هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Mehdi]

حسین دهقانی پور گفته است:

Mehdi چرا از فردا؟؟؟؟از امروز نماز ظهر

به چند دلیل چندتاشو میگم اینکه همه ببین و افراد بیشتری بیان، اینکه میخوام 14 روز باشه و ...

[فااطمه]

Mehdi منم هستم .

[حسین دهقانی پور]

ما از امروز شروع کنیم برو بکس از فردا

[حسین دهقانی پور]

یه متن هم بنویسیم امضا کنیم بزنیم دیوار اتاقمون که یادمون باشه

[حسین دهقانی پور]

هر جایی هم که عضوید اعلامیشو پخش کنید بره زیاد شیم بهتره.تاثیرش بیشتره

[حسین دهقانی پور]

@فاطمه-کنکوری
یا حق

[بهاره]

Mehdi من یه نفرم!...شرکت کنید!!!!؟!...نه ،من گناه نکنم روزم شب نمیشه!...ممنون از پیشنهادت ولی من فعلا این آمادگی رو در خودم نمیبینم

[بهاره]

حسین دهقانی پور گفته است:

هر جایی هم که عضوید اعلامیشو پخش کنید بره زیاد شیم بهتره.تاثیرش بیشتره
کمیت مهم نیس....کیفیت مهمه...بهتره تعداتون کم باشه ولی درست انجامش بدین
البته نظر خودتون مهمه

[حسین دهقانی پور]

بهاره
ما کمیت و کیفیت رو با هم بالا میبریم :))))

[بهاره]

حسین دهقانی پور خیلی خوبه موفق باشی

[حسین دهقانی پور]

بهاره شما خسته نباشید.
یه امتحان میخوای کنی حالا

[بهاره]

حسین دهقانی پور گفته است:

بهاره شما خسته نباشید.
یه امتحان میخوای کنی حالا

صلاح رو در این میبینم که شرکت نکنم.هههه من بیام ریتم گروهتون به هم میخوره اونوقت من میشم موی اندر شیر خالص!!!خخخ

[حسین دهقانی پور]

بهاره
آهنگی که گذاشته بودی رو دارم روزی 30 با گوش میدم.
:))))))))))))))))))))))))

[حسین دهقانی پور]

بهاره بله نیست حالا ما هم شیر خالصیم :)))))))))))
ما وضمون بدتره از شماهاست که داریم ه
مچین برنامه ای پیاده میکنیم

[بهاره]

حسین دهقانی پور گفته است:

بهاره
آهنگی که گذاشته بودی رو دارم روزی 30 با گوش میدم.
:))))))))))))))))))))))))

با سلیقه ام دیگه...خوشحالم که دوست داشتی

[فااطمه]

[بهاره]

بعضی وقتا آدم از تعجب دوتا شاخ همچین بزرررگا ..خیلییی بزرگ!!!رو سرش در میارههههه
به سلامتی آشناهای دیروز که شدن غریبه های امروز!!!
این تودلمون بود!!!

[NAJI]

یه گوشه از جاده بیروني شهر

صدایِ گریه هایِ یه دختر پُر از ترس

شبیهِ زوزه هایِ باد معلق

پُر از رفتن ، فرارِ از مرگ

بریم عقب تر

صدایِ زوزه هایِ همزمان و چَک مَس

رویِ سنگ فرش ، آهنگِ فرارِ دختر پُر از ترس

بریم عقب تر

شهر ، پُر از بویِ گوشتِ تنِ بچّست

بریم عقب تر ، بریم عقب تر

یه صَف بی خندست از پدر مادر ،بچه زیرِ بغل

بریم عقب تر

دست ها با لرز رو دهن نوزاد

ترسِ بلندیِ صدا خفای تنفس

کوچه ها یِ تاریک ، پاسِبونا با خشم

به دنبالِ نوزاد ، با سگ های تجسُس

بریم عقب تر ، بریم عقب تر

جفت ها رو تخت مبارزه میکردند

گرد و خاکِ رزمو ، این تکرارِ نظمو

آویزون به گردن معاشقه میکردن

بریم عقب تر

بلندگوهای شهر ، تنها دلیلِ بالا اوردنِ سر

اون شب دستورِ تولید میداد به ماده و نر

خشک کرد آدما رو ، با اکوئِ بیشتر

بریم عقب تر ، بریم عقب تر

اونجا که میغلتن تَن ها رو خاک

از خارش بی ناخن

اونجا که کوره گِره ، اما شکسته دندون

بریم عقب تر

سر سفره رو سِپَر نیست غذا زن و مرد گرسنه ــَن

نیست غذا ، بریم عقب تر

شد شامِ یک شب کُلِ انبارِ یک شهر

بریم عقب تر

نونوا از توو تنور کمتر ، دَر میاره خنجر

بریم عقب تر

دیگه خوب نمیسوزه آتیشِ تنور

یعنی آدمایِ بدبخت دیگه گوشتی ندارن که بسوزن

نونوایی توو فکرِ آتیشِ جدیدتر

بریم عقب تر

اونجا که کشاورز ، کاشت با لبخند

تیغ به جایِ گندم

[حسین دهقانی پور]

بهاره
نمیدونم چرا ولی این موضوع رو خیلی تجربه کردم.
خیلی از آشناهام به غریبه تبدیل شدن مخصوصا وقتی بهشون نیاز داشتم

[حسین دهقانی پور]

اراذل.برید سر درساتون