هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
__chakisaldva__ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
old_one
بهبه
چطوری خوبی ؟
چخبراسلام شکر.خوبی تو.چ انجمن خلوتی افرین
old_one
بدنیستم مرسی
اره خیلی خلوت شده -
M Tg نخیرمن میخوام به اعصاب خودم مربع باشم
کی تعیین میکنه چی درسته چی غلط؟
اعع!خدانگهشون داره برات,خونه بابابزرگ مامانبزرگا بشدت پتانسیل اینوداره که یه تیکه ازبهشت باشه
منم هستم...میگذرهمهشید حسن زاده 0 واکسن زدی؟
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
قبلااینجا میشد گم شدتوحرفاتوشوخیا
میشدخندیدازته دل
چرادیگه نمیشه؟!
ینی تومجازیم انقدازهم دورشدیم؟!دقیقا
از وقتی همه بچه ها رفقا خوبمون رفتن تو دلی هم سرد شدهایلین حیدرزهی اوهوم
-
مهشید حسن زاده 0 واکسن زدی؟
M Tg نه نوبت مانشده اینجا
-
یه روز خوبو میبینم
که خورشید
از پس ابر سیاه گریه
میخنده ( : -
Sharllot بیب بیب
هعییی فردوسی کجایی ببینی این سحر چقدر در اصلاح تکمیل و الخلفه ی زبان پارسی نقش بِسازایی رو ایفا میکنه اصلا غیرقابل جبران
عااا من که گفتم این معرفیمو نادیده بگیر،ببین خود نمایش نامه ذاتا سلیقه پسنده هرکسی نمیره سمتش بعد حساب کن این دیگه کودک نوجوان بوده بعد تازه بدون اجرا تصورش کردی بعد تازه قوی تراز اینم کار کردناشکال نداره برا تجربه خوب بود ولی
یسسسس تو این سبک دیگه روم حساب میشه باز کرد
بیا تا بگم@narjes-hashemi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sharllot بیب بیب
هعییی فردوسی کجایی ببینی این سحر چقدر در اصلاح تکمیل و الخلفه ی زبان پارسی نقش بِسازایی رو ایفا میکنه اصلا غیرقابل جبران
عااا من که گفتم این معرفیمو نادیده بگیر،ببین خود نمایش نامه ذاتا سلیقه پسنده هرکسی نمیره سمتش بعد حساب کن این دیگه کودک نوجوان بوده بعد تازه بدون اجرا تصورش کردی بعد تازه قوی تراز اینم کار کردناشکال نداره برا تجربه خوب بود ولی
یسسسس تو این سبک دیگه روم حساب میشه باز کرد
بیا تا بگمبیب انقد بیب بدی نباش به بیب گفتن من گیر نده
هی هی فردوسی رو تو گور نلرزون خو
نههه قشنگ ۵بعدی تصورش کرده بودممممثلا جاهایی ک عنکبوت نزدیک میشد صدای پاهاش میومد و یه نسیمی میزد ب فیس آدم
یا وقتی رو پوست اون حیوونه .. چی بود!؟ .. عا خوک
رو اون ک حکاکی میکرد قشنگ مور مور میشدم
( نرجس من هنوزم نمیتونم تصور کنم نوشته هاش چجوری بوده
️ )
عار بابا تجربه شدمن انقد رمانای تخیلی مزخرف خوندم این خیلی بهتر بود
جون بوگو گوشم با توئه -
Sharllot کجایی تو دختر؟
تو دیگه نروو -
Sharllot در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
marylb
بح بح ماریییی( هی من دستم میره برا نوشتن ماری لب
)
پرستار اعظم احوال شما
خوش اومدیسلامممم
مرسی
حال و احوالmarylb در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sharllot در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
marylb
بح بح ماریییی( هی من دستم میره برا نوشتن ماری لب
)
پرستار اعظم احوال شما
خوش اومدیسلامممم
مرسی
حال و احوالبخوبیت عزیزم
-
amirh_hmyf احوال شریف!؟
بقول یکی .. ریسِنتات چرا ایجوری!؟ -
روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا توانست برای خودش کاری پیدا کند. حقوق ومزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد.
رئیسش به او یک تبر داد و او را به سمت محلی که باید در آن مشغول می شد راهنمایی کرد.
روز اول هیزم شکن 18 درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند اما تنها توانست 15درخت را قطع کند.
روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط 10 درخت را قطع کرد. هرروز که می گذشت تعــداد درخت هایی که قطع می کرد کمتر و کمتر می شد. پیش خودش فکرکرد احتمالا بنیه اش کم شده است.
پیش رئیس رفت و پس از معذرت خواهی گفت که خودش هم از این جریان سر در نمی آورد.
رئیس پرسید:آخرین باری که تبرت را تیز کردی کی بود؟
هیزم شکن گفت: تیز کردن؟
من فرصتـی برای تیز کردن تبرم نداشتم تمام وقتم را صرفقطع کردن درختان می کردم!
راستی آخرین باری که تبرتان را تیز کردید کی بود؟؟؟ -
روزی هیزم شکنی در یک شرکت چوب بری دنبال کار می گشت و نهایتا توانست برای خودش کاری پیدا کند. حقوق ومزایا و شرایط کار بسیار خوب بود، به همین خاطر هیزم شکن تصمیم گرفت نهایت سعی خودش را برای خدمت به شرکت به کار گیرد.
رئیسش به او یک تبر داد و او را به سمت محلی که باید در آن مشغول می شد راهنمایی کرد.
روز اول هیزم شکن 18 درخت را قطع کرد. رئیس او را تشویق کرد و گفت همین طور به کارش ادامه دهد. تشویق رئیس انگیزه بیشتری در هیزم شکن ایجاد کرد و تصمیم گرفت روز بعد بیشتر تلاش کند اما تنها توانست 15درخت را قطع کند.
روز سوم از آن هم بیشتر تلاش کرد ولی فقط 10 درخت را قطع کرد. هرروز که می گذشت تعــداد درخت هایی که قطع می کرد کمتر و کمتر می شد. پیش خودش فکرکرد احتمالا بنیه اش کم شده است.
پیش رئیس رفت و پس از معذرت خواهی گفت که خودش هم از این جریان سر در نمی آورد.
رئیس پرسید:آخرین باری که تبرت را تیز کردی کی بود؟
هیزم شکن گفت: تیز کردن؟
من فرصتـی برای تیز کردن تبرم نداشتم تمام وقتم را صرفقطع کردن درختان می کردم!
راستی آخرین باری که تبرتان را تیز کردید کی بود؟؟؟@mr-fantastic میبینم که خوش برگشتی..!!
چطوری تو مرد؟؟ -
@mr-fantastic میبینم که خوش برگشتی..!!
چطوری تو مرد؟؟خانومِ_دوست_داشتنی
خداروشکر.میگذره
کنکور دادی؟اوضاع احوال چطوره؟ -
این پست پاک شده!
-
خیلی میترسم ..
خیلیم خستم ..
خیلیی
نیاز دارم فق یه روز برم تو کما به هیچی فک نکنم
یه زمانی بابام بم این افرادی ک عاشقن به پسرا همیشه میگه خیلی درگیری پسر
و من میفهم منظور بابام چیع
ینی خیلی درگیر عشقی
این روزا از بس ذهنم مشغوله
بابام بم میگ خیلی درگیری دختر
و منی ک نمدونم بابام منظورش از این حرف چیه
و همشم مییترسم کلمه ای حرف بزنم بگم اره بابا نمیبینی چق درگیرم
چق ذهنم درگیره
چق استرس دارم
چق فشار رومه
نمیبینی ؟!
ولی هی سکوت میکنم میریزم تو خودم
چی بگم اخه ؟!
وقتی حال حرف زدن با هیچکسو ندارم
حتی با وجدان خودم -
#همیشه به یه بنده خدایی میگفتم
فلانی فکر بعد و نکن استرس
نداشته باش فکر اینو نکن ک
قبول میشی یا ن تو تلاشتو بکن
ولی الان نمدونم با چ عقلی این حرف و میزدم
چون خودم الان دچارش شدم فکر اینده مبهم داره
دیوونم میکنه
#ولی یه چی میدونم اینک سعی داشتم
در لحظه اروم باشع
#و منی ک الان انقد بی قرار و بی تابه -
سلام
ببخشید نباید چیزی میگفتم چون مخاطبتون تودلیه نه شخص دیگه ای
اما ذهنم درگیرتون شد...واقعا چرا استرس دارید یا حالتون بده؟
@Dr-Mahh