واژه هایی کاربردی از درس زبان
-
دوستان در اینجا لغات زبان رو با معنی براتون میزارم
●واژه روز
انواع طیف رنگ صورتی به انگلیسیMagenta:سرخابی
Bubble gum pink:صورتی آدامسی
Blush:گلی
Rouge:کالباسی
Peach:هلویی
Careys :صودتی چرک
Light pink:صورتی کم رنگ
Persian pink :صورتی ایرانی
#واژه # -
●ضرب المثل روز
He us off the rails.
توی باغ نیست.
#ضرب_المثل -
●Speaking bell
More power to you
خدا قوت!
#مکالمه #سطح_متوسط -
●واژه روز
انواع حیوانات به انگلیسیDeer:گوزن
Goat:بز
Sheep:گوسفند
Gazelle:غزال
Bear :خرس
Zebra:گورخر
Tiger :ببر
Lion :شیر
#لغات
-
●گرامر روز
۴ جمله پر کاربرد با فعل letLet me give you a ride
بزار برسونمتLet me give you a hand
بزار بهت کمک کنمLet me come clean with you
بزار باهات روراست باشمLet me think about it more
بزار راجب بهش بیشتر فکر کنم
#گرامر #سطح_پیشرفته -
●گرامر روز
جملات و فعل های ترکیبی با حرف اضافه offI'm off:من رفتم
Buzz off/fuck off:بزن به چاک
Come off it:دست بردار،بیخیال بابا
Back off:بکش کنار
#واژه #سطح_پیشرفته -
●اصطلاح روز
I don't mean to pry
قصد فوضولی ندارمMind your own business
سرت به کار خودت باشهNone of your business
به تو ربطی ندارهDon't be so nosy
این قدر فوضول نباشDon't interfere
دخا لت نکن
#اصطلاح #سطح_متوسط -
-
-
گرامر روز
15 کاربرد فعل Get- get married ازدواج کردن
We’re getting married next year – the wedding will be in August.
ما سال آینده ازدواج خواهیم کرد- عروسی در ماه آگوست خواهد بود.
- get divorced طلاق گرفتن
Brenda got divorced ten years ago, and she hasn’t seen her ex-husband since!
بِرِنا ۱۰ سال پیش طلاق گرفت و از اون موقع تا بحال شوهر سابقش رو ندیده.
3.get angry عصبانی شدن
My sister gets really angry when I borrow her clothes without telling her.خواهرم وقتی بدون هماهنگی لباسهاشو قرض می گیرم به شدت عصبانی می شه.
- get tired خسته شدن
It’s late and I’m getting tired. Let’s go home.
الان دیر وقته و من هم خسته شدم. بیا بریم خونه.
- get dark تاریک شدن
The theater’s getting dark – I think the movie is starting!
سینما داره تاریک میشه- فکر کنم فیلم داره شروع می شه.
- get lost گم شدن
Philip got lost in the NYC subway and had to ask for directions to Times Square.
فیلیپ در مترو نیویورک گم شد و مجبور شدن مسیرهای منتهی به سمت تایم اسکوار رو سوال کنه.
GET + comparative (get+تفضیلی صفت)
- get better بهتر شدن
Larissa’s getting better at dancing. She practices every day.
رقص لاریسا داره بهتر می شه. او هر روز داره تمرین میکنه.
- get worse بدتر شدن
If your headache gets worse, you should see a doctor.
اگر سر درد شما بدتر شد باید پیش دکتر برید.
- get more expensive گران تر شدن
It’s getting more and more expensive to buy an apartment in Rio de Janeiro.
قیمت آپارتمان در ریو دژنرو داره گران و گرانتر می شه.
- get safer ایمن تر شدن
Buying things online has gotten safer with tools like PayPal.
با استفاده از ابزارهایی مثل پی پل، خریدهای اینترنتی مطمن تر شده است.
- get more important مهم تر شدن
It’s getting more important to speak multiple languages in today’s globalized world.
در دهکده جهانی امروزی صحبت کردن به چند زبان داره اهمیت بیشتری پیدا می کنه.
- get deeper عمیق تر شدن
Be careful – the water gets deeper quickly on that side of the pool.
مراقب باش- آب در آن سمت استخر به سرعت عمیق می شه.
GET + preposition (phrasal verbs) get + عبارتهای فعلی) حرف اضافه)
- get up بیدار شدن
My alarm clock goes off at 6:30, but I don’t get up until 7:15.
ساعت ۶:۳۰ ساعتم زنگ می زنه، اما من تا ساعت ۷:۱۵ بیداره نمی شم.
- get along with کنار آمدن با
I get along really well with my colleagues. They’re a pleasure to work with.
من خیلی خوب با همکارانم کنار میام. کار کردن با آنها خیلی لذت بخشه.
- get into داخل شدن به
How did the dog get into the house? He’s supposed to stay outside!
این سگ چطوری داخل خونه شده؟ قرار بود بیرون بمونه!
#زبان #نکات_زبان
- get married ازدواج کردن
-
پیشوندهای منفی ساز زبان
1⃣پیشوند ir
Rational ≠ irrational
غیر منطقی و نامعقول ≠ عقلانی و معقولRegular ≠ irregular
بی قاعده و نامنظم ≠ باقاعده و منظمRelevant ≠ irrelevant
نامربوط ≠مربوطReligious ≠ irreligious
غیر مذهبی ≠ مذهبیResistible ≠ irresistible
غیر قابل مقاومت ≠ قابل مقاومتResponsible ≠ irresponsible
غیر مسئول ≠ مسئول و وظیفه شناس2⃣ پیشوند im
Mobile ≠ immobile
ثابت و بی حرکت ≠ سیار و متحرکMoral ≠ immoral
غیراخلاقی ≠ اخلاقیPerfect ≠ imperfect
ناقص و ناتمام ≠ کامل و بی عیبPossible ≠ impossible
محال، ناممکن ≠ ممکنMortal ≠ immortal
فانی ≠ ابدی و جاویدانProper ≠ improper
درست≠ نادرست3⃣پیشوند in
Adequate ≠ inadequate
کافی≠ ناکافیEligible ≠ ineligible
عدم واجد شرایط بودن ≠ واجد شرایط برای کاریOrganic ≠ inorganic
غیر آلی( غیر ارگانیک) ≠ آلی (ارگانیک)Sane ≠ insane
مجنون و دیوانه ≠ عاقل و دارای عقل سلیمActive ≠ inactive
غیر فعال ≠فعالAudible ≠ inaudible
غیر قابل شنیدن ≠رسا و قابل شنیدن4⃣پیشوند il
Legal ≠ illegal
غیر قانونی ≠ قانونیLegible ≠ illegible
ناخوانا ≠ خواناLiterate ≠ illiterate
بیسواد ≠ باسوادLogical ≠ illogical
غیر منطقی ≠ منطقیLegitimate ≠ illegitimate
حرام، نامشروع ≠ حلال ، مشروعLiberal ≠ illiberal
مخالف اصول آزادی ≠ آزادیخواه5⃣ پیشوند un
Known ≠ unknown
شناخته شده ≠ ناشناختهHappy ≠ unhappy
خوشحال ≠ ناراحتFriendly ≠ unfriendly
دوستانه ≠ غیر دوستانهFair ≠ unfair
منصفانه ≠ غیرمنصفانهComfortable ≠ uncomfortable
راحت ≠ ناراحت / سخت -
-
لیست 100 لغت پرکاربرد در انگلیسی
اينها را بلد باشيد كلی جلو ميافتيد1- Accept - پذيرفتن
2-Allow - اجازه دادن
3-Ask - پرسيدن
4-Believe - باور كردن
5-Borrow - قرض گرفتن
6-Break - شكستن
7-Bring - آوردن
8-Buy - خريدن
9-Can/ Be able - توانستن
10-Cancel - منتفي كردن
11-Change - تغيير دادن
12-Clean - تمييز كردن
13-Comb - شانه كردن
14-Complain - شكايت كردن
15-Cough - سرفه كردن
16-Count - شمردن
17-Cut - بريدن
18-Dance - رقصيدن
19-Draw - كشيدن
20-Drink - نوشيدن
21-Drive - رانندگي كردن
22-Eat - خوردن
23-Explain - توضيح دادن
24-Fall - افتادن
25-Fill - پر كردن
26-Find - پيدا كردن
27-Finish - تمام كردن
28-Fit - جا دادن
29-Fix - درست كردن
30-Fly - پرواز كردن
31-Forget - فراموش كردن
32-Give - دادن
33-Go - رفتن
34-Have - داشتن
35-Hear - شنيدن
36-Hurt - زخمي شدن
37-Know - دانستن
38-Learn - يادگرفتن
39-Leave - ترك كردن
40-Listen - گوش كردن
41-Live - زندگي كردن
42-Look - ديدن
43-Lose - گم كردن
44-Make/Do - انجام دادن
45-Need - احتياج داشتن
46-Open - بازكردن
47-Organise - منظم كردن
48-Close/Shut - بستن
49-Pay - پرداختن
50-Play - بازي كردن
51-Put - قرار دادن
52-Rain - باريدن
53-Read - خواندن
54-Reply - پاسخ دادن
55-Run - دويدن
56-Say - گفتن
57-See - ديدن
58-Sell - فروختن
59-Send - فرستادن
60-Sign - امضا كردن
61-Sing - آواز خواندن
62-Sit - نشستن
63-Sleep - خوابيدن
64-Smoke - سيگار كشيدن
65-Speak - صحبت كردن
66-Spell - هجي كردن
67-Spend - پرداختن
68-Stand - ايستادن
69-Start/Begin - شروع كردن
70-Study - درس خواندن
71-Succeed - موفق شدن
72- Swim - شنا كردن
73-Take - گرفتن
74-Talk - صحبت كردن
75-Teach - ياد دادن
76-Tell - گفتن
77-Think - فكر كردن
78-Translate - ترجمه كردن
79-Travel - سفر كردن
80-Try - امتحان كردن
81-Turn off - خاموش كردن
82-Turn on - روشن كردن
83-Type - تايپ كردن
84-Understand - فهميدن
85-Use - استفاده كردن
86-Wait - صبر كردن
87-Wake up - بيدار شدن
88-Want - خواستن
89-Watch - نگاه كردن
90-Work - كاركردن
91-Worry - نگران شدن
92-Write - نوشتن
93-Waste - هدر رفتن
94-Wonder - تعجب كردن
95-Worship - عبادت كردن
96-Win - برنده شدن
97-Wear - پوشيدن
98-Wash - شستن
100-Welcome
#لغات_پرکاربرد