Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. ♥شعردانه♥
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
چالش 20 حقیقت
مهربونم
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه . من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن ) پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره.... حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟ این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم. **اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین ! خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید @alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an اخراج نشوم صلوات
غیر درسی
کانال درسی فروشی
SiliSS
سلام وقتتون بخیر بچه ها من دنبال یه کانال تلگرامی با اعضای دانش‌آموزی ، فروشی! همچین کانالی سراغ دارید؟ یا کسی رو میشناسید منو باهاشون کانکت کنید؟
غیر درسی
ایران رو به یاد بیار!
Michael VeyM
Topic thumbnail image
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
غیر درسی
M
سلام دوستان اونایی ک شلیک نهایی رو گرفتن راضی بودین ؟ نمراتتون خوب بود؟ من دارم میرم یازدهم می‌خوام بگیرم.
غیر درسی
سلام
N
کسی هست که کتاب های یازدهم و دوازدهم تجربی رو داشته باشه
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
The Charming English 🌱
Anzw 18A
خبببب سلاممم چطورین؟ خیلی یهویی ایده ان تاپیک به ذهنم رسید و راستش رو بخواید اصلا چک نکردم ببینم یه همچین چیز فعالی داریم یا نه:))))) ماجرا از چه قراره؟ آقا اگه هررررر نکته گرامری، اصطلاح، ضرب المثل، لغت یا هرررررررررر چیزِ اینجوریِ انگلیسیِ جالبی خوندین یا بلد بودین بیایین اینجا با هم دیگه به اشتراک بذاریم هر از گاهی🫠 اینکه چقدر و مطلب و نکته ساده است یا پیچیده است واقعا واقعا فرقی نداره و مشکلی ایجاد نمی کنه... خلاصه اینکه راحت باشین... راحت و فعاااااااااال دعوت می کنم از: همه تون:) -کنارهم کلی چیز میز یاد میگیرم:) @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @تجربیا @انسانیا @ریاضیا @همیار @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM
سلام دوستان هدفم از زدن این تاپیک اینکه: شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
یه مشکل فنی پیش اومده❌️❌️
بابونــــهب
سلام روزتون بخیر. امروز یه برنامه رو از یه سایت که نمیدونم معتبر بود یا نه گرفتم یه مدت بعد از نصبش ۳ گیگ باقیمونده از نتم رو تموم کرد باز یه بسته ۱.۵ گیگی خریدم که اون هم تموم شد چیکار کنم؟ البته برنامه رو حذف کردم همون لحظه @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
*پادکستجات*
dlrmD
%(#1fb5ad)[سلام رفیق رفقا]:) حال دلاتون آروم... همون طور که از اسم تاپیک پیداست این تاپیک مخصوص "%(#b51f1f)[پادکست]" هستش:) این تاپیک رو زدیم که از این به بعد توی تایمایی که حسِ درستون نیست و حال گوش کردن به هیچ آهنگی رو ندارین،پادکست های اینجا رو پلی کنید، سرتون رو بذارید روی دستتون و چشماتون رو ببندین و یکم ریلکس کنید:) این تاپیک جای آهنگ %(#d66666)[نیست] ما آهنگ هامون رو اینجا میذاریم این تاپیک جای شعر %(#d66666)[نیست] ما شعرهامون رو اینجا میذاریم اینجا صرفا تاپیکیِ برای دکلمه و پادکست هایی که به نظرتون میتونه حالِ دل رو خوب کنه و شایدم چند دقیقه ای به فکر وابدارتمون:)) حتی این پادکست هارو میشه شب قبل خواب هم گوش داد و جای فکر کردن به مشکلات روزانه یکم غرق متن و صدای گوینده شد:) پس... بسم الله دعوت می کنم از: @ادمین هامون @ناظم های منظممون:)) @همیار های باهوشمون @فارغ-التحصیلان-آلاء که چقدم بح بح @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا که خیلی خفنیم :)) @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا که شمام خفنید :)) @رتبه-های-انجمن-آلاء که موجب افتخارمونین @خیرین-کوچک-دریا-دل که آلاء رو به شما هم مدیونیم:) و همه ی @دانش-آموزان-آلاء تشکر هم بکنم از @آسمان-آبی واسه مهربونیش و پیشنهاد خفنش جات جات و امیدوارم تاپیک رو نبندن بچه های بالا @ادمین
غیر درسی
My dear books📖
mr.vinyzoM
Topic thumbnail image
غیر درسی
خط خط یه گردو 😍❤
اکالیپتوسا
Topic thumbnail image
غیر درسی
ریاضی
Hesam GalaviH
سلام چند سالی هست که لایق هیچ کتابی رو باز نکردم ولی برای گرفتن دیپلم باید ریاضی دوازدهم رو برج شیش امتحان بدم من هیچی یادم نمیاد لطفاً میشه راهنماییم کنید از کجا شروع کنم ویک دبیر ریاضی خوب بهم معرفی کنید تا فیلم تدریس ش رو ببینم
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی

♥شعردانه♥

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
9.3k دیدگاه‌ها 485 کاربران 379.5k بازدیدها 337 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • banooB آفلاین
    banooB آفلاین
    banoo
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #41

    صبح در کوچۀ ما منتظر خندۀ توست
    وقت آن است که خورشید مجدد باشی...

    گر از یادم رود عالم
    تو از یادم
    نخواهی رفت

    #شهریار

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    4
    • banooB آفلاین
      banooB آفلاین
      banoo
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #42

      تو به تحریک فلک، فتنهٔ دوران منی
      من به تصدیق نظر، محو تماشای توام

      #فروغی_بسطامی

      گر از یادم رود عالم
      تو از یادم
      نخواهی رفت

      #شهریار

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      3
      • MahbubeM آفلاین
        MahbubeM آفلاین
        Mahbube
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #43

        توبه من خنديدي و نمي دانستي

        من به چه دلهره از باغچه همسايه

        سيب را دزديدم

        باغبان از پي من تند دويد

        سيب را دست تو ديد

        غضب آلوده به من كرد نگاه

        سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

        وتو رفتي و هنوز،

        سال ها هست كه در گوش من آرام،آرام

        خش خش گام تو تكراركنان

        مي دهد آزارم

        و من انديشه كنان

        غرق اين پندارم

        كه چرا ، خانه كوچك ما سيب نداشت

        حمید مصدق

        چال روی گونه ات اخر مرا دق میدهد...

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        6
        • MahbubeM آفلاین
          MahbubeM آفلاین
          Mahbube
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #44

          پاسخ فروغ فرخزاد به شعر حمید مصدق

          من به تو خندیدم
          چون که می دانستم
          تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
          پدرم از پی تو تند دوید
          و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
          پدر پیر من است
          من به تو خندیدم
          تا که با خنده خود پاسخ
          عشق تو را خالصانه بدهم
          بغض چشمان تو لیک
          لرزه انداخت به دستان من و
          سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
          دل من گفت: برو
          چون نمی خواست به خاطر بسپارد
          گریه تلخ تو را
          و من رفتم و هنوز
          سالهاست که در ذهن من آرام آرام
          حیرت و بغض تو تکرار کنان
          می دهد آزارم
          و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
          که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت...

          چال روی گونه ات اخر مرا دق میدهد...

          fatimaaF 1 پاسخ آخرین پاسخ
          6
          • AHPA آفلاین
            AHPA آفلاین
            AHP
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط AHP انجام شده
            #45

            می ترسم از %(#00ff00)[خدا] و نمی ترسم از %(#ff0000)[کسی] /
            می ترسم از %(#ff0000)[کسی] که نمی ترسد از %(#55ff00)[خدا]

            0_1497440163572_z-as-0074-black-alt00.png

            D 1 پاسخ آخرین پاسخ
            5
            • navayedellN آفلاین
              navayedellN آفلاین
              navayedell
              دانش آموزان آلاء
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #46

              غبارغم برود حال خوش شود حافظ
              تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار

              سلام بر ابراهیم ....
              از رد پای"تو"می گیرد نشان
              هرکه دارد آرزوی آسمان

              اگر بدنبال تغییر در زندگی خود هستید "سلام‌برابراهیم" را بخوانید

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              3
              • navayedellN آفلاین
                navayedellN آفلاین
                navayedell
                دانش آموزان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #47

                ای که مرا خـوانـده ای،راه  نـشـانـم بـده<br>
                <br>
                در شـب ظـلـمــانی ام،مـاه نــشـانـم بـده<br>
                <br>
                 <br>
                <br>
                يوسـف مصری ز چـاه،گـشت چنـان پادشـاه<br>
                <br>
                گـر کـه طـريـق ايـن بُـود،چـاه نـشـانـم بـده<br>
                <br>
                 <br>
                <br>
                بر قـدمت همچـو خاک،گريه کنـم سوزناک<br>
                <br>
                گِل شد از آن گريـه خاک ،، روح به جـانم بده<br>
                <br>
                 <br>
                <br>
                از دل شـب می رسـد،نـور   سـرا پـرده ها<br>
                <br>
                در سـحــراز مشرقت،صـوت اذانـم بــده<br>
                <br>
                 <br>
                <br>
                سر خـوشـی اين جـهـان،لـذت  يک آن بُـود<br>
                <br>
                آنچـه تو را خـوشـتـر است،راه بـه آنـم بـده<br>
                <br>
                سیدحمیدرضاحسینی<br>
                <br>

                سلام بر ابراهیم ....
                از رد پای"تو"می گیرد نشان
                هرکه دارد آرزوی آسمان

                اگر بدنبال تغییر در زندگی خود هستید "سلام‌برابراهیم" را بخوانید

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • navayedellN آفلاین
                  navayedellN آفلاین
                  navayedell
                  دانش آموزان آلاء
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #48

                  گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی

                  چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

                  سلام بر ابراهیم ....
                  از رد پای"تو"می گیرد نشان
                  هرکه دارد آرزوی آسمان

                  اگر بدنبال تغییر در زندگی خود هستید "سلام‌برابراهیم" را بخوانید

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  3
                  • AHPA AHP

                    می ترسم از %(#00ff00)[خدا] و نمی ترسم از %(#ff0000)[کسی] /
                    می ترسم از %(#ff0000)[کسی] که نمی ترسد از %(#55ff00)[خدا]

                    D آفلاین
                    D آفلاین
                    dr.mahdie
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #49

                    AHP جواب این حرفتون تو فیلم pk هست حتما ببینیند این فیلمو

                    تعطیل شد :)

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    1
                    • D آفلاین
                      D آفلاین
                      dr.mahdie
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #50

                      من از این شهر می روم
                      کیست به دنبالم؟
                      کجایند کسانی که پای برهنه به دنبالشان می دویدم؟
                      شهر به پایان رسید
                      کس نیامد حال مارا بپرسد
                      انها نگرسیتند
                      من رفتم...
                      شاعر ( خودم ) 🙂

                      تعطیل شد :)

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      6
                      • D آفلاین
                        D آفلاین
                        dr.mahdie
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #51

                        بادبادک رنگارنگ در اسمان جان گرفته بود
                        ابر ها را دید
                        بادبادک خنده کنان خواست به دنبال ابر ها برود
                        اما
                        نخش در دست کودک خردسالی بود
                        کودک با خوشحالی به سوی دیگر دوید
                        این شروع زندگی بادبادک بود...
                        نوشته از خودم 🙂

                        تعطیل شد :)

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        2
                        • M.anM آفلاین
                          M.anM آفلاین
                          M.an
                          مدیر
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #52

                          خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست ؟
                          طاقت بار فراق این همه ایامم نیست ؟

                          #سعدی

                          دوست داشتنیه

                          چیزی که عاشقش هستی رو پیدا کن و بذار بکشتت.

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          5
                          • parastouP آفلاین
                            parastouP آفلاین
                            parastou
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط parastou انجام شده
                            #53

                            اينکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
                            گر چه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
                            صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
                            دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است
                            خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است
                            بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است
                            هر کجا باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است
                            آدمی هر چه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است
                            اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
                            زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
                            خرم آن کس که در این محنت‌گاه خاطری را سبب تسکین است

                            پروین اعتتصامی

                            D parastouP 2 پاسخ آخرین پاسخ
                            3
                            • parastouP parastou

                              اينکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
                              گر چه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
                              صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
                              دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است
                              خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است
                              بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است
                              هر کجا باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است
                              آدمی هر چه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است
                              اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
                              زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
                              خرم آن کس که در این محنت‌گاه خاطری را سبب تسکین است

                              پروین اعتتصامی

                              D آفلاین
                              D آفلاین
                              dr.mahdie
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #54

                              @parastu23 زیبا بود
                              از کی بود؟

                              تعطیل شد :)

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • parastouP parastou

                                اينکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
                                گر چه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
                                صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
                                دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است
                                خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است
                                بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است
                                هر کجا باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است
                                آدمی هر چه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است
                                اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
                                زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
                                خرم آن کس که در این محنت‌گاه خاطری را سبب تسکین است

                                پروین اعتتصامی

                                parastouP آفلاین
                                parastouP آفلاین
                                parastou
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط parastou انجام شده
                                #55

                                @parastu23 در ♥شعردانه♥ گفته است:

                                اينکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
                                گر چه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
                                صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است
                                دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است
                                خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است
                                بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است
                                هر کجا باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است
                                آدمی هر چه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است
                                اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است
                                زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است
                                خرم آن کس که در این محنت‌گاه خاطری را سبب تسکین است

                                پروین اعتصامی

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                2
                                • parastouP آفلاین
                                  parastouP آفلاین
                                  parastou
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #56

                                  کاهلی در گوشه‌ای افتاد سست

                                  خسته و رنجور، اما تندرست

                                  عنکبوتی دید بر در، گرم کار

                                  گوشه گیر از سرد و گرم روزگار

                                  دوک همت را به کار انداخته

                                  جز ره سعی و عمل نشناخته

                                  پشت در افتاده، اما پیش بین

                                  از برای صید، دائم در کمین

                                  رشته‌ها رشتی ز مو باریکتر

                                  زیر و بالا، دورتر، نزدیکتر

                                  پرده می ویخت پیدا و نهان

                                  ریسمان می تافت از آب دهان

                                  درس ها می داد بی نطق و کلام

                                  فکرها می‌پخت با نخ های خام

                                  کاردانان، کار زین سان می کنند

                                  تا که گویی هست، چوگان می زنند

                                  گه تبه کردی، گهی آراستی

                                  گه درافتادی، گهی برخاستی

                                  کار آماده ولی افزار نه

                                  دایره صد جا ولی پرگار نه

                                  زاویه بی حد، مثلث بی شمار

                                  این مهندس را که بود آموزگار؟!

                                  کار کرده، صاحب کاری شده

                                  اندر آن معموره معماری شده

                                  این چنین سوداگری را سودهاست

                                  وندرین یک تار، تار و پودهاست

                                  پای کوبان در نشیب و در فراز

                                  ساعتی جولا، زمانی بندباز

                                  پست و بی مقدار، اما سربلند

                                  ساده و یک دل، ولی مشکل پسند

                                  اوستاد اندر حساب رسم و خط

                                  طرح و نقشی خالی از سهو و غلط

                                  گفت کاهل کاین چه کار سرسری ست؟

                                  آسمان، زین کار کردنها بری ست

                                  کوها کارست در این کارگاه

                                  کس نمی‌بیند ترا، ای پر کاه

                                  می تنی تاری که جاروبش کنند؟

                                  می کشی طرحی که معیوبش کنند؟

                                  هیچ گه عاقل نسازد خانه‌ای

                                  که شود از عطسه‌ای ویرانه‌ای

                                  پایه می سازی ولی سست و خراب

                                  نقش نیکو می زنی، اما بر آب

                                  رونقی می جوی گر ارزنده‌ای

                                  دیبه‌ای می باف گر بافنده‌ای

                                  کس ز خلقان تو پیراهن نکرد

                                  وین نخ پوسیده در سوزن نکرد

                                  کس نخواهد دیدنت در پشت در

                                  کس نخواهد خواندنت ز اهل هنر

                                  بی سر و سامانی از دود و دمی

                                  غرق در طوفانی از آه و نمی

                                  کس نخواهد دادنت پشم و کلاف

                                  کس نخواهد گفت کشمیری بباف

                                  بس زبر دست ست چرخ کینه‌توز

                                  پنبه ی خود را در این آتش مسوز

                                  چون تو نساجی، نخواهد داشت مزد

                                  دزد شد گیتی، تو نیز از وی بدزد

                                  خسته کردی زین تنیدن پا و دست

                                  رو بخواب امروز، فردا نیز هست

                                  تا نخوردی پشت پایی از جهان

                                  خویش را زین گوشه گیری وارهان

                                  گفت آگه نیستی ز اسرار من

                                  چند خندی بر در و دیوار من؟!

                                  علم ره بنمودن از حق، پا ز ما

                                  قدرت و یاری از او، یارا ز ما

                                  تو به فکر خفتنی در این رباط

                                  فارغی زین کارگاه و زین بساط

                                  در تکاپوییم ما در راه دوست

                                  کارفرما او و کارآگاه اوست

                                  گر چه اندر کنج عزلت ساکنم

                                  شور و غوغایی ست اندر باطنم

                                  دست من بر دستگاه محکمی ست

                                  هر نخ اندر چشم من ابریشمی است

                                  کار ما گر سهل و گر دشوار بود

                                  کارگر می خواست، زیرا کار بود

                                  صنعت ما پرده‌های ما بس است

                                  تار ما هم دیبه و هم اطلس است

                                  ما نمی‌بافیم از بهر فروش

                                  ما نمی گوییم کاین دیبا بپوش

                                  عیب ما زین پرده‌ها پوشیده شد

                                  پرده ی پندار تو پوسیده شد

                                  گر، درد این پرده، چرخ پرده در

                                  رخت بر بندم، روم جای دگر

                                  گر سحر ویران کنند این سقف و بام

                                  خانه ی دیگر بسازم وقت شام

                                  گر ز یک کنجم براند روزگار

                                  گوشه ی دیگر نمایم اختیار

                                  ما که عمری پرده‌داری کرده‌ایم

                                  در حوادث، بردباری کرده‌ایم

                                  گاه جاروبست و گه گرد و نسیم

                                  کهنه نتوان کرد این عهد قدیم

                                  ما نمی‌ترسیم از تقدیر و بخت

                                  آگهیم از عمق این گرداب سخت

                                  آنکه داد این دوک، ما را رایگان

                                  پنبه خواهد داد بهر ریسمان

                                  هست بازاری دگر، ای خواجه تاش

                                  کاندر آنجا می‌شناسند این قماش

                                  صد خریدار و هزاران گنج زر

                                  نیست چون یک دیده ی صاحب نظر

                                  تو ندیدی پرده ی دیوار را

                                  چون ببینی پرده ی اسرار را

                                  خرده می‌گیری همی بر عنکبوت

                                  خود نداری هیچ جز باد بروت

                                  ما تمام از ابتدا بافنده‌ایم

                                  حرفت ما این بود تا زنده‌ایم

                                  سعی کردیم آنچه فرصت یافتیم

                                  بافتیم و بافتیم و بافتیم

                                  پیشه‌ام این ست، گر کم یا زیاد

                                  من شدم شاگرد و ایام اوستاد

                                  کار ما اینگونه شد، کار تو چیست؟

                                  بار ما خالی است، دربار تو چیست؟

                                  می نهم دامی، شکاری می زنم

                                  جوله‌ام، هر لحظه تاری می‌تنم

                                  خانه ی من از غباری چون هباست

                                  آن سرایی که تو می سازی کجاست؟

                                  خانه ی من ریخت از باد هوا

                                  خرمن تو سوخت از برق هوی

                                  من بری گشتم ز آرام و فراغ

                                  تو فکندی باد نخوت در دماغ

                                  ما زدیم این خیمه ی سعی و عمل

                                  تا بدانی قدر وقت بی بدل

                                  گر که محکم بود و گر سست این بنا

                                  از برای ماست، نز بهر شما

                                  گر به کار خویش می‌پرداختی

                                  خانه‌ای زین آب و گل می‌ساختی

                                  می گرفتی گر به همت رشته‌ای

                                  داشتی در دست خود سر رشته‌ای

                                  عارفان، از جهل رخ برتافتند

                                  تار و پودی چند در هم بافتند

                                  دوختند این ریسمان ها را به هم

                                  از دراز و کوته و بسیار و کم

                                  رنگرز شو، تا که در خم هست رنگ

                                  برق شد فرصت، نمی داند درنگ

                                  گر بنایی هست باید برفراشت

                                  ای بسا امروز کان فردا نداشت

                                  نقد امروز ار ز کف بیرون کنیم

                                  گر که فردایی نباشد، چون کنیم؟

                                  عنکبوت، ای دوست، جولای خداست

                                  چرخه‌اش می گردد، اما بی صداست

                                  پروین اعتصامی

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  2
                                  • D آفلاین
                                    D آفلاین
                                    dr.mahdie
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #57

                                    متن جایگزین

                                    تعطیل شد :)

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    1
                                    • D آفلاین
                                      D آفلاین
                                      dr.mahdie
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #58

                                      متن جایگزین

                                      تعطیل شد :)

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • D آفلاین
                                        D آفلاین
                                        dr.mahdie
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #59

                                        متن جایگزین

                                        تعطیل شد :)

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • parastouP آفلاین
                                          parastouP آفلاین
                                          parastou
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #60

                                          براهی در، سلیمان دید موری

                                          که با پای ملخ میکرد زوری

                                          بزحمت، خویش را هر سو کشیدی

                                          وزان بار گران، هر دم خمیدی

                                          ز هر گردی، برون افتادی از راه

                                          ز هر بادی، پریدی چون پر کاه

                                          چنان در کار خود، یکرنگ و یکدل

                                          که کارآگاه، اندر کار مشکل

                                          چنان بگرفته راه سعی در پیش

                                          که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش

                                          نه‌اش پروای از پای اوفتادن

                                          نه‌اش سودای کار از دست دادن

                                          بتندی گفت کای مسکین نادان

                                          چرائی فارغ از ملک سلیمان

                                          مرا در بارگاه عدل، خوانهاست

                                          بهر خوان سعادت، میهمانهاست

                                          بیا زین ره، بقصر پادشاهی

                                          بخور در سفرهٔ ما، هر چه خواهی

                                          به خار جهل، پای خویش مخراش

                                          براه نیکبختان، آشنا باش

                                          ز ما، هم عشرت آموز و هم آرام

                                          چو ما، هم صبح خوشدل باش و هم شام

                                          چرا باید چنین خونابه خوردن

                                          تمام عمر خود را بار بردن

                                          رهست اینجا و مردم رهگذارند

                                          مبادا بر سرت پائی گذارند

                                          مکش بیهوده این بار گران را

                                          میازار از برای جسم، جان را

                                          بگفت از سور، کمتر گوی با مور

                                          که موران را، قناعت خوشتر از سور

                                          چو اندر لانهٔ خود پادشاهند

                                          نوال پادشاهان را نخواهند

                                          برو جائیکه جای چاره‌سازیست

                                          که ما را از سلیمان، بی نیازیست

                                          نیفتد با کسی ما را سر و کار

                                          که خود، هم توشه داریم و هم انبار

                                          بجای گرم خود، هستیم ایمن

                                          ز سرمای دی و تاراج بهمن

                                          چو ما، خود خادم خویشیم و مخدوم

                                          بحکم کس نمیگردیم محکوم

                                          مرا امید راحتهاست زین رنج

                                          من این پای ملخ ندهم بصد گنج

                                          مرا یک دانهٔ پوسیده خوشتر

                                          ز دیهیم و خراج هفت کشور

                                          گرت همواره باید کامکاری

                                          ز مور آموز رسم بردباری

                                          مرو راهی که پایت را ببندند

                                          مکن کاری که هشیاران بخندند

                                          گه تدبیر، عاقل باش و بینا

                                          راه امروز را مسپار فردا

                                          بکوش اندر بهار زندگانی

                                          که شد پیرایهٔ پیری، جوانی

                                          حساب خود، نه کم گیر و نه افزون

                                          منه پای از گلیم خویش بیرون

                                          اگر زین شهد، کوته‌داری انگشت

                                          نکوبد هیچ دستی بر سرت مشت

                                          چه در کار و چه در کار آزمودن

                                          نباید جز بخود، محتاج بودن

                                          هر آن موری که زیر پای زوریست

                                          سلیمانیست، کاندر شکل موریست

                                          پروین اعتصامی

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          2
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • 4
                                          • 5
                                          • 466
                                          • 467
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع