-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میرم تو فاز حمله این دفعه
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ساعت های ۴ اعصابم داغون بود
همش دوست داشتم بیام تودلی یه عااالمههه از حرفام رو بنویسم ولی الانکه اومدم تودلی دنبال یه اتفاق خنده دارمحالا صفحه تودلی رو ببندم یکم برم پیششون دوباره پر از حرف میشم و دوست دارم برگردم تودلی..
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خواهشا نکن این کارو با قلبممم
اقا من مبتدیممم -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۰۷ آخرین ویرایش توسط chichak am انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وووووووووووویی بارون
وووووووویی 19بهمن و بارون
ای جانم ک بعداز یک و ماه ونیم بلاخره بارون اومد.... -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
باور کن میخوام کاری کنم ببری
که از دلت در بیاد ورگرنه بلدم -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ermia-Mirzakhani
دو روز پیش انجمن بودین؟؟
خوبین؟؟ -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۱ آخرین ویرایش توسط chichak am انجام شده
@یاسمن-کیانی
سسسلام یاسمن
چطوری
خوبی
خوشی
تو کم پیدا شددی یا من
-
وووووووووووویی بارون
وووووووویی 19بهمن و بارون
ای جانم ک بعداز یک و ماه ونیم بلاخره بارون اومد....نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
وووووووووووویی بارون
وووووووویی 19بهمن و بارون
ای جانم ک بعداز یک و ماه ونیم بلاخره بارون اومد....برو بستنی بخور
-
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
وووووووووووویی بارون
وووووووویی 19بهمن و بارون
ای جانم ک بعداز یک و ماه ونیم بلاخره بارون اومد....برو بستنی بخور
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهchichak am در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
وووووووووووویی بارون
وووووووویی 19بهمن و بارون
ای جانم ک بعداز یک و ماه ونیم بلاخره بارون اومد....برو بستنی بخور
منو ولم کنن الان باید توی کوچه درختی با بستنی قیفی جمم کنن
فعلا با حیاط و ی لیوان چایی خوشیم -
یه چیزی شنیدم یهو یه ترسی به جونم افتاد خیلییییی بد امیدوارم بیای و این ترس هم از بین بره
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خسته شدی
-
chichak am در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
وووووووووووویی بارون
وووووووویی 19بهمن و بارون
ای جانم ک بعداز یک و ماه ونیم بلاخره بارون اومد....برو بستنی بخور
منو ولم کنن الان باید توی کوچه درختی با بستنی قیفی جمم کنن
فعلا با حیاط و ی لیوان چایی خوشیمنوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
chichak am در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
وووووووووووویی بارون
وووووووویی 19بهمن و بارون
ای جانم ک بعداز یک و ماه ونیم بلاخره بارون اومد....برو بستنی بخور
منو ولم کنن الان باید توی کوچه درختی با بستنی قیفی جمم کنن
فعلا با حیاط و ی لیوان چایی خوشیمعالیه کهه
فعلا اینو داشته باش
یکم قوه تخیلمون رو ببریم بالا
نوش جونت عزیزم -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعققققققلاقحهخفالخثقهلاضخث4قهاف
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا حالا حس اضافی بودن کردین
این لحظه هزاران با بر شما باد -
@یاسمن-کیانی
سسسلام یاسمن
چطوری
خوبی
خوشی
تو کم پیدا شددی یا من
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهchichak am سلام دخمل خاله
فدا خوبمتو چطوری
من.هستم فقط نمیخوام چشمتون ب جمالم روشن شه زیاد ب همیت علت رخ نمینمایم
️
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اوخ زهرا
اهالی تودلی فعلا -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
برای شروع عالی بود
-
خب رسما وارد19بهمن شدیم..............
ی روزایی توی زندگی هرآدمی خیلی مهم و پرازخاطره هستن
اگه بخوام تاریخ تولدیا تاریخ ازدست دادن آدمای عزیز زندگیم یا تاریخ روزایی ک شایدبرای هرآدمی مهم باشه رو بزارم کنار،میرسم به س تا تاریخ
14تیر
31مرداد
19بهمن
همه ی اونایی ک منومیشناسن میدونن حتی اگه توی این روزا بدترین اتفاق هاهم برام بیفته بازم میگم ن روز خوبی بود=))
19بهمن سال92
دیوانگی ده سالگی ام=) مهمترین وجالب ترین اتفاق
ازاینکه همیشه و هرکجااثراین کارم همرام هس حس وحال خوبی دارم
.........
همیشه وقتی به مامانم نزدیکی 19بهمن روگفتم بای اخمی بهم میگفت نیازی ب یادآوری نیس....ولی امسال فقط ی لبخندزدامسال وقتی توی راه کوچه درختی به زهراگفتم 19بهمن، برگشت گفت برای من ک مهم نیس!بهش گفتم آره تو که راست میگی یکی برای من مهم نیست و یکی برای تو.......
بعدش گفت طفل دیوانه را چ میتوان گفت!!؟؟
.......
@دختر-بهار وقتی به توهم یادآوری کردم19بهمن رو،توبهم گفتی خیلی خوبه ک به همه چی دیدمثبت داری.....ولی میدونی زری اینوباید بهت بگم وگرنه تودلم میموند....ببین خیلییییییییییییی بدبودولی من دیگه چیزی جززیبایی نمیخوام توی این موردببینم........این چیزی نیس ک برای هرکسی اتفاق بیفته.....من واقعن دوسش دارم
همین
الهی همتون 19بهمن99خوب و قشنگ و شیرینی داشته باشین
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۱۵:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
نوشتم وهمیشه هم میگم ک حتی اگه بدترین اتفاقاهم توی این روزا بیفته من بازم میگم روز خوبی هسن
حالا این 19بهمن و بارون
ی حس خوب مثل حسی ک ی بچه چارساله جفت پا میپره توی آبایی ک بعداز بارون اینطرف اونطرف جمع میشه
یا مثل خوردن پفیلای داغ و تازه وسط برف
یا مثل دوران کودکی،خوردن ی شربت آبلیموی تازه توی تابستون بعداز بازی کردن توی کوچه و حیاط با همبازی هات
من میگم امروز هرچقدربد باشه بازم خوب و قشنگه...این بارون هم نشونش