              The way the evening breeze may tease a candle flame
                              The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                              I always built, alas, on weak and shifting sand
                              I lived by night and shunned the naked light of day
                              And only now I see how the years ran away
                              Yesterday when I was young
                              So many drinking songs were waiting to be sung
                              So many wayward pleasures lay in store for me
                              And so much pain my dazzled eyes refused to see
                              I ran so fast that time and youth at last ran out
                              I never stopped to think what life was all about
                              And every conversation I can now recall
                              Concerned itself with me, and nothing else at all
                              Yesterday the moon was blue
                              And every crazy day brought something new to do
                              I used my magic age as if it were a wand
                              And never saw the waste and emptiness beyond
                              The game of love I played with arrogance and pride
                              And every flame I lit too quickly, quickly died
                              The friends I made all seemed somehow to drift away
                              And only I am left on stage to end the play
                              There are so many songs in me that won't be sung
                              I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                              The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                              داداش فارسی بنویس...
                              یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                              ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                              نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                              هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                              اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                              متوجه میشه(:

                              اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                              یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                              😐🙈

                              Vampire_HunterV آفلاین
                              Vampire_HunterV آفلاین
                              Vampire_Hunter
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #67631

                              Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                              http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                              Yesterday when I was young
                              The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                              I teased at life as if it were a foolish game
                              The way the evening breeze may tease a candle flame
                              The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                              I always built, alas, on weak and shifting sand
                              I lived by night and shunned the naked light of day
                              And only now I see how the years ran away
                              Yesterday when I was young
                              So many drinking songs were waiting to be sung
                              So many wayward pleasures lay in store for me
                              And so much pain my dazzled eyes refused to see
                              I ran so fast that time and youth at last ran out
                              I never stopped to think what life was all about
                              And every conversation I can now recall
                              Concerned itself with me, and nothing else at all
                              Yesterday the moon was blue
                              And every crazy day brought something new to do
                              I used my magic age as if it were a wand
                              And never saw the waste and emptiness beyond
                              The game of love I played with arrogance and pride
                              And every flame I lit too quickly, quickly died
                              The friends I made all seemed somehow to drift away
                              And only I am left on stage to end the play
                              There are so many songs in me that won't be sung
                              I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                              The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                              داداش فارسی بنویس...
                              یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                              ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                              نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                              هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                              اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                              متوجه میشه(:

                              اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                              یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                              😐🙈

                              مربع ها چی میگه ؟

                              Dr.SaraaaD 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              1
                              • kiaK آفلاین
                                kiaK آفلاین
                                kia
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #67632

                                http://opload.ir/im/12m95/b2665072f2071.jpg

                                همه ما میگیم
                                شایدم فقط
                                من میگم
                                که بقیه درکم نمیکنن
                                و اینکه بقیه تنهام گذاشتن
                                خیلی وقتا از این غمگینم که چرا کسی به من اهمیت نمیده
                                چرا همه بی تفاوت هستن

                                اما خوب واقعیت اینه که این حرفها رو فقط من تو دلم نمیگم
                                اطرافیانم و همه اون کسایی که در طول روز باهاشون روبرو میشم هم این حرف ها رو با خودشون میگن
                                و اگه فقط مشکل از اونها بود این تنها من میبودم که این حس رو داشت
                                و اونها هرگز چنین احساسی نمیداشتن وقتی من در کنار اونها میبودم
                                بهتره نگاهی به خودمون بندازیم و ببینیم که چند نفر هستن که ممکنه اطراف ما باشن و به خاطر رفتار بد ما این حس رو داشته باشن؟
                                طبیعیه که الان اگه این پست خونده بشه میگن طرف چه دل پری داره
                                یا اینکه چقدر بیکاره
                                یا اینکه حوصله داری تو ام
                                طبیعت زندگی همینه
                                همه مثل هم نیستن
                                حداقلش اینه که بعضیا الان حوصله این حرفا رو ندارن
                                بعضیا اصلا وقتی ببینن طولانیه نمیخونن
                                بعضیا وقتی میخونن میگن آخی طفلک
                                اما من این رو ننوشتم که یه دلنوشته نوشته باشم.

                                شبتون به خیر.

                                narjes96N 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • kiaK kia

                                  http://opload.ir/im/12m95/b2665072f2071.jpg

                                  همه ما میگیم
                                  شایدم فقط
                                  من میگم
                                  که بقیه درکم نمیکنن
                                  و اینکه بقیه تنهام گذاشتن
                                  خیلی وقتا از این غمگینم که چرا کسی به من اهمیت نمیده
                                  چرا همه بی تفاوت هستن

                                  اما خوب واقعیت اینه که این حرفها رو فقط من تو دلم نمیگم
                                  اطرافیانم و همه اون کسایی که در طول روز باهاشون روبرو میشم هم این حرف ها رو با خودشون میگن
                                  و اگه فقط مشکل از اونها بود این تنها من میبودم که این حس رو داشت
                                  و اونها هرگز چنین احساسی نمیداشتن وقتی من در کنار اونها میبودم
                                  بهتره نگاهی به خودمون بندازیم و ببینیم که چند نفر هستن که ممکنه اطراف ما باشن و به خاطر رفتار بد ما این حس رو داشته باشن؟
                                  طبیعیه که الان اگه این پست خونده بشه میگن طرف چه دل پری داره
                                  یا اینکه چقدر بیکاره
                                  یا اینکه حوصله داری تو ام
                                  طبیعت زندگی همینه
                                  همه مثل هم نیستن
                                  حداقلش اینه که بعضیا الان حوصله این حرفا رو ندارن
                                  بعضیا اصلا وقتی ببینن طولانیه نمیخونن
                                  بعضیا وقتی میخونن میگن آخی طفلک
                                  اما من این رو ننوشتم که یه دلنوشته نوشته باشم.

                                  شبتون به خیر.

                                  narjes96N آفلاین
                                  narjes96N آفلاین
                                  narjes96
                                  دانش آموزان آلاء
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #67633

                                  kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                  http://opload.ir/im/12m95/b2665072f2071.jpg

                                  همه ما میگیم
                                  شایدم فقط
                                  من میگم
                                  که بقیه درکم نمیکنن
                                  و اینکه بقیه تنهام گذاشتن
                                  خیلی وقتا از این غمگینم که چرا کسی به من اهمیت نمیده
                                  چرا همه بی تفاوت هستن

                                  اما خوب واقعیت اینه که این حرفها رو فقط من تو دلم نمیگم
                                  اطرافیانم و همه اون کسایی که در طول روز باهاشون روبرو میشم هم این حرف ها رو با خودشون میگن
                                  و اگه فقط مشکل از اونها بود این تنها من میبودم که این حس رو داشت
                                  و اونها هرگز چنین احساسی نمیداشتن وقتی من در کنار اونها میبودم
                                  بهتره نگاهی به خودمون بندازیم و ببینیم که چند نفر هستن که ممکنه اطراف ما باشن و به خاطر رفتار بد ما این حس رو داشته باشن؟
                                  طبیعیه که الان اگه این پست خونده بشه میگن طرف چه دل پری داره
                                  یا اینکه چقدر بیکاره
                                  یا اینکه حوصله داری تو ام
                                  طبیعت زندگی همینه
                                  همه مثل هم نیستن
                                  حداقلش اینه که بعضیا الان حوصله این حرفا رو ندارن
                                  بعضیا اصلا وقتی ببینن طولانیه نمیخونن
                                  بعضیا وقتی میخونن میگن آخی طفلک
                                  اما من این رو ننوشتم که یه دلنوشته نوشته باشم.

                                  شبتون به خیر.

                                  ]چرا همه عکسایی که میزارین یک دختر توش هست؟

                                  تنهایی هم عالمی دارد...

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  1
                                  • Vampire_HunterV Vampire_Hunter

                                    Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                                    Yesterday when I was young
                                    The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                                    I teased at life as if it were a foolish game
                                    The way the evening breeze may tease a candle flame
                                    The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                                    I always built, alas, on weak and shifting sand
                                    I lived by night and shunned the naked light of day
                                    And only now I see how the years ran away
                                    Yesterday when I was young
                                    So many drinking songs were waiting to be sung
                                    So many wayward pleasures lay in store for me
                                    And so much pain my dazzled eyes refused to see
                                    I ran so fast that time and youth at last ran out
                                    I never stopped to think what life was all about
                                    And every conversation I can now recall
                                    Concerned itself with me, and nothing else at all
                                    Yesterday the moon was blue
                                    And every crazy day brought something new to do
                                    I used my magic age as if it were a wand
                                    And never saw the waste and emptiness beyond
                                    The game of love I played with arrogance and pride
                                    And every flame I lit too quickly, quickly died
                                    The friends I made all seemed somehow to drift away
                                    And only I am left on stage to end the play
                                    There are so many songs in me that won't be sung
                                    I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                                    The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                                    داداش فارسی بنویس...
                                    یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                                    ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                                    نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                                    هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                                    اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                                    متوجه میشه(:

                                    اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                                    یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                                    😐🙈

                                    مربع ها چی میگه ؟

                                    Dr.SaraaaD آفلاین
                                    Dr.SaraaaD آفلاین
                                    Dr.Saraaa
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #67634

                                    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                    http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                                    Yesterday when I was young
                                    The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                                    I teased at life as if it were a foolish game
                                    The way the evening breeze may tease a candle flame
                                    The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                                    I always built, alas, on weak and shifting sand
                                    I lived by night and shunned the naked light of day
                                    And only now I see how the years ran away
                                    Yesterday when I was young
                                    So many drinking songs were waiting to be sung
                                    So many wayward pleasures lay in store for me
                                    And so much pain my dazzled eyes refused to see
                                    I ran so fast that time and youth at last ran out
                                    I never stopped to think what life was all about
                                    And every conversation I can now recall
                                    Concerned itself with me, and nothing else at all
                                    Yesterday the moon was blue
                                    And every crazy day brought something new to do
                                    I used my magic age as if it were a wand
                                    And never saw the waste and emptiness beyond
                                    The game of love I played with arrogance and pride
                                    And every flame I lit too quickly, quickly died
                                    The friends I made all seemed somehow to drift away
                                    And only I am left on stage to end the play
                                    There are so many songs in me that won't be sung
                                    I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                                    The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                                    داداش فارسی بنویس...
                                    یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                                    ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                                    نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                                    هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                                    اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                                    متوجه میشه(:

                                    اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                                    یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                                    😐🙈

                                    مربع ها چی میگه ؟

                                    😐 🙈
                                    اینا بود😊

                                    Vampire_HunterV 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    1
                                    • narjes96N آفلاین
                                      narjes96N آفلاین
                                      narjes96
                                      دانش آموزان آلاء
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #67635

                                      الان چند نفر اینجا هستن؟

                                      تنهایی هم عالمی دارد...

                                      narjes96N 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • narjes96N narjes96

                                        الان چند نفر اینجا هستن؟

                                        narjes96N آفلاین
                                        narjes96N آفلاین
                                        narjes96
                                        دانش آموزان آلاء
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #67636

                                        narjes96 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                        الان چند نفر اینجا هستن؟
                                        متشکر از این همه توجه

                                        تنهایی هم عالمی دارد...

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • Dr.SaraaaD Dr.Saraaa

                                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                                          Yesterday when I was young
                                          The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                                          I teased at life as if it were a foolish game
                                          The way the evening breeze may tease a candle flame
                                          The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                                          I always built, alas, on weak and shifting sand
                                          I lived by night and shunned the naked light of day
                                          And only now I see how the years ran away
                                          Yesterday when I was young
                                          So many drinking songs were waiting to be sung
                                          So many wayward pleasures lay in store for me
                                          And so much pain my dazzled eyes refused to see
                                          I ran so fast that time and youth at last ran out
                                          I never stopped to think what life was all about
                                          And every conversation I can now recall
                                          Concerned itself with me, and nothing else at all
                                          Yesterday the moon was blue
                                          And every crazy day brought something new to do
                                          I used my magic age as if it were a wand
                                          And never saw the waste and emptiness beyond
                                          The game of love I played with arrogance and pride
                                          And every flame I lit too quickly, quickly died
                                          The friends I made all seemed somehow to drift away
                                          And only I am left on stage to end the play
                                          There are so many songs in me that won't be sung
                                          I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                                          The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                                          داداش فارسی بنویس...
                                          یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                                          ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                                          نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                                          هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                                          اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                                          متوجه میشه(:

                                          اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                                          یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                                          😐🙈

                                          مربع ها چی میگه ؟

                                          😐 🙈
                                          اینا بود😊

                                          Vampire_HunterV آفلاین
                                          Vampire_HunterV آفلاین
                                          Vampire_Hunter
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #67637

                                          Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          Dr.Saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          Vampire_Hunter در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          kia در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

                                          http://opload.ir/im/12m95/60c94f5d0b8b1.jpg

                                          Yesterday when I was young
                                          The taste of life was sweet as rain upon my tongue
                                          I teased at life as if it were a foolish game
                                          The way the evening breeze may tease a candle flame
                                          The thousand dreams I dreamed, the splendid things I planned
                                          I always built, alas, on weak and shifting sand
                                          I lived by night and shunned the naked light of day
                                          And only now I see how the years ran away
                                          Yesterday when I was young
                                          So many drinking songs were waiting to be sung
                                          So many wayward pleasures lay in store for me
                                          And so much pain my dazzled eyes refused to see
                                          I ran so fast that time and youth at last ran out
                                          I never stopped to think what life was all about
                                          And every conversation I can now recall
                                          Concerned itself with me, and nothing else at all
                                          Yesterday the moon was blue
                                          And every crazy day brought something new to do
                                          I used my magic age as if it were a wand
                                          And never saw the waste and emptiness beyond
                                          The game of love I played with arrogance and pride
                                          And every flame I lit too quickly, quickly died
                                          The friends I made all seemed somehow to drift away
                                          And only I am left on stage to end the play
                                          There are so many songs in me that won't be sung
                                          I feel the bitter taste of tears upon my tongue
                                          The time has come for me to pay for yesterday when I was young

                                          داداش فارسی بنویس...
                                          یه موقع فک نکنی بلد نیستما 😂
                                          ولی درکل فارسی بنویس بقیه هم متوجه بشن 😂
                                          نمیشه به فارسی نوشت بعضی چیزا رو
                                          هر ادبیاتی بیان خاص خودش رو داره
                                          اگه کسی بخواد متوجه بشه که بعیده
                                          متوجه میشه(:

                                          اره به هرحال من که متوجه شدم 😂
                                          یکی اینجا هسن زبانش ضعیفه حتی قرار براش بالا بخریم اول فارسیو یادبگیره بخاطره اون میگم 😂

                                          😐🙈

                                          مربع ها چی میگه ؟

                                          😐 🙈
                                          اینا بود😊

                                          چرا اینجوریه میاره ؟
                                          الان البته دو تایه اولی رو درست نشون داده ولی اخری بازم مربعه 😂

                                          Dr.SaraaaD 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3380
                                          • 3381
                                          • 3382
                                          • 3383
                                          • 3384
                                          • 5354
                                          • 5355
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع