*پادکستجات*
-
کِی میاد؟! کِی میاد؟! نکنه نیاد !!!
میگه : کی؟
میگم : همونی که وقتی میخنده چشاشم میخنده ! دستاش بو نعناع میده ! اسممونو صدا میکنه میم میذاره آخرش !
کفری نمیشه...آرومه !!
نگامیکنه از بالای عینک ، میگه :
بیاد قول میدی قرصاتُ بخوری؟!قول میدی نری لبِ پشت بوم وایستی؟!
میگم : قول میدم .
ولی دکتر من گنجیشکم آخه باید برم وایسم لبه ی پشت بوم پرواز یادم نره...اگه یادم بره چجوری یه روز بعد اذان صب پر بکشم برم قایم شم گوشه ی اتاقش که منُ پیدا کنه ذوق کنه؟! اگه نخندونمش چی؟اگه مارو نخواد چی...؟دکتر نکنه یادش رفته باشه مارُ...نکنه نیاد...نکنه ملاقاتی نداشته باشیم هی پیر بشیم...نگا...سفیدامون زیاد تر شده از سیاهامون.....!موهامو میگم !
دکتر مگه نگفتی عید بشه میاد ! عید شد... نیومدکه.
عید همون روزیه که بیاد !!!! بیاد نگامون کنه بگه دیوونه...خوبی؟:)
خوب بشیم از پرسیدنش:)از صداش از ریخت ماهش وقتی حوصله نداره ولی به رومون نمیاره...
دکتر عینکشُ برمیداره تلفن میگیره دستش شماره پرستاری رو میگیره
اون ور خط خانوم پرستار بد اخلاقس حتما !!! بااون دستای سفتش ! زن مگه دستاش سفت میشه آخه؟!کو دستای نرمت؟!
دکتر صداش غم داره...دلش سوخته برام ... دیوونس
میگه : بیاین ببرینش حالش خوب نیست.
چند دقیقه دیگه میان میبرنم باز از نو میان میبرنم سرمو برق میذارن قرصامُ دوبرابر میکنن دستامو میبندن به تخت که نکنم موهامو دونه دونه...هواخوریمُ قطع میکنه دکتر میگه افتاب براش خوب نیست...میان منُ میبرن میندازن گوشه ی اتاق سفید اونجا که پنجره نداره و همچیش سفیده...
آأم همش خوابش میاد...
میان میبرنم اما من که نمیرم باهاشون....:)
بدنمُ میدم ببرن خودم گُنجیشک میشم ، پا میشم میام میشینم رو شاخه ی درخت جلوی پنجره ی اتاقت:)
اونقدر میشینم که دلت یروز گُنجیشک بخواد... : )
.
.
.
من از غمِ این پادکستِ فاطمه چی بگم؟!
خانوم
یاورِ تنهاییا...بی کسیا... ساکتیا...
-
https://shenoto.com/album/32446/پادکست-قرمز-?lang=fa
خیلی قشنگههههه -
برای پرستار ها و دکتر ها و کادر زحمت کش درمان
️
باهم بشنویم
چه الان چه آینده
@M-bahrami1378
آسمان ِ آبی
romisa
Dr-acula
@ROYA78
marylb
بهاره
کاش یادم نرفته باشه جمع پرستارا و دکترای آلا رو️
و همه ی
دانش-آموزان-آلاء️
-
گفتم ای دل، نروی؟خار شوی، زار شوی
بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی،بی پر و بی بال شوی؟نکند جام دهد؟کام دهد، ازلب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند،کافر و بی عار شوی؟نکند مست شوی؟فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟نکُنَد دل نکَنی،دل بکَنَد،بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری،صبح که بیدار شوی؟؟!
این شعر از یک شاعر ناشناسه متاسفانه در فضای مجازی به اسم مولانا ثبت شده
goftameydel.mp3 -
لحظه ی دیدنت اینگار که یک حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشتسیب را چیدم و در دلهره ی دستانم
سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشتتا سه بس بود که بشمارم و در دام افتد
گفت یک گفت دو ، افسوس سه را دوست نداشتمن و تو خط موازی ،نرسیده هرگز
دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشتدرس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکی اش را مدرسه را دوست نداشت
lahzeyedidanat.mp3 -
اگر زمان و مکان در اختیارِ ما بود،
ده سال پیش از توفانِ نوح ، عاشقت می شدم
و تو میتوانستی تا قیامت برایم ناز کنی
یکصد سال به ستایشِ چشمانت میگذشت
و سی هزار سال صرف ستایشِ تنت .
و تازه:))
در پایانِ عمر به دلت راه می یافتم(:
-
پاییز که میشه ما بیاختیار میریم اتاقِ جمشید.
پاییز یههو میآد، توو یهروز، مثل بهار و بقیه.
صپ زود بیدار میشی میبینی حیاط شده
طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند.
ما هم مثل عوامالناس، مثل سیاوش قمیشی و کریستی برگ
عقیده داریم پاییز دلگیره.
شباش صدای بوف میآد.
به جمشید میگیم: سر معرکه مهمون نمیخوای دلمون گرفته؟ میگه: بابا کجاش دلگیره؟ نگا نارنگیا رُ ، نگا نارنجیا رُ ،
بهزبانِ حال با انسان سخن میگه.
خرمالو رُ ببین. میگم: جمشید نارنجی چیه؟
مهر، آبان، وای از آذر؛ چهجوری بگذرونیم امسالُ ؟
تولد جمشید آبانه. خب معلومه خوشش میآد.
راه میره میگه: دنیا یعنی محاسنِ پاییز
اپیزود ۱۶ - یاد بعضی نفرات در گردش فصول
- هیچوقت تکراری نمیشه:)
-
-
https://uupload.ir/view/l95r__texpc_-_صبوری_میکنم.mp3/
صبوری می کنم
.....
حیف این تاپیک هست ک خاک بخوره
دانش-آموزان-آلاء
فارغ-التحصیلان-آلاء
dlrm -
https://uupload.ir/view/l95r__texpc_-_صبوری_میکنم.mp3/
صبوری می کنم
.....
حیف این تاپیک هست ک خاک بخوره
دانش-آموزان-آلاء
فارغ-التحصیلان-آلاء
dlrmzeinab dehghani قشنگ بود
-
https://uupload.ir/view/l95r__texpc_-_صبوری_میکنم.mp3/
صبوری می کنم
.....
حیف این تاپیک هست ک خاک بخوره
دانش-آموزان-آلاء
فارغ-التحصیلان-آلاء
dlrmzeinab dehghani مال خرو شکیبایی بود
-
دٌُنیـــآی مٌُوآزی
%(#6e0c0c)[دنیای م]%(#8f1a1a)[وازی/ ق]%(#b81414)[صه سوم: ب]%(#db1818)[ا دستهای خ]%(#f52525)[الی]
%(#0f4475)[نویسن]%(#1c63a6)[ده و کارگ]%(#3782c7)[ردان: حمی]%(#4799e6)[د سلیمی:|]
%(#bd2071)[گوینده: م]%(#d4619d)[هدیه نساج]
- l برای کسی که نه منتظره، نه کسی منتظرشه
چقدر "تنهایی" ترسناک تره...l
- l برای کسی که نه منتظره، نه کسی منتظرشه
-
این پست پاک شده!
-
https://uupload.ir/view/xabd_هُمایون_شاه_گوشه_ها.mp3/
آری عشق زیارتگاه زائران جهان مانبود
من همايون شاه گوشه هاى غَمم....... آنجا كه بى نوا به در ميخانه حبيبم مى روم .......بى حساب دو سه پيمانه سر كشيده و سركش، بى پناه پناهنده مى شوم به دلى كه تَركم كرده است .....به گوشه گوشه هايى از عشق ،به شور به مرصع خوانى تمام حرف هاى نذر كرده ىِ دل... به ندامتگاهى كه عابران به ديواره هاى بالا بلندش سنگ مى زنند آرى ...."عشق زيارتگاه زائران جهان ما نبود"
و قوس و قزح آسمانش هيچ گاه رنگين كمان نبود ....
قلم مى شكند تو بخوان پاهايم .......دوات ، مركب پس مى دهد به سفيدى...... تو بخوان قلبى كه خون و جنون فواره مى زند.....
به تماشاى فواره ها بيا .....سپيدى كاغذ به فواصل ِ جوهرين كلمات باران خورده آبى مى شود .......آسمان فرداها آبى مى شود..... آن روز من آوازى مى شوم به دشتى به اى مرز پُر گهر كه باز نمى شناسمش.....
تو بخوان بيات كُرد به دل يك ديوانه بر آستان جان تو بخوان بيات تُرك به روح الارواح موذن زاده در انعكاس خالى ِ ندامتگاهى در گوشه هاى شور
......................
اززمان2:48 اصل پادکست شروع میشه=)
باصدای سجادافشاریان -
https://uupload.ir/view/aud-20210414-wa0206_ir42.mp3/
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و تو..! -
-
این قسمت از چنل بی ، روایت %(#ff0000)[امیدِ]
بهتره بگم
روایت امید و تلاش و ایثار!
که قطعا نا امیدی هم داره
قطعا خودخواهی هم داره
قطعا بی انفعالی و منفعل بودن هم داره.
بشنویدش
نزدیک کنکورِ و مطمنم کمک کنندس
-
اینارو نمیگم که فک کنی الان غمگینم ، دارم غصه میخورم
نه غصه نمیخورم
غمگینم نیستم
چون میدونم زندگی رنگارنگه
میدونم یه وقتایی دور شدنَم قشنگه:)
همه اینارو از رو لحظه ای میدونم که فهمیدم اگه
دائم بودی کنارم
یه روز میدیدم که دیگه دوسِت ندارم
یه چیزِ کوفتیِ مسخره ای هست که همه از دستِش شاکیَن
اما نمیشه ازش فرار کرد
آدما چشمشون گره خورده به دورهآ
به طلوع خورشیدِ بالایِ کوه ها
به تهِ دریآ موقع غروب ها
به پشتِ پسِ مه ها و راه ها
به انتهایِ عمیق چاه ها
به میوه های نچیده روی درختا
به فراسوی لذت ها و خواهش ها و نیاز ها
برای همینه اونی که دوسِش دارنُ میفرستن به دورها
چون چیزایی که نزدیکشونه براشون عادی میشه و نمیبیننِش:)
رآدیـو هیـچ - اپیـزود 44