|
شعردانه
-
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz
نه یه صدتا اکانت زد نمیدونم آخریش کدومه اصن
دیگ هم نیومد :|
برووو بروو خونتون
عشقش من بودمعزیزم بعد مدتها اومدم بذار سکان دار باشم
نذار یادت بیارم سوگلی اکالی هم من بودم
اکالیپتوس
هیشکی من نمیشه
ایییشششش
برو دیگ نگام نکن
نگات نمیکنم ولی عاشقونه صدات میکنم
بزار برم ازین شهر
اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میکنن
آب بده بهشون
برو عصن بروووو
تو ک نامهربون نبودی
ادما عوض میشن
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
lnz
نه یه صدتا اکانت زد نمیدونم آخریش کدومه اصن
دیگ هم نیومد :|
برووو بروو خونتون عشقش من بودمعزیزم بعد مدتها اومدم بذار سکان دار باشم
نذار یادت بیارم سوگلی اکالی هم من بودم
اکالیپتوسهیشکی من نمیشهایییشششش
برو دیگ نگام نکن
نگات نمیکنم ولی عاشقونه صدات میکنم
بزار برم ازین شهر
اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میکنن
آب بده بهشون
برو عصن بروووو
تو ک نامهربون نبودی
ادما عوض میشن
بیخود
گندم و جو ها عوض نمیشن
-
رُمَیصا خوبی
-
_Sajjad_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@saghi-mortazavi سلام متشکرم
اگر اشتباه نکنم جیکوب رو میفرماییدخداروشکر
بله من خوندمش ولی اولشو نفهمیدم
همون سه تا پست بود یا بیشتر بود قبلش گذاشته بودین@saghi-mortazavi
داستان جیکوب:
نوشته ی اول :
بیچاره دیگر نا نداشت
جیکوب ، تنِ لشش را میکشید
و لنگان و خندان جلو میرفت
آری میخندید
گاهی
حتی شاید بیشتر ساعاتش را
اما زمان از چشم جیکوب، با زمان از نظر ساعت دیواری متفاوت بود
زمان از نظر جیکوب ، هر یک ساعت خنده اش یه دقیقه بود
و هر یک دقیقه غمش یک ساعت
جیکوب نا نداشت دیگر
میخندید و فراموش میکرد
تا که غم خرش را میگفت
جیکوب نفس نفس میزد
جیکوب خسته میشد
جیکوب وحشی بود
جیکوب !
همان بهتر که ساخته و پرداخته ی ذهن منی
و وجود خارجی نداری
چون اگر داشتی ، درد میکشیدی
ببخشید دیگر ، اینجوری تو را نوشتم
با عشق ، نویسنده و خالق تو
سجاد
نوشته ی دوم:
جیکوب کوچک قصه ی من
در دنیای نوشته شده در دستانم
راه میرفت و در و دیوار را نگاه میکرد
رو کرد به ناکجاآباد و گفت
من همینجا هِیبَتَم میشکند
همینجا بغلم کن
جیکوب ، دوباره عذر میخواهم که
کسی بغلت نکرد
اما خب ، تو که ساخته ی فکر منی
وجود خارجی نداری که واقعا ناراحت شوی
بگذار داستانم پرفروش شود
دوباره ؛
دوستدار تو ؛ سجاد
نوشته ی سوم:
از پشت ابر ها
فرشته کوچولویی آمد
و جیکوب را برد
پیش دخترک کبریت فروش
با هم در بهشت آرامش گرفتند
پ ن :
جیکوب ، فکرش را هم میکردی؟
نوش جانت
نوشته ی آخر:
جیکوب ، به بهشت نرفته بود
فقط چرت زده بود
در کالسکه
کالسکه چی نعره زد که جیکوب را بیدار کند
جیکوب بیدار شده بود ، اما بدنش سر بود
قفل شده بود
نتوانست پیاده شود
کلسکه چی عصبی شد
پیاده شد
سرش را داخل اتاقک کالسکه کرد
و مثل سگ ، بازوی دست چپ جیکوب را لای دندانش گرفته بود
و فشار میداد و میکشید
خون دست جیکوب به زمین ریخت
چشمانش سیاهی رفت
با پشت دست راست زد در گوش کالسکه چی
کالسکه چی دستش را ول کرد
جیکوب پیاده شد
و همان لحظه شروع کرد به رقصیدن
انقدر رقصید و خونش رفت
تا بیهوش شد
به هوش آمد
در دنیای آهو های سخنگوی
خیلی سوال ها برای جیکوب پیش آمده بود
مثلا اینکه آهو ها چطور اورا معاینه کرده اند
چطور حرف میزنند
چطور لباس دکتر پوشیده یکی شان
شروع به پرسش کرد
و فقط فهمید گوزن ، شوهر آهو نیست
خب ، جیکوب خواست راه برود
دید فقط 4 پا میتواند اینکار را بکند
درمان آهو ها او را هم آهو کرده بود
همینجا شکارچی رسید
شکارچی جیکوب را کشت
جیکوب دیگر بیدار نشد
شاید رفت بهشت
شاید هم جهنم
-
دختر پاییز به خوبیت
-
@saghi-mortazavi
داستان جیکوب:
نوشته ی اول :
بیچاره دیگر نا نداشت
جیکوب ، تنِ لشش را میکشید
و لنگان و خندان جلو میرفت
آری میخندید
گاهی
حتی شاید بیشتر ساعاتش را
اما زمان از چشم جیکوب، با زمان از نظر ساعت دیواری متفاوت بود
زمان از نظر جیکوب ، هر یک ساعت خنده اش یه دقیقه بود
و هر یک دقیقه غمش یک ساعت
جیکوب نا نداشت دیگر
میخندید و فراموش میکرد
تا که غم خرش را میگفت
جیکوب نفس نفس میزد
جیکوب خسته میشد
جیکوب وحشی بود
جیکوب !
همان بهتر که ساخته و پرداخته ی ذهن منی
و وجود خارجی نداری
چون اگر داشتی ، درد میکشیدی
ببخشید دیگر ، اینجوری تو را نوشتم
با عشق ، نویسنده و خالق تو
سجاد
نوشته ی دوم:
جیکوب کوچک قصه ی من
در دنیای نوشته شده در دستانم
راه میرفت و در و دیوار را نگاه میکرد
رو کرد به ناکجاآباد و گفت
من همینجا هِیبَتَم میشکند
همینجا بغلم کن
جیکوب ، دوباره عذر میخواهم که
کسی بغلت نکرد
اما خب ، تو که ساخته ی فکر منی
وجود خارجی نداری که واقعا ناراحت شوی
بگذار داستانم پرفروش شود
دوباره ؛
دوستدار تو ؛ سجاد
نوشته ی سوم:
از پشت ابر ها
فرشته کوچولویی آمد
و جیکوب را برد
پیش دخترک کبریت فروش
با هم در بهشت آرامش گرفتند
پ ن :
جیکوب ، فکرش را هم میکردی؟
نوش جانت
نوشته ی آخر:
جیکوب ، به بهشت نرفته بود
فقط چرت زده بود
در کالسکه
کالسکه چی نعره زد که جیکوب را بیدار کند
جیکوب بیدار شده بود ، اما بدنش سر بود
قفل شده بود
نتوانست پیاده شود
کلسکه چی عصبی شد
پیاده شد
سرش را داخل اتاقک کالسکه کرد
و مثل سگ ، بازوی دست چپ جیکوب را لای دندانش گرفته بود
و فشار میداد و میکشید
خون دست جیکوب به زمین ریخت
چشمانش سیاهی رفت
با پشت دست راست زد در گوش کالسکه چی
کالسکه چی دستش را ول کرد
جیکوب پیاده شد
و همان لحظه شروع کرد به رقصیدن
انقدر رقصید و خونش رفت
تا بیهوش شد
به هوش آمد
در دنیای آهو های سخنگوی
خیلی سوال ها برای جیکوب پیش آمده بود
مثلا اینکه آهو ها چطور اورا معاینه کرده اند
چطور حرف میزنند
چطور لباس دکتر پوشیده یکی شان
شروع به پرسش کرد
و فقط فهمید گوزن ، شوهر آهو نیست
خب ، جیکوب خواست راه برود
دید فقط 4 پا میتواند اینکار را بکند
درمان آهو ها او را هم آهو کرده بود
همینجا شکارچی رسید
شکارچی جیکوب را کشت
جیکوب دیگر بیدار نشد
شاید رفت بهشت
شاید هم جهنم
-
رُمَیصا کجا؟
-
aylar mo آره فک کنم
-
aylar mo ببینید یکسری اپراتور ها ممکنه بگن سایت های داخلی رو ..
ولی لیست میدن که منظورشون از سایت داخلی چیه
مثلا فقط 500 تا سایت خاص رو میگن
چک کنید این رو
ولی بله الا سایت داخلیه اگر بدون فیلترشکن استفاده بشه
مگر اینکه از اون محدودیت ها که گفته باشم اپراتور شما (مثلا مخابراط یا شاتل یا ...)
اعمال کرده باشه
تشکر هم لازم نیست از همینجا خواهش میکنم -
aylar mo ببینید یکسری اپراتور ها ممکنه بگن سایت های داخلی رو ..
ولی لیست میدن که منظورشون از سایت داخلی چیه
مثلا فقط 500 تا سایت خاص رو میگن
چک کنید این رو
ولی بله الا سایت داخلیه اگر بدون فیلترشکن استفاده بشه
مگر اینکه از اون محدودیت ها که گفته باشم اپراتور شما (مثلا مخابراط یا شاتل یا ...)
اعمال کرده باشه
تشکر هم لازم نیست از همینجا خواهش میکنم_Sajjad_ تشکر لازم نیست آخرش نابودم کرد
