Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. کارگاه نویسندگی
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
دانلود آزمون های آزمایشی
C
سلام یه سوال دارم دانلود آزمون های آزمایشی قلمچی و... قانونیه؟ که بشینیم تحلیل کنیم و نکته و تست من توی سایت قلمچی قسمتی پیدا نکردم که آزمون هاشو آرشیو شده بزاره ، ولی توی سایت های دیگه بود بنابراین باید بپرسم قانونیه یا نه؟
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
ایران رو به یاد بیار!
Michael VeyM
Topic thumbnail image
غیر درسی
غیر درسی
M
سلام دوستان اونایی ک شلیک نهایی رو گرفتن راضی بودین ؟ نمراتتون خوب بود؟ من دارم میرم یازدهم می‌خوام بگیرم.
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
کانال درسی فروشی
SiliSS
سلام وقتتون بخیر بچه ها من دنبال یه کانال تلگرامی با اعضای دانش‌آموزی ، فروشی! همچین کانالی سراغ دارید؟ یا کسی رو میشناسید منو باهاشون کانکت کنید؟
غیر درسی
پز نیست سبک زندگیمه🫡
AinoorA
سلاام خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی‌، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید منتظرتون هستیم @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دوازدهم @یازدهم @دهم @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانشجویان-پیراپزشکی @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
غیر درسی
قان قان قان! 🚙🚦
Michael VeyM
هاااعییی آقا به پیشنهاد @Neo..... تصمیم گرفتم که براتون از طریقه گواهی نامه گرفتن بگم البته اینم بگم که همه اینا با توجه به شهر خودمون و آموزشگاهی که من ثبت نام کردم هست.. ممکنه شهر شما فرق داشته باشه نمیدونم اول از همه که برای ثبت نام رفتیم آموزشگاه. بهم گفتن باید کتاب آیین نامه رو برای کلاسای تئوری داشته باشم. حالا چه بخری چه از قبل داشته باشی. منم چون نداشتم خریدم. بعد گفتن که باید اول بری احضار هویت و معاینه چشمی برای احضار هویت، رفتیم پلیس +۱۰ . فقط یه چیز مهم که باید حواستون باشه اینه کهههه.. اونجا ازتون قراره عکس بگیرن. از این عکس یهوییا مثل کارت ملی مثل من نشین همینجوری برین الان عکس من یجوریه که انگار ام کلثومم نه پرنیا خلاصه به خودتون برسین و دخترا با خودتون مقنعه ببرین که از مقنعه شپشوی اونا استفاده نکنین. برای احضار هویت تاجایی که یادمه حتی ازتون میخوام که اسمتونو به انگلیسی بنویسین پس اگه نمیدونین املای انگلیسی اسمتونو، حتما یاد بگیرین چون دیگه ثبت میشه و تغییر نمیشه داد. بعد اینجا یه مبلغی هم ازتون پول میگیرن برای معاینه چشمی هم که میگن کجا برین. اونجا هم ازتون گروه خونیتونو میپرسن (همینجوری شفاهی میپرسن پس مطمئن باشین از گروه خونیتونو. من خودم پارسال که رفته بودم، اشتباه گفته بودم و چند روز پیش تصحیح کردم). خلاصه درست بگین چون مهمه فرض کنین خدایی نکرده تصادف کنین بر حسب همین گروه خونیتونو میفهمن. بعد حالا معاینه چجوریه؟ یه معاینه چشمی میکنن.. (اگه عینکی باشین با عینک). بعد مثلا میگن با پاشنه راه برو و اینا. دقیق یادم نیست همه رو چون پارسال انجام دادم. اینجا هم یه مبلغی ازتون میگیرن. (اینسری رفتم برای همون تصحیح گروه خونی، رو دیوار زده بود ۲۴۰ هزار تومن فکر کنم. البته تصحیح گروه خونی هزینه ای نداشت.) حالا که اینکارا رو کردین اموزشگاه زمان کلاسای تئوری رو میگه. اگر درست یادم باشه، ۸ جلسه کلا کلاس تئوری دارین که ۲ جلسش فنیه. (البته فنیش هم تئوریه). هر کلاس فکر کنم ۱ ساعته بود. بعضی آموزشگاه ها هم تئوریاشون اختیاره میتونین نرین ولی خب برا ما که اجباری بود. اینم بگم که مثلا آموزشگاه ما برای شهریه (که در حال حاضر ۸۶۰۰ تومنه تقریبا)، یه مقدارشو گرفت و گفت میتونین بقیه‌شو بعدا تا جلسه ۶م کلاس عملیتون بدین بدین. حالا که کلاس تئوری تموم شد، نوبت کلاس عملیه. جلسه آخر تئوری خودشون از ما پرسیدن اگه مربی خاصی مد نظرتون هست بگین. و خانما اگه مربی آقا میخوان، باید حتما یه همراه که درجه اول هم باشه داشته باشن. منم که گفتم خانم باشه بعدش، مربی بهتون زنگ میرنه باهم هماهنگ میکنین برای کلاسای عملی. کلاسای عملی ۱۲ جلسه حدودا ۲ ساعته هست کلا. (البته ۲ ساعت باهاتون تمرین نمیکنن‍️ واسه من که مربیم ۱ ساعت و نیم تمرین میکرد‍️‍️‍️). ۱ جلسش هم تمرین تو شبه (که میگن اختیاریه و میتونین همون تو روز تمرینش کنین) این ۱۲ جلسه هم به سلیقه مربیتونه که چجوری آموزش بده. برا من که تا ۳ جلسه اول، همه چیز یعنی دنده ۱ و ۲ و ۳ و پارک دوبل و دور دو فرمونه رو یاد داد و بقیه جلسات تمرین و تکرار بود. جلسه آخر هم تنرین تو شب بود که چراغای ماشین رو بهم یاد داد. تو جلسه آخر، رفتیم آموزشگاه و باز از ما علاوه بر شهریه ای که دادیم پول خواستن یه ۵۰۰ و خوردی و یه ۲۰۰ و خوردی. جمعا ۸۳۵ میشد اگر یادم باشه.. برای کارکس ماردکس و این چرت و پرتا‍️ بعد به ما گفتن فلان روز برو فلان جا برای آزمون آیین نامه برای آیین نامه که اصلا کتابی نخوندم. یه فایل هست ۲۰ سری آزمون آیین نامه اصلی توش هست. آزمونش ۳۰ سواله هست و تا ۳ غلط مجازی. بیشتر از ۳ تا، رد میشی و دوباره باید بری آموزشگاه یه فیش ۱۰۰۰ تومنی ازشون بگیری تا هفته بعد امتحان بدی. منم همون فایل رو خوندم و تو آزمون، یکی از همون سری هایی که تو فایل بود افتاد دست من و با ۱ غلط قبول شدم. یه نکته هم بگم که به هر نفر رندوم برگه ها رو داد یعنی تو و بغل دستیات برگه مشابهی ندارین‌. یکی از اون ۲۰ سری به هر کدومتون اقتاده. پس خیلی به فکر تقلب از بقیه نباشین اما خود سرهنگه افسره چیه، خلاصه اونی که میخواست ازمون آزمون بگیره قبل شروع امتحان چند تا سوال پر تکرار رو به ما رسونده بود و سر آزمون به بچه ها کمک میکرد هر چند به من کمک نکرد گگگ بعد دوباره رفتیم آموزشگاه برای گرفتن نوبت آزمون شهری. ۲۵۰ تومن باز از ما پول گرفتن بخاطر هزینه ماشین آزمون که ما این پول رو دادیم و روز آزمون رفتیم محل قرار من و افسر بار اول، افتادم با آشغال ترین و ملعون ترین افسر قائمشهر که به حروم خوریش معروفه. نفر آخر نشستم پشت فرمون. دو قدم رفتم جلو گفت بزن دنده دو منم گاز دادم و زدم، بعد یهو گفت گاز کم دادی. ردی :| هر چی هم گفتم آقا شما بزار من یکم برم مگه میشه ۱۰ مترم نرفتم منو رد کنی که اوشون گوشش بدهکار نبود. خلاصه، وقتی بار اول رد بشی، یه جلسه تمرین اجباری داری. (بحاطر همینه که بار اول معمولا رد میکنن). ماهم رفتیم آموزشگاه یه ۶۰۰ هزار تومن برای تمرین و یه ۲۵۰ هزار تومن برای هزینه ماشین آزمون و یه ۱۰۰۰ تومن برای رد شدنم ازمون گرفتن یه جلسه تمرینم رفتیم و باز هفته بعد رفتیم آزمون این سری هم که متاسفانه استرس فراواااان داشتم. نفر اول کنار افسر نشستم و قشنگ قفل کرده بودم‌. تا نشستم گفت اون جلو ماشینه رو دوبل بگیر. منم رفتم ولی خب دوبلم خراب شد و خوردم به جدول و همونجا پیادم کرد. امااا این سری برای ۱ جلسه تمرین اختیاری زد که منم نرفتم و خودم با ماشینم تمرین کردم. رفتیم باز آموزشگاه و ۲۵۰ هزار تومن برا ماشین و ۱۰۰۰ تومن برا رد شدنم گرفت. بعد اومدیم برای سری سوم سری سوم من زرنگ بازی دراوردم. آزمونم ۱۰ شروع میشد منم ۶ صبح با ماشین خودمون رفتم تمرین. که استرسم کمتر شد. بعدشم ۱ ساعت قبل آزمون پروپرانول با دوز ۱۰ هم خوردم که دیگه محکم کاری بشه و بخاطر استرس رد نشم سری سوم، نفر دوم رفتم. اول از همه بگم چون از سری پیش ترس داشتم که پارک دوبلو خراب کنم، از بچه ها روش پارک دوبلشونو پرسیدم. بعد با یه گروه از بچه ها که همونجا رفیق شده بودیم هماهنگ شدیم که با چه ترتیبی بریم بشینیم. (بعضی افسرا میگن هر کی میخواد بشینه. اما بعضیا از رو لیستشون به ترتیب میخونن). خلاصه نفر اول دوبل رفت ماشینو و قبول شد (البته با اینکه بار اولش بود و اولش خورد به جدول، افسر بهش گفت بهت یه فرصت دیگه میدم و همینو دوباره برو. دوباره رفت و قبولش کرد). افسر بهم گفت همینو از پارک خارج شو و دوباره دوبل برو. منم همینکارو کردم و حتی وسطش خاموش کردم (چون ماشینش کولرش روشن بود و خب، فشار زیادی به ماشین اومده بود و نباید طبق عادتم با نیم کلاچ خالی عقب میرفتم. تو اینجور مواقع حتما باید یه ذره گاز داد). منم اصصصلا خودمو نباختم و با ریلکسی تمام دنده رو خلاص کردم و دوباره استارت زدم و پارکمو کامل کردم. و قبول شدم بعد قبولی، رفتم آموزشگاه کاردکس اینامو تحویل دادم و حدس بزنین چی شد؟ بااااز هم ۲۴۵ هزار تومن ازم پول گرفتن بخاطر هزینه پست گواهی نامه بعد گفتن ۱ ماه تا ۱.۵ ماه دیگه میاد که ماهم الان منتظریم ببینیم ایشالله موقع اومدن گواهی نامه هم ازمون پولی میگیرن یا نه حالا فعلا این مقدار تجربه رو داشته باشین تا فکر کنم ببینم چه جزئیات دیگه ای یادمه شماهم سوالی داشتیم حتتتما بپرسییین و راننده های دیگه حتما تجربیاتتونو در اختیار بزارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-مهندسی @دانشجویان-پیراپزشکی @دانشجویان-پزشکی @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
چالش 20 حقیقت
مهربونم
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه . من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن ) پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره.... حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟ این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم. **اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین ! خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید @alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an اخراج نشوم صلوات
غیر درسی
سلام
N
کسی هست که کتاب های یازدهم و دوازدهم تجربی رو داشته باشه
غیر درسی
The Charming English 🌱
Anzw 18A
خبببب سلاممم چطورین؟ خیلی یهویی ایده ان تاپیک به ذهنم رسید و راستش رو بخواید اصلا چک نکردم ببینم یه همچین چیز فعالی داریم یا نه:))))) ماجرا از چه قراره؟ آقا اگه هررررر نکته گرامری، اصطلاح، ضرب المثل، لغت یا هرررررررررر چیزِ اینجوریِ انگلیسیِ جالبی خوندین یا بلد بودین بیایین اینجا با هم دیگه به اشتراک بذاریم هر از گاهی🫠 اینکه چقدر و مطلب و نکته ساده است یا پیچیده است واقعا واقعا فرقی نداره و مشکلی ایجاد نمی کنه... خلاصه اینکه راحت باشین... راحت و فعاااااااااال دعوت می کنم از: همه تون:) -کنارهم کلی چیز میز یاد میگیرم:) @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @تجربیا @انسانیا @ریاضیا @همیار @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
Mr. PerfectM
سلام دوستان هدفم از زدن این تاپیک اینکه: شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
یه مشکل فنی پیش اومده❌️❌️
بابونــــهب
سلام روزتون بخیر. امروز یه برنامه رو از یه سایت که نمیدونم معتبر بود یا نه گرفتم یه مدت بعد از نصبش ۳ گیگ باقیمونده از نتم رو تموم کرد باز یه بسته ۱.۵ گیگی خریدم که اون هم تموم شد چیکار کنم؟ البته برنامه رو حذف کردم همون لحظه @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
*پادکستجات*
dlrmD
%(#1fb5ad)[سلام رفیق رفقا]:) حال دلاتون آروم... همون طور که از اسم تاپیک پیداست این تاپیک مخصوص "%(#b51f1f)[پادکست]" هستش:) این تاپیک رو زدیم که از این به بعد توی تایمایی که حسِ درستون نیست و حال گوش کردن به هیچ آهنگی رو ندارین،پادکست های اینجا رو پلی کنید، سرتون رو بذارید روی دستتون و چشماتون رو ببندین و یکم ریلکس کنید:) این تاپیک جای آهنگ %(#d66666)[نیست] ما آهنگ هامون رو اینجا میذاریم این تاپیک جای شعر %(#d66666)[نیست] ما شعرهامون رو اینجا میذاریم اینجا صرفا تاپیکیِ برای دکلمه و پادکست هایی که به نظرتون میتونه حالِ دل رو خوب کنه و شایدم چند دقیقه ای به فکر وابدارتمون:)) حتی این پادکست هارو میشه شب قبل خواب هم گوش داد و جای فکر کردن به مشکلات روزانه یکم غرق متن و صدای گوینده شد:) پس... بسم الله دعوت می کنم از: @ادمین هامون @ناظم های منظممون:)) @همیار های باهوشمون @فارغ-التحصیلان-آلاء که چقدم بح بح @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا که خیلی خفنیم :)) @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا که شمام خفنید :)) @رتبه-های-انجمن-آلاء که موجب افتخارمونین @خیرین-کوچک-دریا-دل که آلاء رو به شما هم مدیونیم:) و همه ی @دانش-آموزان-آلاء تشکر هم بکنم از @آسمان-آبی واسه مهربونیش و پیشنهاد خفنش جات جات و امیدوارم تاپیک رو نبندن بچه های بالا @ادمین
غیر درسی
My dear books📖
mr.vinyzoM
Topic thumbnail image
غیر درسی

کارگاه نویسندگی

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
324 دیدگاه‌ها 13 کاربران 2.7k بازدیدها 10 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • MeowsM Meows

    @roghayeh-eftekhari در کارگاه نویسندگی گفته است:

    @یاسمن-کیانی نه خب موقعی که باهم حرف میزنن عامیانه باشه بهتر ، نه؟
    ولی درکل متن ادبی برای کتاب چاپی خیلی دوست دارم متن عامیانه یعنی کل داستان عامیانه باشه برای پی دی اف های رمان (الان همه میان میگن کی کار به دوست داشتن تو داشت؟😂 )

    امممم. چم.
    خانم متخصص نظر شما در این باره چیه؟
    فاطمه رحیمی

    فاطمه رحیمیف آفلاین
    فاطمه رحیمیف آفلاین
    فاطمه رحیمی
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #92

    @یاسمن-کیانی متخصص ک نشدیم😊
    ولی نوشتار عامیانه برای خوندن مخصوصا برای نوشته های رمان و داستان گونه مورد پسند تره و لحن ادبی برای نوشتارهای رسمی بیشتر استفاده میشه منم موافقم

    SachliS 1 پاسخ آخرین پاسخ
    4
    • فاطمه رحیمیف فاطمه رحیمی

      @یاسمن-کیانی متخصص ک نشدیم😊
      ولی نوشتار عامیانه برای خوندن مخصوصا برای نوشته های رمان و داستان گونه مورد پسند تره و لحن ادبی برای نوشتارهای رسمی بیشتر استفاده میشه منم موافقم

      SachliS آفلاین
      SachliS آفلاین
      Sachli
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Sachli انجام شده
      #93

      فاطمه رحیمی آره الان راوی داستان داره با لحن رسمی صحبت میکنه خوبه
      ولی صحبت دو نفر یا چند نفر باهم عامیانه باشه خیلی بهتر مخصوصا که زمان حال؟

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      4
      • فاطمه رحیمیف فاطمه رحیمی

        @roghayeh-eftekhari دوهزار شدی قرض بده هزار شم😢😢😢😂😂😂 پس نمیدما بعدش دلار هی داره میکشه بالا 😢

        SachliS آفلاین
        SachliS آفلاین
        Sachli
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #94

        فاطمه رحیمی قرض دادم😉 😂

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        4
        • فاطمه رحیمیف آفلاین
          فاطمه رحیمیف آفلاین
          فاطمه رحیمی
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #95

          اقا من ی رمان نوشتم نصفس اینجا هم شاید درست نباشع رمان😢😂
          البته اسلامیه ها😂😂😂قسمتای اولش و میزارم سعی کن اونجوری بنویسی لحنشو
          البته شاید خوبم نباشه نمیدونم😂

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          4
          • فاطمه رحیمیف آفلاین
            فاطمه رحیمیف آفلاین
            فاطمه رحیمی
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #96

            📚رمان جذاب
            #ظلمتگاه_عشق🙊
            #پارت_یک
            صبح با صدای کوبیده شدن در اتاقم از خواب بیدار شدم. ای تف به روح هر کسی که داره در میزنه چشم ندارن ببینن یه روز تعطیل ما خوابیدیم چشمامو محکم روی هم فشار می دادم دوست نداشتم بازشون کنم .دیشب تا دیر وقت بیدار بودم چشمام داشت دوباره گرم میشد که با صدای برخورد محکم در به دیوار تو جام سیخ نشستم
            هوی احمق در میزنی درو باز نمیکنم یعنی نیا تو،حالا اون به درک میایی تو مثل بچه ادم بیا تو ن اینکه عین خر سرتو بندازی پایین بپری تو اتاق
            بهار
            نفس بگیر خفه شدی دو ساعته دارم در میزنم زیر پام علف سبز شد که هیچ گلم دادم اون پشت
            _خو الان کارتو بگو برو
            دوباره سریع رو تخت دراز کشیدم چشمامو بستم
            بهار_بلند شو دیگه حوصلم سر رفت بابا از صبح تک و تنهام
            همونجوری که چشمامو بسته بودم گفتم:به من چه صبح زود عین خروس بلند نمیشدی من الان خوابم میاد
            بهار_ساعتو نگاه کن اخه چلغوز ۱۲ ظهره
            _ به تو چه اصلا میخوام تا ۲ بخوابم

            کانال و زیرش برداشتم😈😂تبلیغ نشه

            A 1 پاسخ آخرین پاسخ
            4
            • فاطمه رحیمیف آفلاین
              فاطمه رحیمیف آفلاین
              فاطمه رحیمی
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #97

              📚رمان جذاب #ظلمتگاه_عشق🙊
              #پارت_دوم
              یهو اومد رو تخت نشست پتو رو کشیدم رو سرم که شرشو کم کنه ولی گفت
              بهار_نمیدونی چی شده؟
              همونجوری از زیر پتو گفتم :چیشده؟
              بهار_خبرای خوب خوب
              با شک پتو رو از سرم کنار زدم و گفتم:د بنال دیگ
              بهار لبخند زد
              وا خل شدی میگم چی شده
              بهار
              بلند شو بگم
              تو جام نیم خیز شدم و گفتم:خب بگو
              بهار با ذوق گفت: نمیدونی که خانواده ی شاه وردی دارن میان واییییی خیلی خوشحالم
              _شاه وردی کدوم خریه؟؟
              بهار_سوال خوبی پرسیدی
              _خو بهار_خو؟ _میزنم لهت میکنما بنال ببینیم شاه وردی کدوم گوساله ایه که اومدی منو بیدار کردی؟ بهار_خو نمیشناسم
              چشمام گرد شد
              _نمیشناسی و داشتی با ذوق میگفتی خانواده شاه وردی دارن میان
              بعدشم اداشو در اوردم تازه بد تر از اون جلبک اومدی منو به خاطر کسی که نمیشناسی بیدار کردی؟؟؟
              بهار_باشه بابا حالا توام شلوغش کردی
              _بهار بهار_هوم
              _من چه گناهی کردم گیر تو افتادم؟
              بهار_ابجیم شدی
              بدون هیچ حرفی دوباره پشت بهش روی تخت دراز کشیدم

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              4
              • فاطمه رحیمیف آفلاین
                فاطمه رحیمیف آفلاین
                فاطمه رحیمی
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #98

                📚رمان جذاب #ظلمتگاه_عشق🙊
                #پارت_سوم
                چند دقیقه ای گذشت دیدم صدایی ازش در نمیاد سرم و از روی بالش بلند کردم بهش نگاه کردم و گفتم:چیه؟ بهار_چیه؟ツ
                قیافش شیطون شده بود یه لبخند عمیق توی صورتش بود
                بهار_اینارو میبینی؟؟
                و به انگشتاش اشاره کرد
                _خب؟؟؟ یهو حمله کرد سمتم شروع کردبه قلقلک دادنم
                _ایییییی بهار نکن
                بهار_بلند نمیشی دیگ ن
                _باش بابا بسه بهاررررر
                بهار_بلند میشی؟؟؟؟؟
                _ارع به خدا بلند میشم
                از روم بلند شد و گفت:آی خسته شدم ببین حتما باید زور بالا سرت باشه وگرنه حرف حالیت نمیشه!!
                داشتم با چشمای گرد شده نگاش میکردم ک بهار گفت:اونجوری نگاه نکن بلند شو برو قیافتو ببین از بس خوابیدی شبیه بوفالو شدی!! من میرم ولی اگه تا ۵دقیقه دیگه پایین بودی که هیچ اگه نبودی این بار دیگه با پارچ اب میام سراغت. وسریع از اتاق بیرون رفت
                با حرص پتو رو پرت کردم اونور. همه خواهر دارن ما هم خواهر داریم این شده ایینه ی دق من از تخت بلند شدم به سمت سرویس بهداشتی اتاقم رفتم برای آخرین بار به تختم نگاه کردم میبینی چشم ندارن ببینن منو تو باهم خوشیم!!
                تو ایینه به خودم نگاه کردم اوه راست میگفتا از بس خوابیده بودم چشمام بدجور پف کرده بود چند بار دستم و پر اب سرد کردم و پاشیدم تو صورتم تا پف چشمام کم بشه .سریع اومدم بیرون یه شلوار ورزشی و یه سویشرت ورزشی پوشیدم و از اتاق رفتم بیرون. خبری از بهار نبود به احتمال زیاد رفته تو حیاط پله ها رو دوتا یکی رفتم پایین،وسط پله ها خشکم زد تو خونه بازار شام راه انداخته بودن نگار خانم داشت اشپزی میکرد تا چشمش به من افتاد گفت:سلام دخترم چه عجب بیدار شدی لنگ ظهره بجنب الان برات صبحونه اماده میکنم
                _ممنون،نگار خانم ؟؟
                نگار خانم_جانم دخترم
                _چه خبره اینجا؟؟؟
                نگار خانم_دخترم اینقدر میخوابی ک همه رو اب ببره تو رو خواب میبره. والا تا اونجا که من فهمیدم قراره از فرنگ براتون مهمون بیاد
                خندم گرفته بود بد جور_نگار خانم فرنگ چیه اخه میگی خارج
                نگار خانم_چ میدونم همون که شما جوونا بهش میگین خارج خلاصه دیگه امشب ساعت ۹ میرسن من که تک و تنها یه روز یه روزه نمیتونستم این عمارت و تمیز کنم آقا رفتن چند نفرو اوردن کمک کنن کارا زود را بیوفته.

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                4
                • فاطمه رحیمیف آفلاین
                  فاطمه رحیمیف آفلاین
                  فاطمه رحیمی
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #99

                  📚رمان جذاب #رمان_ظلمتگاه_عشق🙊
                  #پارت_چهارم
                  فقط باید میدید مثل این فیلما شده بود که میزدی رو دور تند. همه تند تند کار میکردن
                  نگارخانم_وای دختر چرا خشکت زده بجنب بیا.
                  سریع به سمت اشپز خونه رفتم روی صندلی نشستم و خطاب نگار خانم گفتم:نگارخانم چ خبره یه چای تلخ و یه لقمه نون کافی بود ب خدا
                  نگارخانم_اره دیگه این کارارو کردی شدی پوست استخون! بخور حرف نزن
                  شروع کردم به خوردن ۴تا لقمه بیشتر نتونستم بخورم حالا اون ۴رو هم با کمک های بی نهایت چای خوردم.
                  _ممنون
                  نگار خانم با تعجب نگام کرد و گفت:چیشد؟؟؟؟؟
                  _خوردم دیگه
                  نگارخانم_اینا که همشون موندن
                  _خب من سیر شدم دیگه
                  نگار خانم زیر لب غرغر کنان داشت میزو جمع میکرد که گفتم:مامان کو؟؟
                  نگارخانم_بالا دارن اتاقای مهمونارو درست میکنن پدرتونم رفتن که کارارو راست و ریس کنن فکر کنم از اونجام برن فرودگاه پیشواز مهموناتون
                  _وا حالا انگار رییس جمهور میخواد بیاد!!
                  نگار خانمم که خندش گرفته بود گفت:چی بگم مادر
                  _نگار خانم بهار کجاست؟؟؟
                  نگارخانم_رفته حیاط دخترم داره با اون سگه بازی میکنه
                  _نگار خانممممم سگه چیه بگو جسی خب اسم داره دیگ
                  نگارخانم_اخه من موندم سگ هم بازی کردن داره اخه حالا اسمو ولش کن هر چی میگم کثیفه باز قبول نمیکنه و کار خودش و میکنه
                  با خنده رفتم حیاط دیدم بهار داره با جسی ور میره. این بشر اروم و قرار نداره همیشه باید مشغول باشه به جسی بدبختم رحم نمیکنه!
                  تا چشمش به من افتاد گفت:عه باران اومدی؟؟؟
                  _ن هنوز خوابم
                  بهار_نمکدون دیشب دریاچه اورمیه بودی؟
                  _ن اتاق بغلی تو بودمツ
                  بهار_خیل خب بابا تسلیم بریم الاچیق بشینیم؟؟
                  _اوهوم بریم
                  به سمت الاچیقی که اون سمت حیاط بود حرکت کردیم.
                  بهار_خوب شد که اومدی واقعا حوصلم سر رفته بود!
                  خب حالا که اومدم چیکارکنم؟؟؟
                  بهار
                  زنگ بزن با بچه ها هماهنگ کن بریم شهر بازیツ
                  _افرین بر تو ببین تو عمرت اگه یه حرف درست زده باشی اونم همین بود
                  بهار_خیل خب حالا زنگ بزن که دیر میشه ها
                  _اوکی
                  گوشی و برداشتم و زنگ زدم به دریا.
                  دریا_سلام علیکم بر عشق خودم
                  _سلام نارگیل خودم کجایی چ میکنی؟
                  دریا_هیچ بیکار تو چ میکنی؟؟؟
                  _منم مثل تو!پایه ای با بچه ها بریم شهر بازی؟؟؟
                  دریا_اخ قوربونت برم معلومه که پایم
                  _خب پس به بچه ها خبر بده
                  دریا_من به ساغر میگم
                  _باشه گلم
                  دریا_اوکی پس من برم اماده بشم
                  _اوکی برو
                  دریا_بای
                  بعد دیگ به من فرصت نداد تا جوابشو بدم. شماره سارا رو گرفتم چند تا بوق خورد جواب نداد زیر لب غرغر میکردم که انگار مرده جواب نمیده که همون لحظه جواب داد:بله
                  _بلا
                  سارا_این چه طرز حرف زدنه بیشور
                  _مرده بودی دو ساعته دارم زنگ میزنم جواب نمیدی
                  سارا_خب حالا توام سایلنت بود کاری داشتی؟؟؟
                  _اوهوم میخواستم ببینیم میایی بریم بیرون
                  سارا_کجا؟؟؟
                  _شهر بازی
                  سارا_مگ من بچم!ولی خب دلم نمیاد دل بچه ای مثل شماهارو بشکنم ..... اوکی میام
                  _سارا؟؟؟
                  سارا_جووون
                  _خفه شو!!!
                  سارا_اوکی عزیزم
                  _سپاس. پس اماده شو بیا خونه ما سر راهم تنقلات بگیر معطل نشیم
                  سارا_اوکی
                  _باش پس خداحافظ

                  فاطمه رحیمیف 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • فاطمه رحیمیف فاطمه رحیمی

                    📚رمان جذاب #رمان_ظلمتگاه_عشق🙊
                    #پارت_چهارم
                    فقط باید میدید مثل این فیلما شده بود که میزدی رو دور تند. همه تند تند کار میکردن
                    نگارخانم_وای دختر چرا خشکت زده بجنب بیا.
                    سریع به سمت اشپز خونه رفتم روی صندلی نشستم و خطاب نگار خانم گفتم:نگارخانم چ خبره یه چای تلخ و یه لقمه نون کافی بود ب خدا
                    نگارخانم_اره دیگه این کارارو کردی شدی پوست استخون! بخور حرف نزن
                    شروع کردم به خوردن ۴تا لقمه بیشتر نتونستم بخورم حالا اون ۴رو هم با کمک های بی نهایت چای خوردم.
                    _ممنون
                    نگار خانم با تعجب نگام کرد و گفت:چیشد؟؟؟؟؟
                    _خوردم دیگه
                    نگارخانم_اینا که همشون موندن
                    _خب من سیر شدم دیگه
                    نگار خانم زیر لب غرغر کنان داشت میزو جمع میکرد که گفتم:مامان کو؟؟
                    نگارخانم_بالا دارن اتاقای مهمونارو درست میکنن پدرتونم رفتن که کارارو راست و ریس کنن فکر کنم از اونجام برن فرودگاه پیشواز مهموناتون
                    _وا حالا انگار رییس جمهور میخواد بیاد!!
                    نگار خانمم که خندش گرفته بود گفت:چی بگم مادر
                    _نگار خانم بهار کجاست؟؟؟
                    نگارخانم_رفته حیاط دخترم داره با اون سگه بازی میکنه
                    _نگار خانممممم سگه چیه بگو جسی خب اسم داره دیگ
                    نگارخانم_اخه من موندم سگ هم بازی کردن داره اخه حالا اسمو ولش کن هر چی میگم کثیفه باز قبول نمیکنه و کار خودش و میکنه
                    با خنده رفتم حیاط دیدم بهار داره با جسی ور میره. این بشر اروم و قرار نداره همیشه باید مشغول باشه به جسی بدبختم رحم نمیکنه!
                    تا چشمش به من افتاد گفت:عه باران اومدی؟؟؟
                    _ن هنوز خوابم
                    بهار_نمکدون دیشب دریاچه اورمیه بودی؟
                    _ن اتاق بغلی تو بودمツ
                    بهار_خیل خب بابا تسلیم بریم الاچیق بشینیم؟؟
                    _اوهوم بریم
                    به سمت الاچیقی که اون سمت حیاط بود حرکت کردیم.
                    بهار_خوب شد که اومدی واقعا حوصلم سر رفته بود!
                    خب حالا که اومدم چیکارکنم؟؟؟
                    بهار
                    زنگ بزن با بچه ها هماهنگ کن بریم شهر بازیツ
                    _افرین بر تو ببین تو عمرت اگه یه حرف درست زده باشی اونم همین بود
                    بهار_خیل خب حالا زنگ بزن که دیر میشه ها
                    _اوکی
                    گوشی و برداشتم و زنگ زدم به دریا.
                    دریا_سلام علیکم بر عشق خودم
                    _سلام نارگیل خودم کجایی چ میکنی؟
                    دریا_هیچ بیکار تو چ میکنی؟؟؟
                    _منم مثل تو!پایه ای با بچه ها بریم شهر بازی؟؟؟
                    دریا_اخ قوربونت برم معلومه که پایم
                    _خب پس به بچه ها خبر بده
                    دریا_من به ساغر میگم
                    _باشه گلم
                    دریا_اوکی پس من برم اماده بشم
                    _اوکی برو
                    دریا_بای
                    بعد دیگ به من فرصت نداد تا جوابشو بدم. شماره سارا رو گرفتم چند تا بوق خورد جواب نداد زیر لب غرغر میکردم که انگار مرده جواب نمیده که همون لحظه جواب داد:بله
                    _بلا
                    سارا_این چه طرز حرف زدنه بیشور
                    _مرده بودی دو ساعته دارم زنگ میزنم جواب نمیدی
                    سارا_خب حالا توام سایلنت بود کاری داشتی؟؟؟
                    _اوهوم میخواستم ببینیم میایی بریم بیرون
                    سارا_کجا؟؟؟
                    _شهر بازی
                    سارا_مگ من بچم!ولی خب دلم نمیاد دل بچه ای مثل شماهارو بشکنم ..... اوکی میام
                    _سارا؟؟؟
                    سارا_جووون
                    _خفه شو!!!
                    سارا_اوکی عزیزم
                    _سپاس. پس اماده شو بیا خونه ما سر راهم تنقلات بگیر معطل نشیم
                    سارا_اوکی
                    _باش پس خداحافظ

                    فاطمه رحیمیف آفلاین
                    فاطمه رحیمیف آفلاین
                    فاطمه رحیمی
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #100

                    فاطمه رحیمی
                    رمان طنز عاشقانه هم اونقدرا نیست بعد ی تایمی هم میرن المان از جاذبه و یادگیری زبان المانی صحبت میشه و در طی اتفاقات پیش اونده در طی داستان حالا تهش شاید عاشقانه شه ولی در کل اجتماعی
                    گذاشتن بقیش اینجا مطلوب نیس ولی در کل من عامیانهرو برای داستان بیشتر ترجیح میدم رسمی هم استفاده میکنم ولی نبرای قالب داستان و رمان
                    شما که رسمی نوشتی از زبان راوی لااقل حرف ها رو عامیانه بزن(بین دونفر)

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    4
                    • فاطمه رحیمیف آفلاین
                      فاطمه رحیمیف آفلاین
                      فاطمه رحیمی
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #101

                      شرط مهم برای خوب نوشتن
                      ۱. خوب خواندن.
                      ۲‌‌. زیاد خواندن.
                      ۳. دقیق خواندن.
                      ۴. هدفمند خواندن است.

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      4
                      • فاطمه رحیمیف آفلاین
                        فاطمه رحیمیف آفلاین
                        فاطمه رحیمی
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #102

                        ▪️چنانچه - چنانکه؛ کدام درست است؟✍

                        🔹بسیاری از ادیبان بر این باورند که درست نویسی (ویرایشی و نگارشی) از خود نوشتن دشوارتر است و این، فنی خاص است که باید آن را آموخت و برخلاف بقیه حوزه های نویسندگی فقط با خواندن متن های زیاد حاصل نمی شود.

                        🔹تا دهه های اخیر، بسیاری از متفکران و اندیشمندان قلم به دست، در حوزه های غیر ادبی به این مهم توجه چندانی نداشتند و به همین دلیل نوشته های آنان پر از غلط های ویرایشی و نگارشی است.

                        🔹ما در ادامه سلسله مباحث خود، اشاره ای خواهیم داشت به غلط های فاحش و غیرقابل اغماضی که در صورت بی توجهی به آنها از ارزش نوشته شما به شدت کاسته خواهد شد.

                        🔹چنان چه _ چنان که ؟
                        🔸واژه "چنانچه" به معنای "اگر" به کار برده می شود.
                        🔸واژه "چنانکه" به معنای "همان طور که" و "آن طوری که" است.
                        🔸و چنانچه هر کدام از این دو واژه را به جای دیگری به کار ببریم، اشتباهی فاحش را مرتکب شده ایم؛ چنانکه در کتب نفیس قدیمی این اشتباه زیاد به چشم می خورد!

                        🔷بنابر این ...
                        🔹غلط است👇
                        🔸من فردا از آمدن معذورم؛ چنانکه شما امروز نیایید. (همان طور که امروز نیایید)
                        🔹درست است👇
                        🔸من فردا از آمدن معذورم؛ چنانچه شما امروز نیایید.(اگر شما امروز نیایید)

                        🔷و همچنین ...
                        🔹غلط است👇
                        🔸سختی ها را خدا خدایی می کند؛ چنانچه خوشی ها هم از جانب اوست. (اگر خوشی ها ...)

                        🔹درست است👇
                        🔸سختی ها را خدا خدایی می کند؛ چنانکه خوشی ها هم از جانب اوست. (همان طور که)

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        4
                        • فاطمه رحیمیف آفلاین
                          فاطمه رحیمیف آفلاین
                          فاطمه رحیمی
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #103

                          شرایط نویسندگی

                          الف) استعداد: مهم است اما نه به اندازه تلاش پس باید استعداد را در عمل و با عرق ریختن روی متن آزمود.

                          ب) علاقه:  احساس نیاز تنها کافی نیست.کسی که بی علاقه کاری را دنبال کند، وقتی کارش دیده نشود یا مورد تقدیر قرار نگیرد یا به هر دلیلی کارش را کنار بگذارند، احساس خسران می کند.

                          ج) تلاش: باید باورمان شود چیزی نمی دانیم.
                          راههایی برای تلاش کردن در این عرصه
                          1- زیاد دیدن و شنیدن
                           2- زیاد خواندن
                          3- زیاد نوشتن: پرهیز از وسواس ننوشتن یا منتظر مطلب عالی شدن.موقع نوشتن متن را ویرایش نکنید
                          4- زیاد نقد شدن و اصلاح کردن: پرهیز از وسواس خط نزدن و خودشیفتگی،شیفته کلمات خود نباشید، بدهید چند نفر متن شما را بخوانند.

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          4
                          • فاطمه رحیمیف آفلاین
                            فاطمه رحیمیف آفلاین
                            فاطمه رحیمی
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #104

                            #جلسه اول_نویسندگی
                             
                            یک نوشته از سه بخش اصلی تشکیل می شود

                            ✔شروع متن:

                            *چون اولین برخورد خواننده با نوشته است اهمیت زیادی دارد. باید مراقب بود تا از شروع خوبی استفاده کنیم.
                            یا در صورت ضبط صوتی متن باید به حالتی باشد که در زبان عامیانه مخاطب را به دنبال خود بکشد و نکته ای را در ذهنش تداعی کند

                            *نمی شود تکنیک هایی که برای شروع وجود دارد را فرموله کرد. باید برای داشتن یک شروع خوب خلاقیت به خرج داد.

                            ✍روش ها و تکنیک های شروع خوب و جذاب

                            شروع سؤالی: ایجاد سوال و ابهام در ذهن شنونده
                            بدین صورت که شنونده را با یک سوال و یا بیان یک ابهام به چالش کشیده و در ادامه کار اقدام به پاسخگویی و به رفع ابهام چالشات پرداخت.

                            شروع توصیفی: توصیف موضوع نوشته به طور تفصیلی و با جزئیات کامل.به شکلی که نویسنده در حکم یک دوربین فضایی را که نظاره گر بوده با چاشنی احساس به صورت یک متن به زبان قلم بیان کند.

                            شروع با صدا: مثل صدای افتادن چیزی از بالا یا شکستن ظرفی

                            شروع حسی: استفاده حداکثری از حواس برای درگیر کردن خواننده یا شنونده

                            دیگر شروع ها: تعجب برانگیز، شروع زمان گذشته
                            با افعال زمان حال و ...

                            ✔متن میانی:

                            -وظیفه این بخش از نوشته بسط و توضیح مسئله است.

                            ✔متن پایانی:

                            • بهتر است نتیجه گیری را به مخاطب سپرد و جایگاهی از فهم برایش قائل شد! (کار برجسته شهید مطهری در داستان راستان)

                            -یا خاتمه دادن به متن با خلاصه کردن کل متن پیش رو در یک جمله تلنگر آمیز به طوریکه شخص شنونده را به فکر وادارد.

                            📻چند نکته در خصوص متونی که قرار است توسط گوینده خوانش شود و برای رادیو اربعین با شما رسما برای خروجی آماده شود📻

                            • سعی کنید نوشته هایتان مردمی باشد. از الفاظ واقعی و مردمی استفاده کنید و از کلمات فلسفی و پیچیده دست بکشید. پس از کلمات عینی و حسی استفاده شود نه فلسفی و پیچیده و انتزاعی.

                            • منظور از مردمی نوشتن به معنای محاوره نویسی نیست.
                              یعنی (ساده،روان و قابل فهم بودن برای همگان)

                            • دقت در شکل مطرح شده(شروع، میانی، پایانی)

                            ✔ موضوعات بسیار مهم در این حیطه

                            • فراموش نکنید یک نوشته خوب نوشته ای است که ضمن دادن اطلاعات به مخاطب احساس شنونده را نیز درگیر کند.

                            _پرهیز از زیاده گویی:این اصل را هرگز فراموش نکنید که ممکن است شنونده حین گوش دادن یا خواندن متن شما با زیاده گویی کردنتان بی آنکه به قسمت پایانی برسد از گوش دادن حذر کرده و میلی به شنیدن ادامه متنتان نداشته باشد
                            بنابراین متون خود را به طوری نگارش کنید که در حوصله ی مخاطب بگنجد نه زیاد که میلی برای خواندن و شنیدن نداشته باشد.
                            نه کم که در یک حالت چه شد؟قرار گیرد
                            پس یک متن کوتاه شسته و رفته ضمن رعایت تمامی این نکات گفته شده.

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            4
                            • فاطمه رحیمیف آفلاین
                              فاطمه رحیمیف آفلاین
                              فاطمه رحیمی
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #105

                              #جلسه_دوم_نویسندگی

                              🔶(ارتباط بین جملات متن ها)🔶
                              و
                              🔷(ریتم)🔷

                              دقت کنید تمامی اجزای متنتان ریتم داشته باشد
                              یعنی کلمات را جوری در بطن متن کنار هم جا دهید که
                              یک ضرب آهنگی میان آنها برقرار شود توجه داشته باشید در غیر این صورت متن شما حالت کلیشه ای به خود میگیرد.
                              پس از واژه آرایی کردن پرهیز کنید و از جملات کوتاه برای انتقال مفاهیم استفاده کنید

                              ✔چند فوت و فن در این حیطه:

                              🔴حذف کردن کلمات اضافی که نشان از واژه آراییست،و رسیدن به جملات کوتاه.

                              🔴جابه جایی افعال و به هم ریختن دستور زبان دانشگاهی! دستور زبان وحی منزل نیست که ثابت باشد و لایتغیر.
                              بنابراین تمامی این تغییر دادن در افعال به سلیقه ی خود نویسنده است زیاد درگیر دستور زبان نباشید زمانی که احساس کردید یک فعل در هرکجای جمله معنی مناسبی دارد همان جا جاگذاری کنید.

                              🔶(ارتباط بین اجزا)🔶

                              متنتان باید همانند نخ تسبیح باشد.
                              این را بدانید کلمات مثل قطعات آجری هستند که شما باید ملاتی بین آنها بریزید و آجر ها را به هم بچسبانید. تا ساختمان اثر روی هوا نداشته باشد و روی روح مخاطب هوار نشود.

                              ✔چند فوت و فن

                              🔴با استفاده از تکنیک هایی مثل نوشتن جاده ای(پشت سر هم بودن اتفاقات)
                              یا سیر زمانی دادن به مطلب (مثل سفرنامه ها)
                               یا تکرار یک جمله خاص(«فبای الا ربکما تکذبان» در سوره الرحمن سی و چهار بار تکرار شده) به این شکل می توان بین اجزای اثر ارتباط برقرار کرد.

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              4
                              • MeowsM Meows

                                arthur morgan اها. بسیار عالی.
                                البته من زیاد با اصول نوشتن آشنا نیستم شاید هم هیچ ایرادی نداره مخلوطی از زبان عامیانه و ادبی توی نوشته استفاده کرد.

                                کتاب《ادبیات داستانی
                                ساختار، صدا و معنی》از لوران پرین رو پیشنهاد میکنم. میتونه کمکتون کنه برای آشنایی با قواعد و اصول نویسندگی

                                A آفلاین
                                A آفلاین
                                arthur morgan
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #106

                                @یاسمن-کیانی خیلی ممنون❤❤

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • SachliS Sachli

                                  arthur morgan چه جالب ولی رو جمله هاام زیاد کارکنید

                                  A آفلاین
                                  A آفلاین
                                  arthur morgan
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #107

                                  @roghayeh-eftekhari چشم حتما

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  3
                                  • فاطمه رحیمیف فاطمه رحیمی

                                    📚رمان جذاب
                                    #ظلمتگاه_عشق🙊
                                    #پارت_یک
                                    صبح با صدای کوبیده شدن در اتاقم از خواب بیدار شدم. ای تف به روح هر کسی که داره در میزنه چشم ندارن ببینن یه روز تعطیل ما خوابیدیم چشمامو محکم روی هم فشار می دادم دوست نداشتم بازشون کنم .دیشب تا دیر وقت بیدار بودم چشمام داشت دوباره گرم میشد که با صدای برخورد محکم در به دیوار تو جام سیخ نشستم
                                    هوی احمق در میزنی درو باز نمیکنم یعنی نیا تو،حالا اون به درک میایی تو مثل بچه ادم بیا تو ن اینکه عین خر سرتو بندازی پایین بپری تو اتاق
                                    بهار
                                    نفس بگیر خفه شدی دو ساعته دارم در میزنم زیر پام علف سبز شد که هیچ گلم دادم اون پشت
                                    _خو الان کارتو بگو برو
                                    دوباره سریع رو تخت دراز کشیدم چشمامو بستم
                                    بهار_بلند شو دیگه حوصلم سر رفت بابا از صبح تک و تنهام
                                    همونجوری که چشمامو بسته بودم گفتم:به من چه صبح زود عین خروس بلند نمیشدی من الان خوابم میاد
                                    بهار_ساعتو نگاه کن اخه چلغوز ۱۲ ظهره
                                    _ به تو چه اصلا میخوام تا ۲ بخوابم

                                    کانال و زیرش برداشتم😈😂تبلیغ نشه

                                    A آفلاین
                                    A آفلاین
                                    arthur morgan
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #108
                                    این پست پاک شده!
                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    0
                                    • فاطمه رحیمیف آفلاین
                                      فاطمه رحیمیف آفلاین
                                      فاطمه رحیمی
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #109

                                      من یکم به شک افتادم که میشه فقط گفتار دونفرو عامیانه انجام داد یا ن
                                      ینی این پیشنهاد ما که به ایشون میدیم که داستان عامیانه باشه و اینا اصلا اصولی هست یا ن
                                      من از ی شخصی میپرسم بعد اعلام میکنم قطعیش و درستع که عامیانه برای همه شناخته شده تره و بهتر به دل میشینه ولی خب اینم ی نوع سبک نوشتار که ایشون به کار بردن ❤
                                      بابت سوالتون ازم که پرسیدید چرا به دل خودتون ننشسته...
                                      خب طبیعی ادم روی نوشته های خودش حساس تره و دلش میخواد از همه و همیشه بهتر بندیسع این فقط سر حساسیت شماست وگرنه داستانتون جذاب❤

                                      A 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      4
                                      • فاطمه رحیمیف فاطمه رحیمی

                                        من یکم به شک افتادم که میشه فقط گفتار دونفرو عامیانه انجام داد یا ن
                                        ینی این پیشنهاد ما که به ایشون میدیم که داستان عامیانه باشه و اینا اصلا اصولی هست یا ن
                                        من از ی شخصی میپرسم بعد اعلام میکنم قطعیش و درستع که عامیانه برای همه شناخته شده تره و بهتر به دل میشینه ولی خب اینم ی نوع سبک نوشتار که ایشون به کار بردن ❤
                                        بابت سوالتون ازم که پرسیدید چرا به دل خودتون ننشسته...
                                        خب طبیعی ادم روی نوشته های خودش حساس تره و دلش میخواد از همه و همیشه بهتر بندیسع این فقط سر حساسیت شماست وگرنه داستانتون جذاب❤

                                        A آفلاین
                                        A آفلاین
                                        arthur morgan
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #110

                                        فاطمه رحیمی خیلی ممنون که به فکر هستید خیلی ممنون❤❤❤😀😀

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        4
                                        • فاطمه رحیمیف آفلاین
                                          فاطمه رحیمیف آفلاین
                                          فاطمه رحیمی
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #111

                                          #جلسه_سوم_نویسندگی: توصیف

                                          ✔چگونه متنمان برای مخاطب روشن و واضح باشد؟

                                          سعی کنید در نوشته کلماتی به کار نبرید که چند معنایی و خیلی دور از ذهن است.مخاطب را گیج نکنید. بهترین راه روشن شدن متن استفاده از توصیف به جا و درست و دقیق است. منظور از توصیف آوردن صفت محض نیست. توصیف یعنی خوب دیدن و خوب نوشتن. عرصه توصیف عرصه عینیت گرایی است. واقع بینی. توصیف قضاوت را در حس می برد و نتیجه گیری را به مخاطب می سپارد.

                                          🔺در توصیف باید به چند نکته توجه داشت:

                                          💯رعایت ضریب ها. یعنی با رعایت ضریب مجبوریم بسیاری از دیده ها را ننویسیم.

                                          💯فرق دیدن و نگاه کردن. دیدن با نگاه کردن فرق می کند. اولی سرسری است و دومی با توجه. نباید از واقعیت ها تصویری خیالی بسازیم. باید واقعیت را دید و بعد نوشت

                                          💯عادت شکنی. با تغییر جغرافیا و فضا انسان عادت هایش را می شکند و نگاهش دقیق تر می شود.غریب بودن مکان باعث می شود انسان نگاهش دقیق تر شود. برای همین است که بسیاری از نویسنده های خوب، سفر زیاد می روند و سفرنامه می نویسند. اصلاً تغییر دادن عادت باعث رویش ادبیات می شود. بیشترین رویش های ادبیاتی ما در ادبیات جنگ و دفاع مقدس است (که ضد شرایط عادی است) و سفرنامه نویسی. حجم زیادی از آثار جلال آل احمد سفرنامه است و سفر یعنی تجربه واقعیت. یکی از تکنیک های ورزیده شدن در نویسندگی خلاصه کردن نوشته های دیگران است.گهگاهی به خلاصه کردن متون طویل بپردازید برای قوت قلمتان شاهکار می آفریند.

                                          🚫معایب یک متن غیر توصیفی:

                                          1- قضاوتی است: سریع درباره موضوع قضاوت میکند و نتیجه را تحویل خواننده میدهد. قضاوت شما باید به جان متن نفوذ کند. مخاطب باید کیش و ماتِ متن شما بشود و با دست خودش برود به آن خانه ای که شما می خواهید. یعنی خودش به نتیجه ای که شما می خواهید برسد.

                                          2- بی اثر است:یک توصیف خشک و خالی در مخاطب تأثیر نمیگذارد.

                                          3- توصیفی که لذت کشف را از مخاطب می گیرد.

                                          4-  توصیفی که زائد و دست و پا گیر است. انتزاعی بودن کلمات باعث حجیم شدن  نوشته برای رساندن مفهوم می شود. بهترین راه این است: کلمه و جمله ای که خودتان نمی فهمید به مخاطب عرضه نکنید.

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          4
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • 4
                                          • 5
                                          • 6
                                          • 7
                                          • 8
                                          • 16
                                          • 17
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع