-
با تو که بلد قلب منی نمیشه بد بشم
منو که جمع کنی از همه کم میشم -
@امیرمسعود-جعفری
-
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
شَب باران زده ای است
و اتاقی تاریک
و هوایی نمناک
منم و پنجره و تنهایی:)
یادِ دیدار تو جاریست در اندیشۀ من
یادِ دیدارِ تو در قابی عکسروزِ آغازِ سرودن
روزِ آغازِ شکفتن
روزِ باهم بودن
روزِ از هم گفتن
و تو آن جا نِگهَت بود و سکوتَت تنها:)نگهت با من بود
و سکوت تو مرا با خود بُرد
تهِ آ« کوچه تنگ
لبِ حوض
دم مهتابیِ آن خانه پیر
پشت آن پنجرۀ چوبیِ کَجگَه بهار است در اندیشۀ من
و تو چون سروی راست
قامت افراشته ای
و گَهی
روز خاکستری عمرِ تو آیَد در یآد
که چه سان جان تو می کاهَد و من
شاهدِ سوختنِ شمعِ توام (: -
Miss.Joker عاطفه جون خوبی عزیزم!؟مشتاق دیدار️
-
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
شَب باران زده ای است
و اتاقی تاریک
و هوایی نمناک
منم و پنجره و تنهایی:)
یادِ دیدار تو جاریست در اندیشۀ من
یادِ دیدارِ تو در قابی عکسروزِ آغازِ سرودن
روزِ آغازِ شکفتن
روزِ باهم بودن
روزِ از هم گفتن
و تو آن جا نِگهَت بود و سکوتَت تنها:)نگهت با من بود
و سکوت تو مرا با خود بُرد
تهِ آ« کوچه تنگ
لبِ حوض
دم مهتابیِ آن خانه پیر
پشت آن پنجرۀ چوبیِ کَجگَه بهار است در اندیشۀ من
و تو چون سروی راست
قامت افراشته ای
و گَهی
روز خاکستری عمرِ تو آیَد در یآد
که چه سان جان تو می کاهَد و من
شاهدِ سوختنِ شمعِ توام (:شبِ باران زده ای است
و اتاقی خاموش می دوَد گاه ، نسیمی آرام
می خورَد بر رُخ بارانیِ من
لحظه ای شیرین است:) -
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
شَب باران زده ای است
و اتاقی تاریک
و هوایی نمناک
منم و پنجره و تنهایی:)
یادِ دیدار تو جاریست در اندیشۀ من
یادِ دیدارِ تو در قابی عکسروزِ آغازِ سرودن
روزِ آغازِ شکفتن
روزِ باهم بودن
روزِ از هم گفتن
و تو آن جا نِگهَت بود و سکوتَت تنها:)نگهت با من بود
و سکوت تو مرا با خود بُرد
تهِ آ« کوچه تنگ
لبِ حوض
دم مهتابیِ آن خانه پیر
پشت آن پنجرۀ چوبیِ کَجگَه بهار است در اندیشۀ من
و تو چون سروی راست
قامت افراشته ای
و گَهی
روز خاکستری عمرِ تو آیَد در یآد
که چه سان جان تو می کاهَد و من
شاهدِ سوختنِ شمعِ توام (:شبِ باران زده ای است
و اتاقی خاموش می دوَد گاه ، نسیمی آرام
می خورَد بر رُخ بارانیِ من
لحظه ای شیرین است:)بآورَم هست، نسیم
دَست پُر مهر تو بر چهرۀ بی تابِ من است
آرزویی که هنوز
در دلم میجوشَد -
@امیرمسعود-جعفری سلام اره قربونت تو خوبی؟
-
@امیرمسعود-جعفری
-
-
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
شَب باران زده ای است
و اتاقی تاریک
و هوایی نمناک
منم و پنجره و تنهایی:)
یادِ دیدار تو جاریست در اندیشۀ من
یادِ دیدارِ تو در قابی عکسروزِ آغازِ سرودن
روزِ آغازِ شکفتن
روزِ باهم بودن
روزِ از هم گفتن
و تو آن جا نِگهَت بود و سکوتَت تنها:)نگهت با من بود
و سکوت تو مرا با خود بُرد
تهِ آ« کوچه تنگ
لبِ حوض
دم مهتابیِ آن خانه پیر
پشت آن پنجرۀ چوبیِ کَجگَه بهار است در اندیشۀ من
و تو چون سروی راست
قامت افراشته ای
و گَهی
روز خاکستری عمرِ تو آیَد در یآد
که چه سان جان تو می کاهَد و من
شاهدِ سوختنِ شمعِ توام (:شبِ باران زده ای است
و اتاقی خاموش می دوَد گاه ، نسیمی آرام
می خورَد بر رُخ بارانیِ من
لحظه ای شیرین است:)بآورَم هست، نسیم
دَست پُر مهر تو بر چهرۀ بی تابِ من است
آرزویی که هنوز
در دلم میجوشَدمیخورَد پنجره بر هَم
چه کسی است؟
چه کسی پنجره را میبَندد؟
چه کسی خوابِ شیرینِ مرا برهم زد؟!:( -
ایلین حیدرزهی چون منو نداری الا برکت الله
-
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Miss.Joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
شَب باران زده ای است
و اتاقی تاریک
و هوایی نمناک
منم و پنجره و تنهایی:)
یادِ دیدار تو جاریست در اندیشۀ من
یادِ دیدارِ تو در قابی عکسروزِ آغازِ سرودن
روزِ آغازِ شکفتن
روزِ باهم بودن
روزِ از هم گفتن
و تو آن جا نِگهَت بود و سکوتَت تنها:)نگهت با من بود
و سکوت تو مرا با خود بُرد
تهِ آ« کوچه تنگ
لبِ حوض
دم مهتابیِ آن خانه پیر
پشت آن پنجرۀ چوبیِ کَجگَه بهار است در اندیشۀ من
و تو چون سروی راست
قامت افراشته ای
و گَهی
روز خاکستری عمرِ تو آیَد در یآد
که چه سان جان تو می کاهَد و من
شاهدِ سوختنِ شمعِ توام (:شبِ باران زده ای است
و اتاقی خاموش می دوَد گاه ، نسیمی آرام
می خورَد بر رُخ بارانیِ من
لحظه ای شیرین است:)بآورَم هست، نسیم
دَست پُر مهر تو بر چهرۀ بی تابِ من است
آرزویی که هنوز
در دلم میجوشَدمیخورَد پنجره بر هَم
چه کسی است؟
چه کسی پنجره را میبَندد؟
چه کسی خوابِ شیرینِ مرا برهم زد؟!:(چشم را می بندم
زیرِ لب میگویم
میشود، نیمه شبی بارانی
خوابِ دیدارِ تو از پنجره تکرار شود:)؟!
خوابِ شیرین و غم الودۀ هموارۀ من... -
Mehdi Hosseinbor الا برکت الله من که دارمت چی
-
مهدیه بانو تو ک داری دیگ تباهی
-
هیشی قشنگ تر از شعر خوندن نیس:(
-
سلام شب بخیر
-
Mehdi Hosseinbor شن هم داشتنت بده هم نداشتنت