-
D.fateme.r ضمیر م برای دیده هست، ینی وقتی چاقو میره تو چشم، ماه میخنده:| مصرع دومش هم تاکید برای این مصرع هست و یه تشبیه داره
مژگان یار به نشتر و خنجر تشبیه شده، یار هم به ماهفک کنم اینطوری باشه
-
@amir-bernousi خب معنی مصراع اول چی میشه ؟؟؟
-
ata mohseni 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
zzz r آفرین
همه فهمیدن شما نماینده ی دخترا هستین آفرررررررررررین
جایی که پسر ها هستن جایی واسه بعضی دختران خودخواه بی ادب نیس... وشاید همشون اینجورین
اگه خوشت نمیاد این حرفایی که پسر ها میزنن تو گوش نکن و به راهت ادامه بده
خودت میخوای اینجور حرفا رو بشنوی
وات چی میگی تو؟؟؟
من اصن نمیفهمم منظور شما رو؟؟
اصن نمیشناسمت
تازه عضوی -
@amir-bernousi چون رو زمانی که معنی کردید؟
این رو یه اقایی به ترکی ترجمه کرده :
گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی
کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیم -
در کل لذت بردن معشوق از آزار عاشق و لذت بردن عاشق از شکنجه معشوقه مفهومش :| مثل همیشه
-
D.fateme.r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@amir-bernousi چون رو زمانی که معنی کردید؟
این رو یه اقایی به ترکی ترجمه کرده :
گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی
کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیمچه قشنگ بود:)
-
D.fateme.r ترکی بلد نیستم :|
ولی حس میکنم همون باشه -
melikaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
D.fateme.r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@amir-bernousi چون رو زمانی که معنی کردید؟
این رو یه اقایی به ترکی ترجمه کرده :
گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی
کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیمچه قشنگ بود:)
من باید دو نمره ازش بگیرم بنابراین فعلا زیبایی هاشو درک نمیکنم
-
D.fateme.r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@amir-bernousi چون رو زمانی که معنی کردید؟
این رو یه اقایی به ترکی ترجمه کرده :
گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی
کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیممعنی همش را فهمیدم به جز کلمه سانجیلیر و کیپریگی
کسی میدونه بگه لطفا -
-
@amir-bernousi ممنون
-
ata mohseni 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
ببین خودت میخوای یه جوابی بهت بدن
من هرچی باشم از پست های قبلیت میفهمم چی گفتی
چی چرت و پرت میگی
اصن تو ضیح بده منظورت ب چیه دیقا
واس خودت میبافی فک میکنی بقیه میفهمن چیمیگی -
ata mohseni 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
zzz r اگه یکم مغزتو به کار بیندازی به پست های قبلیت پاسخ دادم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ن یکیشو ج دادی ک گفتم نمیفهمم چی چرت و پرت میگی
بعدشم درست صحبت کن -
برای ترجمه ی کل فک کنم اینطور بشه که وقتی مژگان چشم یار همانند چاقو به چشم من فرو میره، یار من از آزار من خوشحال میشه و میخنده
خیلی ضایس :|
-
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
D.fateme.r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@amir-bernousi چون رو زمانی که معنی کردید؟
این رو یه اقایی به ترکی ترجمه کرده :
گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی
کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیممعنی همش را فهمیدم به جز کلمه سانجیلیر و کیپریگی
کسی میدونه بگه لطفاسانجیلیر : چه سخته ترجمه اش ببین تقریبا یه چیزی تو معنی خنجر خوردن، اما وقتی یکی میگه سانجیلیر، تقریبا داره شدت درد رو منتقل میکنه تو ترکی
کیپریگی هم یعنی مژه ها -
@amir-bernousi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
برای ترجمه ی کل فک کنم اینطور بشه که وقتی مژگان چشم یار همانند چاقو به چشم من فرو میره، یار من از آزار من خوشحال میشه و میخنده
خیلی ضایس :|
نه تو بیت بعدی از فوت همسرش میگه :
رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
ماهی که آسمان بربود از کنار من -
ata mohseni 0 هرکسي ميتونه نظرشو بيان کنه چون يک محيط عموميه
شمام مشکل داري قرار نيس به هر حرفي جواب بدي
شمام ميتوني ب راه خودت ادامه بدي -
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من
در گوشه غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من
اشک است جویبار من و ناله سه تار
شب تا سحر ترانه این جویبار من
چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه
یادش به خیر خنجر مژگان یار من
رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
ماهی که آسمان بربود از کنار من
آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایه قرار دل بیقرار من
در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من
از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من
اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان
بیدار بود دیده شب زنده دار من
من شاهباز عرشم و مسکین تذرو خاک
بختش بلند نیست که باشد شکار من
یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرفی عشق چه سنجد عیار من
جز خون دل نخواست نگارندهٔ سپهر
بر صفحهٔ جهان رقم یادگار من
زنگار زهر خوردم و شنگرف خون دل
تا جلوه کرد این همه نقش و نگار من
در بوستان طبع حزینم چو بگذری
پرهیز نیش خار من ای گلعذار من
من شهریار ملک سخن بودم و نبود
جز گوهر سرشک در این شهریار من