-
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانییارا که مرا هردم باشد هوسِ زلفش
امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است؟
م.ر(ل)چه جذاب بود
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانییارا که مرا هردم باشد هوسِ زلفش
امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است؟
م.ر(ل)چه جذاب بود
چشماتون قشنگ میبینه:/
-
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانیيا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
داده است امتحان وفا بارها دلم:)من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستممن بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:
م.ر(ل)ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانیيا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
داده است امتحان وفا بارها دلم:)من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستممن بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:
م.ر(ل)ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن مارا -
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانیيا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
داده است امتحان وفا بارها دلم:)من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستممن بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:
م.ر(ل)ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن ماراSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانیيا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
داده است امتحان وفا بارها دلم:)من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستممن بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:
م.ر(ل)ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن ماراار نظری به من کنی ماه و قمر به سر نهم
ای همه آرزویِ من، این دلِ من فدایِ تو
م.ر(ل) -
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانیيا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
داده است امتحان وفا بارها دلم:)من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستممن بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:
م.ر(ل)ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن ماراSEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد -
SEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
من عاشق تو هستم این گفتگو نداردKosar A003 در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارددال و لام هر دو نشانِ دل به یغما برده اند
دل،مده دالی که یادِ دل مرا آشفته کرد
م.ر(ل) -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
تو کاغذ نقاشی و من رنگ مدادی
از تیزی خود کاستم و طرح بدادی
ای بس عجب از پاکی و صافی که بگفتی
از راست بدیدم که تو تیزی نه ضمادی
س.فرخيک دست جام باده و يک دست جعد يار
رقصي چنين ميانه ميدانم ارزوستتو همانی که ندانی چه به دل دارم من
من پژمرده گلی در طلب شمع رختتو را با غير ميبينم صدايم در نمي ايد
دلم ميسوزد و کاري ز دستم برنمي ايددست از طلب ندارم تال کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآیددندان که در دهان نبوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع چرا وا کند کسي؟یار دیدم انجمن را میزند بر جان هم
آن دو چشمت آتش است یا چشمه پیغمبریست؟تو هماني که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان يافت همانندش راای پست شدیم ما به زبان چو تو مردم
رنگین صفت و خصم دل وتیره زبانیيا قهر يا کهع لطف بکن ، هرچه ميکني
داده است امتحان وفا بارها دلم:)من از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستممن بینِ نگاهِ تو و حوریِ بهشتی
من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم:
م.ر(ل)ما نور ببینیم نه فقط چشم نداریم
بر آن، که مضافش، تو شرر بر تن ماراار نظری به من کنی ماه و قمر به سر نهم
ای همه آرزویِ من، این دلِ من فدایِ تو
م.ر(ل)ramses kabir وعده وصلم بمحشر میدهد در زیر تیغ
میکشد اما ز لطف امیدوارم میکشد -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH از عشق من بهر سو در شهر گفتگوییست
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارددال و لام هر دو نشانِ دل به یغما برده اند
دل،مده دالی که یادِ دل مرا آشفته کرد
م.ر(ل)ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو -
ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بوKosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بووای از آن روز که عاشق بشود من معشوق
پدری از او درارَم که خدا میداند -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir دور دهان تنگ تو عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بووای از آن روز که عاشق بشود من معشوق
پدری از او درارَم که خدا میداندramses kabir در بزم می پرستان میداد نقل مستان
چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پسته -
ramses kabir در بزم می پرستان میداد نقل مستان
چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پستهKosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir در بزم می پرستان میداد نقل مستان
چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پستههرچه دل بود که یک باره به یغما برده است
《دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمش》
م.ر(ل) -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir در بزم می پرستان میداد نقل مستان
چشمش بغمزه بادام،لعلش بخنده پستههرچه دل بود که یک باره به یغما برده است
《دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمش》
م.ر(ل)ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
*اون م ر اخر چیه مینویسید؟ -
ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
*اون م ر اخر چیه مینویسید؟Kosar A003 شد مملکت خراب ز بی نظمی نظام/وز ظلم و جور لشکریان کشوری نماند
-
Kosar A003 شد مملکت خراب ز بی نظمی نظام/وز ظلم و جور لشکریان کشوری نماند
parisa khany در ان نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم -
parisa khany در ان نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشمKosar A003 مرد عاشق چون بود در عشق زار/کی خبر یابد ز عیب چشم یار
-
Kosar A003 مرد عاشق چون بود در عشق زار/کی خبر یابد ز عیب چشم یار
parisa khany راستان رستهاند روزشمار
سعی کن تا از ان شمار شوی -
parisa khany راستان رستهاند روزشمار
سعی کن تا از ان شمار شویKosar A003 یکی را ز گردون دهد بارگاه/یکی را ز کیوان درآرد به چاه
-
ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
*اون م ر اخر چیه مینویسید؟Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
*اون م ر اخر چیه مینویسید؟شاهی و خدایی و ثنایی و رضایی
ای دل به فدایت که خدایی و خدایی
من در دلِ این محملِ جانانه ی چشمت
جانانه نشستم که سزایی و سزایی
م.ر(ل)
اول اسم
و اول نام خانوادگی بنده است -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
*اون م ر اخر چیه مینویسید؟شاهی و خدایی و ثنایی و رضایی
ای دل به فدایت که خدایی و خدایی
من در دلِ این محملِ جانانه ی چشمت
جانانه نشستم که سزایی و سزایی
م.ر(ل)
اول اسم
و اول نام خانوادگی بنده استramses kabir در " مشاعره " گفته است:
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
*اون م ر اخر چیه مینویسید؟شاهی و خدایی و ثنایی و رضایی
ای دل به فدایت که خدایی و خدایی
من در دلِ این محملِ جانانه ی چشمت
جانانه نشستم که سزایی و سزایی
م.ر(ل)
اول اسم
و اول نام خانوادگی بنده استیک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چنــد در این عهد خریدار ندارد
-
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
ramses kabir شب وصل است و مینالم که شاید چرخ پندارد
که باز امشب شب هجر است و دیر ارد بپایانش
*اون م ر اخر چیه مینویسید؟شاهی و خدایی و ثنایی و رضایی
ای دل به فدایت که خدایی و خدایی
من در دلِ این محملِ جانانه ی چشمت
جانانه نشستم که سزایی و سزایی
م.ر(ل)
اول اسم
و اول نام خانوادگی بنده استیک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چنــد در این عهد خریدار ندارد
aaa bbb داده ام جان که به دست آمده دامان غمش/نوبت توست دلا جان تو جان غمش
-
aaa bbb داده ام جان که به دست آمده دامان غمش/نوبت توست دلا جان تو جان غمش
parisa khany
شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلاام
خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم
میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید
منتظرتون هستیم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@دوازدهم @یازدهم @دهم
@تجربیا @ریاضیا @انسانیا
@دانشجویان-پیراپزشکی
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
سلام به یاران جــان
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن
@M-an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب
دعوت میکنم از :
@خانوم
@dlrm
@اکالیپتوس
@revival
@گونش
@Saahaar
@sheyda-fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
سلام روزتون بخیر.
یک کتاب رو باید گروهی تایپ کنیم و جمع بندی مطالب به عهده منه
میخوام بدونم برنامه ای، آموزشی، تجربه ای که بتونه کمکم کنه یه کار تمیز درست کنم وجود داره؟
حتی هوش مصنوعی
ممنون میشم اگه میدونید بگید
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانشجویان-درس-خون
@دانشجویان-مهندسی
@دانشجویان-پزشکی
دیدی دوسداری یه اتفاقی بی افته
یه زندگی متفاوت داشته باشه
یه دوره از زندگیت یه راهی رو انتخاب کردی و الان دوس داری برگردی و انتخابش نکنی
میگی کاش این کارو نکرده بودم!
کاش این تصمیم رو نگرفته بودم
و یا کاش فلان کارو میکردم🫠
و ته ذهنت یه گوشه ای یه رویایی داری یه رویا از یه زندگی ایدهآل
اون زندگی ایده آل همیجوری کشکی نرفته اونجا
هیچ فکری هیچ طرز نگرشی هیچ احساسی همینجوری و بی دلیل بوجود نیومده
برای هر یه چیز خوبی که اون زندگی داره یه بار یه جای از زندگی چیزی رو تجربه کردی که باعث شده اون زیبایی رو بخوای در واقع متوجه اون بشی
و الا تا تجربه نکرده بودی حتی از وجود همچنین چیزی بیخبر بودی
تا بی پولی رو تجربه نکرده باشی قدر پولدار بودن رو نمیدونی
تا خونه حیاط دار داشته باشی توی اون زندگی ایدهآل خونه حیاط دار جایی خاصی نداره
تا حسرت چیزی رو نداشته باشی نمیتونی زندگی بدون اون حسرت رو آرزو کنی
یه چیز بخوام ازت؟
فکر کن وسط اون زندگی ایدهآلی و اونجا تماما برای توعه
فقط یه چیزی که هست اینه که تجربیات و احساسات و افکاری که الان داری رو اونجا نداری
فکر میکنی چه فرقی با الانت داره
خیلی خوشحال تری؟
تویی که تجربه خونه بدون حیاط رو نداشتی بخاطر اینکه الان خونه ای که توشی یه حیاط خیلی زیبایی داره چقدر خوشحالی؟ نمیگم ناراضی هستی احتمالا خیاطتتون رو دوس داری ولی اون شوق داشتنش رو دیگه نداری( البته که این فقط یه مثل خیلی کوچیکیه)
در عوضش رنگ خواسته هات عوض میشه
تا تشنگی رو تجربه نکنیم قدر ابو
تا شکست رو تجربه نکنیم قدر پیروزی رو
و
و
خلاصه قدر چیزایی که میخواییم رو بدونیم چون برای اینکه اینا بوجود بیان کم رنج و سختی و کاستی کشیده نشده
و اینکه کاش اینجوری میشد هم زیاد نگیم
حکمت اینکه اون اتفاق افتاد اینه که الان چیزی واسه خواستن هدفی برای زندگی عیبی برای درست کردن ..دلیلی برای فردا صبح بیدار شدن داری
اون زندگی رویایی یکی دیگه از دلایلی که اونجا.. یه گوشه از ذهن من و تو هست هم اینه که بدستش بیاری.. تلاش کنی تا بدستش بیاری
چیزی که در موردش حرف میزنم ممکنه یه احساس باشه که میخوای داشته باشی
یه زندگی لوکس/ساده ای باشه که میخوای داشته باشی
یه نوع حرف زدن راه رفتن و حتی تفکری باشه که دوس داری ایجادش کنی
باید اون زندگی رو برای خودت درست کنی و نگی ای کاش فلان کارو نمیکردم/یا میکردم
چون هیچ سمانه ای جز اونی الان اینجاست و داره این متن رو مینویسه، لایق زندگی ایدهآلی که الان میخواد داشته باشه، نیست
میفهمی که چی میگم؟
این چیزی بود که من از کتاب کتابخانه نیمه شب یاد گرفتم ♡
البته کامل برداشت شخصی من بود
و چقدر بهش نیاز داشتم...
دوس داشتم این نوشته رو مثل هزاران حرفی که داشتم و بیانش نکردم، پاکش کنم
ولی چون توی ایدهآل من یه دختری هست که کمتر برای کارای خواسته و نکردش پشیمونه.(نه الانی که کلی حرف نزده و پشیمونی بابتشون رو داره) . پس همینجوری که هست میزارم اینجا بمونه
یه قدمِ شده کوچولو ولی رو به جلو برای من:)
شاید برای حتی یه نفر دیگه که گذرش افتاده اینجا و این نوشته رو خونده مفید باشه
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه بچهها
امروز اومدم با یه تاپیک جذاب! برای بچههای جذابتر!
خب امسال هم داره تموم میشه دوستان (واقعا؟!)
کلی اتفاق افتاد امسال برای هرکدوممون .. خوب، بد، زشت، حتی جلف! ️
اینجا قراره از ترینهای سال 403 بنویسیم. دوستاتونو تگ کنین و بگین که هرکسی «چی ترین» بوده ..
از خوبیای همدیگه بگین البته اخلاقای بد رو هم لحاظ کنین که پررو نشن دیگه
سال نو رو هم از همینجا پیشاپیش تبریک میگم بهتون امیدوارم سال خوبی داشته باشین
لایک و کامنت و معرفی به دوستاتون فراموش نشههه
@دانش-آموزان-آلاء
سلام سلام
اینوری سلام:////
اونوری سلام:\\
هر وری سلام :/|
کلا سلام
خلاصه سلام
همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد @ma-a بود
خب سوال
تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟
اینبار یه کم فرق میکنه
چه فرقی ؟؟
اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم
بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا )
عشق آهنگا بیاین
@دانش-آموزان-آلاء ️
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@ریاضیا
@تجربیا
@انسانیا
درود بر همه دوستان و همراهان
چیزی که به نظرم اومد این که تو تموم این سالها اونجوری که باید و شاید تو تاپیک های عید نوروز آلاخونه به رسم و رسومات پرداخته نشده، چیزی که بوده فقط تبریکات بوده و شادی
من تصمیم گرفتم امسال از رسم و رسومات و سنت های عید نوروز بگم و بعد از اون به امید خدا تبریک های خوشگلتون رو روانه تاپیک کنید
عید نوروز
با نزدیک شدن به پایان سال ۱۴۰۳، همه در حال آماده شدن برای استقبال از نوروز ۱۴۰۴ هستند. سال ۱۴۰۳ کبیسه و ۳۶۶ روزه است و سال جدید در نیمه روز ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ تحویل خواهد شد.
لحظه دقیق تحویل سال ۱۴۰۴:
زمان: ساعت ۱۲:۳۱:۳۰ ظهر
تاریخ شمسی: پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳️
تاریخ میلادی: ۲۰ مارس ۲۰۲۵️
تعطیلی طولانی نوروز ۱۴۰۴: سال ۱۴۰۳ به دلیل کبیسه بودن، ۳۰ اسفند بهعنوان تعطیل رسمی محسوب میشود. همچنین چهار روز اول سال ۱۴۰۴ نیز تعطیل است که در مجموع ۶ روز تعطیلی پیوسته را رقم میزند.
تاریخچه عید نوروز؛ جشن کهن ایرانیان:
نوروز یکی از قدیمیترین جشنهای جهان است که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد و در دوران هخامنشیان بهعنوان یک آیین رسمی شناخته شد.
نوروز در فرهنگ ایران باستان:
نمادی از پیروزی نور بر تاریکی
آغاز زندگی دوباره طبیعت
فرصتی برای دور شدن از ناملایمات گذشته
داریوش بزرگ در تخت جمشید مراسم باشکوهی برگزار میکرد که نمایندگان کشورهای مختلف در آن شرکت میکردند.
ساسانیان نیز نوروز را با اهدای سکه و هدایای ارزشمند گرامی میداشتند.
این جشن در کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، آذربایجان، ازبکستان و بخشهایی از چین و هند نیز برگزار میشود.
برخی سنتهای نوروز در کشورهای مختلف:
افغانستان: تهیه هفتمیوه (ترکیبی از میوههای خشک و شیره)
ترکمنستان: مراسم گلگردانی (نمادی از خوشاقبالی)
تاجیکستان: رقص و آوازهای محلی
مهمترین سنتهای عید نوروز:
سفره هفتسین؛ نماد خوشبختی و برکت:
یکی از برجستهترین نمادهای نوروز، سفره هفتسین است. ایرانیان در روزهای پایانی سال، این سفره را در خانههای خود پهن میکنند و در کنار آن، لحظه تحویل سال را جشن میگیرند. هر یک از اجزای هفتسین، مفهوم خاصی را در بر دارد:
اجزای سفره هفتسین و معانی آن:
سیب: نماد سلامتی و زیبایی
سنجد : نماد عشق و مهر
سبزه: نماد طبیعت و سرزندگی
سیر🧄: نماد دفع بلا و بیماری
سمنو: نماد برکت و فراوانی
سرکه: نماد صبر و استقامت
سماق: نماد طلوع خورشید
خانهتکانی و پوشیدن لباس نو:
یکی از رسومات مهم نوروز، خانهتکانی است که معمولاً از چند هفته قبل از عید آغاز میشود. مردم با تمیز کردن خانههای خود، گرد و غبار سال گذشته را پاک میکنند و فضا را برای آغاز سال جدید آماده میکنند. این کار نمادی از پاکسازی روح و جسم نیز محسوب میشود.
پوشیدن لباس نو یکی دیگر از آیینهای نوروزی است. بسیاری از ایرانیان در لحظه تحویل سال، لباسهای جدید به تن میکنند تا سال نو را با احساس تازگی و امید آغاز کنند. انتخاب لباسهای روشن و تمیز، نشاندهنده استقبال از شادی و نشاط در سال جدید است.
دید و بازدید و عیدی دادن:
نوروز زمانی برای تقویت روابط خانوادگی و اجتماعی است. یکی از سنتهای اصلی بعد از لحظه تحویل سال، تماس گرفتن با اقوام و آشنایان است تا سال جدید را تبریک بگویند. و بعد از تحویل سال خانوادهها به خانه بزرگترها میروند و سال نو را به آنها تبریک میگویند. این دیدارها فرصتی برای گسترش دوستیها، ایجاد همدلی و زنده نگه داشتن روابط خانوادگی فراهم میکند.
یکی از رسوم جذاب عید نوروز عیدی دادن به کودکان است، که معمولاً شامل پول نقد یا هدایای کوچک است.
.
@ریاضیا
@تجربیا
@انسانیا
@دهم
@یازدهم
@دوازدهم
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@ادمین
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانشجویان-درس-خون
@دانشجویان-مهندسی
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-پیراپزشکی
@ناظم
@همیار
دیگه واسه اینکه کسی از قلم نیفته همه گرو ها رو منشن کردم
پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم
امیدوارم که سال خوبی پیش رو داشته باشید و از تک تک لحظات زندگیتون بهترین بهره رو ببرید و همیشه شاد و پیروز و سربلند باشید️
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز️