Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. " مشاعره "
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
پز نیست سبک زندگیمه🫡
AinoorA
سلاام خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی‌، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید منتظرتون هستیم @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دوازدهم @یازدهم @دهم @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانشجویان-پیراپزشکی @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
کیمیاگر
M
Topic thumbnail image
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
صفحه آرایی_ورد
بابونــــهب
سلام روزتون بخیر. یک کتاب رو باید گروهی تایپ کنیم و جمع بندی مطالب به عهده منه میخوام بدونم برنامه ای، آموزشی، تجربه ای که بتونه کمکم کنه یه کار تمیز درست کنم وجود داره؟ حتی هوش مصنوعی ممنون میشم اگه میدونید بگید @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-مهندسی @دانشجویان-پزشکی
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
کمک برای دور زدن محدودیت روزانه چت جی پی تی
Love FistL
سلام نیاز به کمک دارم آیا راهکاری دارین که بشه از Chat-gpt به طور نامحدود( پریمیوم) ولی رایگان استفاده کرد؟
غیر درسی
✨ روز بزرگداشت شیخِ اجلّ ســعدی ✨
ForuharF
Topic thumbnail image
غیر درسی
آواز🎼🎧
M.ShajarianM
این تاپیک صرفا برای تجمیع قطعات ضبط شده ای هستش که در موسیقی کده و تودلی پراکنده ان و به توصیه یکی از دوستان تصمیم گرفتم با نهایت احترام به همه شما حضرات، تاپیک رو ایجاد کنم.. اگر دوست عزیزی هم صدای خوبشون رو خواستن به اشتراک بزارن، شایق ایم به شنیدن
غیر درسی
دسکتاپ و والپیپر
D
سلام به همه. دوست داشتید والپیپر، تم گوشی/کامپیوتر، و اسکرین شات از دسکتاپتون رو اینجا به اشتراک بذارید.
غیر درسی
دلی♡
wanderingW
دیدی دوسداری یه اتفاقی بی افته یه زندگی متفاوت داشته باشه یه دوره از زندگیت یه راهی رو انتخاب کردی و الان دوس داری برگردی و انتخابش نکنی میگی کاش این کارو نکرده بودم! کاش این تصمیم رو نگرفته بودم و یا کاش فلان کارو میکردم🫠 و ته ذهنت یه گوشه ای یه رویایی داری یه رویا از یه زندگی ایده‌آل اون زندگی ایده آل همیجوری کشکی نرفته اونجا هیچ فکری هیچ طرز نگرشی هیچ احساسی همینجوری و بی دلیل بوجود نیومده برای هر یه چیز خوبی که اون زندگی داره یه بار یه جای از زندگی چیزی رو تجربه کردی که باعث شده اون زیبایی رو بخوای در واقع متوجه اون بشی و الا تا تجربه نکرده بودی حتی از وجود همچنین چیزی بیخبر بودی تا بی پولی رو تجربه نکرده باشی قدر پولدار بودن رو نمیدونی تا خونه حیاط دار داشته باشی توی اون زندگی ایده‌آل خونه حیاط دار جایی خاصی نداره تا حسرت چیزی رو نداشته باشی نمیتونی زندگی بدون اون حسرت رو آرزو کنی یه چیز بخوام ازت؟ فکر کن وسط اون زندگی ایده‌آلی و اونجا تماما برای توعه فقط یه چیزی که هست اینه که تجربیات و احساسات و افکاری که الان داری رو اونجا نداری فکر میکنی چه فرقی با الانت داره خیلی خوشحال تری؟ تویی که تجربه خونه بدون حیاط رو نداشتی بخاطر اینکه الان خونه ای که توشی یه حیاط خیلی زیبایی داره چقدر خوشحالی؟ نمیگم ناراضی هستی احتمالا خیاطتتون رو دوس داری ولی اون شوق داشتنش رو دیگه نداری( البته که این فقط یه مثل خیلی کوچیکیه) در عوضش رنگ خواسته هات عوض میشه تا تشنگی رو تجربه نکنیم قدر ابو تا شکست رو تجربه نکنیم قدر پیروزی رو و و خلاصه قدر چیزایی که میخواییم رو بدونیم چون برای اینکه اینا بوجود بیان کم رنج و سختی و کاستی کشیده نشده و اینکه کاش اینجوری میشد هم زیاد نگیم حکمت اینکه اون اتفاق افتاد اینه که الان چیزی واسه خواستن هدفی برای زندگی عیبی برای درست کردن ..دلیلی برای فردا صبح بیدار شدن داری اون زندگی رویایی یکی دیگه از دلایلی که اونجا.. یه گوشه از ذهن من و تو هست هم اینه که بدستش بیاری.. تلاش کنی تا بدستش بیاری چیزی که در موردش حرف میزنم ممکنه یه احساس باشه که میخوای داشته باشی یه زندگی لوکس/ساده ای باشه که میخوای داشته باشی یه نوع حرف زدن راه رفتن و حتی تفکری باشه که دوس داری ایجادش کنی باید اون زندگی رو برای خودت درست کنی و نگی ای کاش فلان کارو نمیکردم/یا میکردم چون هیچ سمانه ای جز اونی الان اینجاست و داره این متن رو مینویسه، لایق زندگی ایده‌آلی که الان میخواد داشته باشه، نیست میفهمی که چی میگم؟ این چیزی بود که من از کتاب کتابخانه نیمه شب یاد گرفتم ♡ البته کامل برداشت شخصی من بود و چقدر بهش نیاز داشتم... دوس داشتم این نوشته رو مثل هزاران حرفی که داشتم و بیانش نکردم، پاکش کنم ولی چون توی ایده‌آل من یه دختری هست که کمتر برای کارای خواسته و نکردش پشیمونه.(نه الانی که کلی حرف نزده و پشیمونی بابتشون رو داره) . پس همینجوری که هست میزارم اینجا بمونه یه قدمِ شده کوچولو ولی رو به جلو برای من:) شاید برای حتی یه نفر دیگه که گذرش افتاده اینجا و این نوشته رو خونده مفید باشه
غیر درسی
نوشته های با ارزش
AmirbernosiA
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا بریم سر اصل مطلب! تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
ترین‌های 1403
SharllotS
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه بچه‌ها امروز اومدم با یه تاپیک جذاب! برای بچه‌های جذاب‌تر! خب امسال هم داره تموم میشه دوستان (واقعا؟!) کلی اتفاق افتاد امسال برای هرکدوممون .. خوب، بد، زشت، حتی جلف! ‍️ اینجا قراره از ترین‌های سال 403 بنویسیم. دوستاتونو تگ کنین و بگین که هرکسی «چی ترین» بوده .. از خوبیای همدیگه بگین البته اخلاقای بد رو هم لحاظ کنین که پررو نشن دیگه سال نو رو هم از همین‌جا پیشاپیش تبریک میگم بهتون امیدوارم سال خوبی داشته باشین لایک و کامنت و معرفی به دوستاتون فراموش نشههه @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
مُهانِگه😍
F
سلام سلام اینوری سلام://// اونوری سلام:\\ هر وری سلام :/| کلا سلام خلاصه سلام همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد @ma-a بود خب سوال تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟ اینبار یه کم فرق می‌کنه چه فرقی ؟؟ اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا ) عشق آهنگا بیاین @دانش-آموزان-آلاء ️ @فارغ-التحصیلان-آلاء @ریاضیا @تجربیا @انسانیا
غیر درسی
پایگاه مطالعاتی نوروزی
HakoH
سلام بچه ها از اسم تاپیک مشخصه سوالم چیه...کسی تجربشو داشته؟ هزینه داره؟بعد میشه موقع ناهار برگشت خونه؟ و هر اطلاعات دیگه ای دارین میشه بگین
غیر درسی

" مشاعره "

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
24.6k دیدگاه‌ها 431 کاربران 119.9k بازدیدها
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • SEPEHR ALIZADEHS SEPEHR ALIZADEH

    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

    تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
    از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
    ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
    از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
    س.فرخ

    يک دست جام باده و يک دست جعد يار
    رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

    تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
    من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

    تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
    دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

    دست از طلب ندارم تال کام من برآید
    یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

    دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
    دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

    یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
    آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

    M آفلاین
    M آفلاین
    Miss.Joker
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #18906

    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

    تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
    از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
    ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
    از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
    س.فرخ

    يک دست جام باده و يک دست جعد يار
    رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

    تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
    من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

    تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
    دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

    دست از طلب ندارم تال کام من برآید
    یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

    دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
    دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

    یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
    آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

    تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
    او که هرگز نتوان يافت همانندش را

    در گریختن رستگاری نیست!
    بمانُ چیزی از خودت بساز
    که نشکند..

    SEPEHR ALIZADEHS 1 پاسخ آخرین پاسخ
    1
    • M Miss.Joker

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
      از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
      ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
      از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
      س.فرخ

      يک دست جام باده و يک دست جعد يار
      رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

      تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
      من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

      تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
      دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

      دست از طلب ندارم تال کام من برآید
      یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

      دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
      دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

      یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
      آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

      تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
      او که هرگز نتوان يافت همانندش را

      SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
      SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
      SEPEHR ALIZADEH
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #18907

      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

      تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
      از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
      ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
      از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
      س.فرخ

      يک دست جام باده و يک دست جعد يار
      رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

      تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
      من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

      تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
      دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

      دست از طلب ندارم تال کام من برآید
      یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

      دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
      دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

      یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
      آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

      تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
      او که هرگز نتوان يافت همانندش را

      ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
      رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

      M ramses kabirR 2 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • SEPEHR ALIZADEHS SEPEHR ALIZADEH

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
        از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
        ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
        از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
        س.فرخ

        يک دست جام باده و يک دست جعد يار
        رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

        تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
        من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

        تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
        دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

        دست از طلب ندارم تال کام من برآید
        یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

        دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
        دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

        یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
        آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

        تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
        او که هرگز نتوان يافت همانندش را

        ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
        رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

        M آفلاین
        M آفلاین
        Miss.Joker
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Miss.Joker انجام شده
        #18908

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

        تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
        از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
        ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
        از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
        س.فرخ

        يک دست جام باده و يک دست جعد يار
        رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

        تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
        من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

        تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
        دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

        دست از طلب ندارم تال کام من برآید
        یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

        دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
        دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

        یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
        آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

        تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
        او که هرگز نتوان يافت همانندش را

        ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
        رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

        يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
        داده است امتحان وفا بارها دلم:)

        در گریختن رستگاری نیست!
        بمانُ چیزی از خودت بساز
        که نشکند..

        SEPEHR ALIZADEHS 1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • SEPEHR ALIZADEHS SEPEHR ALIZADEH

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
          از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
          ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
          از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
          س.فرخ

          يک دست جام باده و يک دست جعد يار
          رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

          تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
          من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

          تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
          دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

          دست از طلب ندارم تال کام من برآید
          یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

          دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
          دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

          یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
          آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

          تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
          او که هرگز نتوان يافت همانندش را

          ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
          رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

          ramses kabirR آفلاین
          ramses kabirR آفلاین
          ramses kabir
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #18909

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

          تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
          از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
          ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
          از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
          س.فرخ

          يک دست جام باده و يک دست جعد يار
          رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

          تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
          من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

          تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
          دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

          دست از طلب ندارم تال کام من برآید
          یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

          دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
          دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

          یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
          آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

          تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
          او که هرگز نتوان يافت همانندش را

          ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
          رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

          یارا که مرا هردم باشد هوسِ زلفش
          امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است؟
          م.ر(ل)

          اگ کامل نیستی
          مثه ماه بدرخش

          M 1 پاسخ آخرین پاسخ
          2
          • M Miss.Joker

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
            از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
            ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
            از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
            س.فرخ

            يک دست جام باده و يک دست جعد يار
            رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

            تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
            من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

            تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
            دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

            دست از طلب ندارم تال کام من برآید
            یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

            دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
            دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

            یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
            آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

            تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
            او که هرگز نتوان يافت همانندش را

            ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
            رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

            يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
            داده است امتحان وفا بارها دلم:)

            SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
            SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
            SEPEHR ALIZADEH
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #18910

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

            تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
            از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
            ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
            از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
            س.فرخ

            يک دست جام باده و يک دست جعد يار
            رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

            تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
            من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

            تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
            دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

            دست از طلب ندارم تال کام من برآید
            یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

            دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
            دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

            یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
            آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

            تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
            او که هرگز نتوان يافت همانندش را

            ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
            رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

            يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
            داده است امتحان وفا بارها دلم:)

            من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
            ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

            M ramses kabirR 2 پاسخ آخرین پاسخ
            2
            • ramses kabirR ramses kabir

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
              از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
              ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
              از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
              س.فرخ

              يک دست جام باده و يک دست جعد يار
              رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

              تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
              من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

              تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
              دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

              دست از طلب ندارم تال کام من برآید
              یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

              دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
              دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

              یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
              آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

              تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
              او که هرگز نتوان يافت همانندش را

              ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
              رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

              یارا که مرا هردم باشد هوسِ زلفش
              امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است؟
              م.ر(ل)

              M آفلاین
              M آفلاین
              Miss.Joker
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #18911

              ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

              SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

              تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
              از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
              ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
              از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
              س.فرخ

              يک دست جام باده و يک دست جعد يار
              رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

              تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
              من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

              تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
              دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

              دست از طلب ندارم تال کام من برآید
              یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

              دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
              دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

              یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
              آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

              تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
              او که هرگز نتوان يافت همانندش را

              ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
              رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

              یارا که مرا هردم باشد هوسِ زلفش
              امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است؟
              م.ر(ل)

              چه جذاب بود ☹

              در گریختن رستگاری نیست!
              بمانُ چیزی از خودت بساز
              که نشکند..

              ramses kabirR 1 پاسخ آخرین پاسخ
              2
              • SEPEHR ALIZADEHS SEPEHR ALIZADEH

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                س.فرخ

                يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                M آفلاین
                M آفلاین
                Miss.Joker
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #18912

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                س.فرخ

                يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                ميشوند از سرد مهري دوستان از هم جدا
                برگ هارا ميکند باد خزان از هم جدا

                در گریختن رستگاری نیست!
                بمانُ چیزی از خودت بساز
                که نشکند..

                SEPEHR ALIZADEHS 1 پاسخ آخرین پاسخ
                1
                • M Miss.Joker

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                  از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                  ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                  از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                  س.فرخ

                  يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                  رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                  تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                  من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                  تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                  دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                  دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                  یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                  دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                  دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                  یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                  آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                  تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                  او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                  ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                  رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                  يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                  داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                  من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                  ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                  ميشوند از سرد مهري دوستان از هم جدا
                  برگ هارا ميکند باد خزان از هم جدا

                  SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
                  SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
                  SEPEHR ALIZADEH
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #18913

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                  SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                  تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                  از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                  ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                  از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                  س.فرخ

                  يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                  رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                  تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                  من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                  تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                  دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                  دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                  یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                  دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                  دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                  یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                  آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                  تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                  او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                  ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                  رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                  يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                  داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                  من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                  ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                  ميشوند از سرد مهري دوستان از هم جدا
                  برگ هارا ميکند باد خزان از هم جدا

                  وقتی نقطه ضعف بدی دست مردم (:
                  آسمان بار امانت نتوانست کشید
                  قرعه کار به نام من بیچاره زدند

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  1
                  • SEPEHR ALIZADEHS SEPEHR ALIZADEH

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                    از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                    ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                    از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                    س.فرخ

                    يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                    رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                    تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                    من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                    تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                    دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                    دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                    یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                    دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                    دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                    یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                    آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                    تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                    او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                    ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                    رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                    يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                    داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                    من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                    ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                    ramses kabirR آفلاین
                    ramses kabirR آفلاین
                    ramses kabir
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #18914

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                    SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                    تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                    از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                    ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                    از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                    س.فرخ

                    يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                    رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                    تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                    من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                    تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                    دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                    دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                    یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                    دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                    دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                    یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                    آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                    تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                    او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                    ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                    رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                    يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                    داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                    من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                    ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                    من بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
                    من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:😁🌹
                    م.ر(ل)

                    اگ کامل نیستی
                    مثه ماه بدرخش

                    SEPEHR ALIZADEHS 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    2
                    • M Miss.Joker

                      ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                      از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                      ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                      از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                      س.فرخ

                      يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                      رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                      تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                      من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                      تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                      دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                      دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                      یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                      دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                      دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                      یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                      آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                      تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                      او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                      ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                      رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                      یارا که مرا هردم باشد هوسِ زلفش
                      امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است؟
                      م.ر(ل)

                      چه جذاب بود ☹

                      ramses kabirR آفلاین
                      ramses kabirR آفلاین
                      ramses kabir
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #18915

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                      SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                      تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                      از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                      ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                      از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                      س.فرخ

                      يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                      رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                      تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                      من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                      تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                      دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                      دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                      یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                      دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                      دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                      یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                      آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                      تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                      او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                      ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                      رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                      یارا که مرا هردم باشد هوسِ زلفش
                      امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است؟
                      م.ر(ل)

                      چه جذاب بود ☹

                      چشماتون قشنگ میبینه:/🌹

                      اگ کامل نیستی
                      مثه ماه بدرخش

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      2
                      • ramses kabirR ramses kabir

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                        از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                        ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                        از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                        س.فرخ

                        يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                        رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                        تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                        من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                        تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                        دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                        دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                        یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                        دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                        دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                        یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                        آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                        تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                        او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                        ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                        رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                        يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                        داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                        من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                        ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                        من بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
                        من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:😁🌹
                        م.ر(ل)

                        SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
                        SEPEHR ALIZADEHS آفلاین
                        SEPEHR ALIZADEH
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #18916

                        ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                        SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                        تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                        از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                        ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                        از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                        س.فرخ

                        يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                        رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                        تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                        من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                        تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                        دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                        دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                        یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                        دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                        دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                        یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                        آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                        تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                        او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                        ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                        رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                        يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                        داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                        من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                        ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                        من بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
                        من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:😁🌹
                        م.ر(ل)

                        ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
                        بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن مارا

                        ramses kabirR Kosar A003K 2 پاسخ آخرین پاسخ
                        3
                        • SEPEHR ALIZADEHS SEPEHR ALIZADEH

                          ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                          از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                          ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                          از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                          س.فرخ

                          يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                          رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                          تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                          من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                          تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                          دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                          دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                          یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                          دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                          دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                          یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                          آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                          تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                          او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                          ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                          رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                          يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                          داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                          من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                          ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                          من بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
                          من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:😁🌹
                          م.ر(ل)

                          ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
                          بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن مارا

                          ramses kabirR آفلاین
                          ramses kabirR آفلاین
                          ramses kabir
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #18917

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                          SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                          تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                          از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                          ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                          از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                          س.فرخ

                          يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                          رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                          تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                          من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                          تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                          دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                          دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                          یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                          دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                          دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                          یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                          آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                          تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                          او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                          ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                          رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                          يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                          داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                          من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                          ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                          من بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
                          من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:😁🌹
                          م.ر(ل)

                          ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
                          بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن مارا

                          ار نظری به من کنی ماه و قمر به سر نهم
                          ای همه آرزویِ من، این دلِ من فدایِ تو
                          م.ر(ل)

                          اگ کامل نیستی
                          مثه ماه بدرخش

                          Kosar A003K 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          2
                          • SEPEHR ALIZADEHS SEPEHR ALIZADEH

                            ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

                            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                            @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                            SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                            تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                            از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                            ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                            از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                            س.فرخ

                            يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                            رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                            تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                            من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                            تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                            دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                            دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                            یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                            دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                            دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                            یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                            آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                            تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                            او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                            ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                            رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                            يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                            داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                            من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                            ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                            من بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
                            من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:😁🌹
                            م.ر(ل)

                            ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
                            بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن مارا

                            Kosar A003K آفلاین
                            Kosar A003K آفلاین
                            Kosar A003
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #18918

                            SEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
                            من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد

                            ramses kabirR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            3
                            • Kosar A003K Kosar A003

                              SEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
                              من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد

                              ramses kabirR آفلاین
                              ramses kabirR آفلاین
                              ramses kabir
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #18919

                              Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:

                              SEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
                              من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد

                              دال و لام هر دو نشانِ دل به یغما برده اند
                              دل،مده دالی که یادِ دل مرا آشفته کرد
                              م.ر(ل)

                              اگ کامل نیستی
                              مثه ماه بدرخش

                              Kosar A003K 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • ramses kabirR ramses kabir

                                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                                ramses kabir در " مشاعره " گفته است:

                                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                                @miss-joker در " مشاعره " گفته است:

                                SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

                                تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
                                از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
                                ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
                                از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
                                س.فرخ

                                يک دست جام باده و يک دست جعد يار
                                رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوست

                                تو همانی که ندانی چه به دل دارم من
                                من پژمرده گلی در طلب شمع رخت

                                تو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
                                دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايد

                                دست از طلب ندارم تال کام من برآید
                                یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

                                دندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
                                دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟

                                یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
                                آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟

                                تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
                                او که هرگز نتوان يافت همانندش را

                                ای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
                                رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانی

                                يا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
                                داده است امتحان وفا بارها دلم:)

                                من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
                                ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم

                                من بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
                                من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:😁🌹
                                م.ر(ل)

                                ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
                                بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن مارا

                                ار نظری به من کنی ماه و قمر به سر نهم
                                ای همه آرزویِ من، این دلِ من فدایِ تو
                                م.ر(ل)

                                Kosar A003K آفلاین
                                Kosar A003K آفلاین
                                Kosar A003
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #18920

                                ramses kabir وعده وصلم بمحشر میدهد در زیر تیغ
                                میکشد اما ز لطف امیدوارم میکشد

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • ramses kabirR ramses kabir

                                  Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:

                                  SEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
                                  من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد

                                  دال و لام هر دو نشانِ دل به یغما برده اند
                                  دل،مده دالی که یادِ دل مرا آشفته کرد
                                  م.ر(ل)

                                  Kosar A003K آفلاین
                                  Kosar A003K آفلاین
                                  Kosar A003
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #18921

                                  ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
                                  غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو

                                  ramses kabirR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  2
                                  • Kosar A003K Kosar A003

                                    ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
                                    غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو

                                    ramses kabirR آفلاین
                                    ramses kabirR آفلاین
                                    ramses kabir
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #18922

                                    Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:

                                    ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
                                    غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو

                                    وای از آن روز که عاشق بشود من معشوق
                                    پدری از او درارَم که خدا میداند

                                    اگ کامل نیستی
                                    مثه ماه بدرخش

                                    Kosar A003K 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    2
                                    • ramses kabirR ramses kabir

                                      Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:

                                      ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
                                      غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو

                                      وای از آن روز که عاشق بشود من معشوق
                                      پدری از او درارَم که خدا میداند

                                      Kosar A003K آفلاین
                                      Kosar A003K آفلاین
                                      Kosar A003
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #18923

                                      ramses kabir در بزم می پرستان می‌داد نقل مستان
                                      چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پسته

                                      ramses kabirR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      2
                                      • Kosar A003K Kosar A003

                                        ramses kabir در بزم می پرستان می‌داد نقل مستان
                                        چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پسته

                                        ramses kabirR آفلاین
                                        ramses kabirR آفلاین
                                        ramses kabir
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #18924

                                        Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:

                                        ramses kabir در بزم می پرستان می‌داد نقل مستان
                                        چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پسته

                                        هرچه دل بود که یک باره به یغما برده است
                                        《دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمش》
                                        م.ر(ل)

                                        اگ کامل نیستی
                                        مثه ماه بدرخش

                                        Kosar A003K 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        3
                                        • ramses kabirR ramses kabir

                                          Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:

                                          ramses kabir در بزم می پرستان می‌داد نقل مستان
                                          چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پسته

                                          هرچه دل بود که یک باره به یغما برده است
                                          《دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمش》
                                          م.ر(ل)

                                          Kosar A003K آفلاین
                                          Kosar A003K آفلاین
                                          Kosar A003
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #18925

                                          ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
                                          که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
                                          *اون م ر اخر چیه مینویسید؟

                                          P ramses kabirR 2 پاسخ آخرین پاسخ
                                          3
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 944
                                          • 945
                                          • 946
                                          • 947
                                          • 948
                                          • 1229
                                          • 1230
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع