-
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
mahla bpz
بدنباله ی راستان کج مرو
وگر راست خواهی ز سعدی شنو -
mahla bpz
بدنباله ی راستان کج مرو
وگر راست خواهی ز سعدی شنونوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
وقت ان شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت -
mahla bpz
بدنباله ی راستان کج مرو
وگر راست خواهی ز سعدی شنونوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن -
zeinab dehghani
وقت ان شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشتنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz
تا باد دوزلفین تو را زیر و زبر کرد
ازآتش غیرت دل من زیر و زبر شد -
zeinab dehghani
وقت ان شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت -
zeinab dehghani وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدننوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ghazal-dalvand
نه لب گشایدم از گل نه دل کشد ز نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
mahla bpz
دم ب دم سوخت اسیری ک شکیبا نبود
در ب در گشت اسیری ک توکل نکند -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود ان شاهد هر جایی -
mahla bpz
دم ب دم سوخت اسیری ک شکیبا نبود
در ب در گشت اسیری ک توکل نکندنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
-
@ghazal-dalvand
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود ان شاهد هر جایینوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz
یوسف گم گشته باز آید ب کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور -
mahla bpz
دم ب دم سوخت اسیری ک شکیبا نبود
در ب در گشت اسیری ک توکل نکندنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به دای رفتم و چندی به سر شدم -
zeinab dehghani دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ghazal-dalvand
در این عالم دلی بی غم نباشد
اگر باشد بنی آدم نباشد -
zeinab dehghani
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به دای رفتم و چندی به سر شدم -
mahla bpz
یوسف گم گشته باز آید ب کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخورنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
راهی بزن که آهی بر ساز ان توان زد
شعری بخوان که با ان رطل گران توان زد -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
مرا رخسار او ماه است و خورشید
مرا دیدار او کام است و امید -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ghazal-dalvand
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو -
zeinab dehghani
راهی بزن که آهی بر ساز ان توان زد
شعری بخوان که با ان رطل گران توان زدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmahla bpz
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تایار ک خواهد و میلش ب ک باشد -
@ghazal-dalvand
مرا رخسار او ماه است و خورشید
مرا دیدار او کام است و امیدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا -
mahla bpz
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار
تایار ک خواهد و میلش ب ک باشدنوشتهشده در ۶ دی ۱۳۹۹، ۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی