هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
گر این سلطان مارا بنده باشی
همه گریند و تو در خنده باشی
و گر غم پر شود اطراف عالم
تو شاد و خرم و سرزنده باشی
-
روزهای دیگری خواهد رسید
چیزهای بهتری خواهد آمد
صداهای دیگری شنیده خواهد شد
تو هم خواهی خندید !
خواهی خندید ،
تو هم ،
خواهی خندید !
می دانم ...چزاره پاوزه
-
zeinab dehghani میدونی یاد چی افتادم ؟ به یاسین میگفتی زیر لفظی میخواد که بیادا
یاد اون افتادم اونکه تلافی نکرد ولی من تلافی میکنم
زینبی زیر لفظی باید بدیم که بیای ؟ -
چه فضای قشنگی شده اینجا:)
خلوت
آروم
شعر های قشنگ ... -
-
Sharllot خب زودتر میان زودتر به سوالاشون جواب میدیم
بیا پایین بابا -
-
زمان همه چیو حل میکنه
-
من الان یه پستی دارم
از مهندسه
موندم چطوری
تگش نومایم
بزنین زمین شعرارو
بذارین ب زندگیمون برسیم باو
با اقتباس از شعر " یه توپ دارم قل قلیه "
شاعر بلند آوازه : شارلوتSharllot چشم
-
Sharllot خب زودتر میان زودتر به سوالاشون جواب میدیم
بیا پایین باباamirh_hmyf در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sharllot خب زودتر میان زودتر به سوالاشون جواب میدیم
بیا پایین باباعجب بابا عجب
باشه حالا ما ک چیزی نگفتیم شما گادِ هلپ کردن اصن
-
خری آمد به سوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشگل
خرک از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من به زیبایی نباشد مثل او زن
بگفت مادربرو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش به افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کتاب خود گشایید وصال عقد ایشان را نمایید
دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟ به عقد این خر خوشتیپ درآیی؟
یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید که خر خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعرکنان شادی نمودند به یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی
کزین پس هیچ خری دپرس نماند فقط کانکت شود و جوک بخواند
-
atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sharllot چشم
با ی گل بهار نمیشه گل من
بقیه مشغول ادامه ی کارشونن ادامه بده توام -
خری آمد به سوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشگل
خرک از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من به زیبایی نباشد مثل او زن
بگفت مادربرو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش به افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کتاب خود گشایید وصال عقد ایشان را نمایید
دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟ به عقد این خر خوشتیپ درآیی؟
یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید که خر خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعرکنان شادی نمودند به یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی
کزین پس هیچ خری دپرس نماند فقط کانکت شود و جوک بخواند
@سجاد-ذوالفقاری دهنت...