|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
راستیش امروز یکی از بچه های آلا ب تلگرام من پیام داده بود .. گفتم بعد ی مدت بیام ی سر بزنم . . . خوبه ک هنوز چه ها هستن
-
راستیش امروز یکی از بچه های آلا ب تلگرام من پیام داده بود .. گفتم بعد ی مدت بیام ی سر بزنم . . . خوبه ک هنوز چه ها هستن
zahra1303 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
راستیش امروز یکی از بچه های آلا ب تلگرام من پیام داده بود .. گفتم بعد ی مدت بیام ی سر بزنم . . .
خوب کردی
دلممون تنگ شده بود براتدلخوش به خنده های منِ خیره سر نباش
دیوانه ها به لطف خدا غالبا خوش اند...
#حسین زحمتکش -
zahra1303 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
راستیش امروز یکی از بچه های آلا ب تلگرام من پیام داده بود .. گفتم بعد ی مدت بیام ی سر بزنم . . .
خوب کردی
دلممون تنگ شده بود براتsky daughter در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
zahra1303 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
راستیش امروز یکی از بچه های آلا ب تلگرام من پیام داده بود .. گفتم بعد ی مدت بیام ی سر بزنم . . .
خوب کردی
دلممون تنگ شده بود براتممنون عزیزم .. لطف دارین .
-
@zohre-nowrouzi اینجا کجاس؟
@1540557162 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@zohre-nowrouzi اینجا کجاس؟
تو کی
من کیم اینجا کجاس -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خب حوصلمون سررفت ...
الان چند نفر میخوان بگم زیر گازو کم کن و بزن بهمچطوری میلی
-
15 شهریور ب بعد یا خیلی خوبه یا خیلی بد
-
hila azizi دیگ از فاز درس ک بیای بیرون اینطوری میشع
...hi world
-
-
-
پویا در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
امسال قبول میشم یا یک سال دیگه
سوال این روز های کنکوری ها کامران نجف زاده رٌووووووووووووووووووووووووووووووم
@five-wave در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
پویا در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
امسال قبول میشم یا یک سال دیگه
سوال این روز های کنکوری ها کامران نجف زاده رٌووووووووووووووووووووووووووووووم
-
اسکار بهترین جمله میرسه به وقتی که معاون میاد سر کلاس و میگه
فلانی وسایلات رو جمع کن،اومدن دنبالت
-
اسکار بهترین جمله میرسه به وقتی که معاون میاد سر کلاس و میگه
فلانی وسایلات رو جمع کن،اومدن دنبالت
پویا در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
اسکار بهترین جمله میرسه به وقتی که معاون میاد سر کلاس و میگه
فلانی وسایلات رو جمع کن،اومدن دنبالت
-
یه سری بهمون گفتن صبح بیاید مدرسه من رفتم با چند تا از رفیقام بعد یهو گفتن ظهر باید بیاید من بجای اینکه برگردم خونه تا ظهر با رفقا ساندویچ میخوردیم و اینور و اونور ظهر هم بابام اومد میگفت تو کجا موندی چرا نمیای خونه دیگه ظهر هم رفتم خونه بقیه به تحصیل ادامه دادن خیلی خوب بود
