-
-
-
-
هیچ چیز در دنیا نیست مگر در دستان من
-
-
-
قضاوت ممنوع..
ما قاضی شهر هم که باشیم..قاضی کل کسِ دیگریست..
اشتباه کردم..به صراحت ..و امروز به واقعیتی رسیدم..که درونم را به آتش کشید..
قضاوت کردن و حکم صادر کردن..گاهی به بهای ازدست دادن کسی که جانت برایش در میرود میانجامد..
بی آنکه خود بدانی در چه اندیشه ای..
آتش به خرمن بایدها ونباید ها میزنی..
وخود وسط این ورطه بی صدا میسوزی..
بازی تقدیر چه ها که نمیکند..
کاش قبل از صلح با دیگران وتعامل با آنان
اول قدم در جهان درون خود به صلح برسیم..
تا در رابطه با دیگران نیز جانب انسانیت و مهربانی را..
به شایستگی رعایت کنیم..
-
-
هم مسجد و هم کعبه و هم قبله بهانه است ...
دقت بکنی نور خدا داخل خانه است ...
در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟
اینگونه چرا در پی اثبات خداییم؟
همسایه ی ما گشنه و ما سیر بخوابیم
در خلقت ما راز و معمای خدا چیست؟
انسان خودش آیینه یک کعبه مگر نیست؟
برخیز و کمی کعبه ی آمال خودت باش ...
چنگی به نقابت بزن و مال خودت باش ...
تصویر خدا پشت همین کهنه نقاب است ...
تصویر خدا واضح و چشمان تو خواب است ...
شاید که بتی در وسط ذهن من و توست ...
باید بت خود ، با نم باران خدا شست ...
گویی که خدا در بدن و در تنمان هست ...
نزدیکتر از خون و رگ گردنمان هست...
@تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانش-آموزان-آلاء -
-
-
-
-
نوشته ای برای تو
معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که می خواهد با آنها بازی کند؛ او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به مدرسه آمدند. در کیسهی بعضیها ۲، بعضی ها ۳ و بعضی ها ۵ سیب زمینی بود.معلم به بچه ها گفت: تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند. روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند. معلم از بچه ها پرسید: از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟ بچه ها از اینکه مجبور بودند، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند. آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد: این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد میکند و شما آن را همه جا همراه خود حمل میکنید.
حالا که شما بوی بد سیب زمینیها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟
-
کرونا که تموم شد همچنان
فاصلهت رو با بعضیا حفظ کن -
این پست پاک شده!