-
SEPEHR ALIZADEH
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
سعدی -
SEPEHR ALIZADEH
دعاگوی این دولتم بنده وار
خدایا تو این سایه پاینده دار
سعدی -
SEPEHR ALIZADEHreplied to SEPEHR ALIZADEH on آخرین ویرایش توسط SEPEHR ALIZADEH انجام شده
SEPEHR ALIZADEH ریاضت کش از بهر نام و غرور
که طبل تهی را رود بانگ، دور
سعدی -
SEPEHR ALIZADEH ره عقل پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
سعدی -
SEPEHR ALIZADEH منتظر من نمونید حالم اصلا خوب نیست
-
SEPEHR ALIZADEH ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
-
@ஜஇዢЯஇ ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی -
SEPEHR ALIZADEH یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
-
@ஜஇዢЯஇ دردانه مَهَم در بر یارش، من و غمباد و جفا
به سبکباری ابرم، نه دگر اشک و فنا
س.فرخ -
SEPEHR ALIZADEH از ياد تو بر نداشتم دست هنوز دل هست به ياد نرگست مست هنوز
-
@ஜஇዢЯஇ در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH از ياد تو بر نداشتم دست هنوز دل هست به ياد نرگست مست هنوز
ز گهواره تا گور پول بجوی
سپس اندکی هم دانش بجوی
-
@ஜஇዢЯஇ روز اول رفت دینم در سر زلفین او / تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
-
Mohsen Taheri ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را -
@ஜஇዢЯஇ ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
-
Mohsen Taheri دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
ببخشید سلام -
@ஜஇዢЯஇ آن کس که ز عاشقی خبر دارد / دایم سر نشتر بر جگر دارد
سلام. -
Mohsen Taheri در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را -
@ஜஇዢЯஇ از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم شد از لطف رب
-
Mohsen Taheri باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را