شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
دختر پاییز آره باید همینکارو کنم یعنی قصدشو دارم
همین امشب میخوام
موضوع من خدا را دارم:/ -
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@miss-joker
خوب جدی میگماصن ولش کن نمیخواد
من خوب بد تشخیص نمیدم؟
️
باشه وایسا بگردم:|خو وقتی میگی زشتن لابد تشخیص نمیدی دیگه
ذوق مرگ نشی حالانمیشم :|
-
دختر پاییز در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بچه ها شب بخیر
هفته خوبی رو شروع کنین و عالی تمومش کنین مخصوصا تو عاطفه
بای بایمرسی قربونت برم
توهم همینطور
شبت قشنگ
@miss-joker
-
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@miss-joker
اره چون اصلا نفهمیدی چی گفتمتفهمیدم دیگه
-
@roghayeh-eftekhari مطالب خفن هس ولی برا امشب نمیشه
از گوگل عزیز کمک بگیردختر پاییز یار و یاور همیشگی گوگل
اوکی حله فدات
مزاحمت نباشم دیگه شبت خوش
-
سارا M 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
عههه خب باشه بشش بگو حتما یادش نره بی نون میمونیم
من خودم نمی‌ذارم بی نون بمونی
فدات که ماهی
واای فکر کن برگردم دو جفت چشم قرمز با صورت رنگ پریده بالا سرم ببینم
این چه تصور سمی بود ک گفتی تو🥲🥲جدی یبار برگشتم دیدم خیلی خوشکل برگشتم خوابیدم البته توهم بود ولی خب درکل
خوابشو نمیبینم ولی اگه همچین اتفاقی بیوفته اگه زنده بمونم میام ریز ریزت میکنم
واای تازه تو امتحانات نهایی خب من کلا ۴ ساعتم بزور میخوابیدم تنها بیدار بودم بعد ساعتای حدود ۵ صبح بود یه صدایی از تو اتاقم میومد تامن میرفتم قطع میشد
کلا از فشار درسا توهم زده بودممنم ی همچین چیزی برام پیش اومد، کلا دوبار در حد تیم ملی من ترسیدم ک بخوام تعریف کنم هر کدوم ی ماجرایی دارنبگو بگو
منم بیشتر از دوبار پیش اومدهفدات که ماهی
ماهی از خودته
جدی یبار برگشتم دیدم خیلی خوشکل برگشتم خوابیدم البته توهم بود ولی خب درکل
برگام
آفرین همیشه سعی کن خیلی خوشکل بی محلی کنیبگو بگو
منم بیشتر از دوبار پیش اومدهما حیاطمون بزرگه بعد تهش ی راهرو کوچولو میخوره
بعد شب ساعت ۹_۱۰ اینا بود ، من خواستم برم تو حیاطمون، با حالتِ دَویدن داشتم میرفتم(نم چم بود ولی مثل اینکه اون لحظه شاد وشنگول بودم)
یهوو که داشتم میدوییدم، یکی از راهرو میاد جلوم
بعد من اگه خیلیییی بترسم اشکام کلا ناخودآگاه میان پایین دیدم داداشم بوده که ی دفعه ای اومده جلومحالا من وقتی دیدم داداشمه، در حال خنده اشکام اومده بود پایین، با اینکه اصلا اهل گریه نیستم وقتی بترسم! ولی واقعا ناخوداگاه اون موقع از ترسِ زیاد در عین خنده اشکام دراومدنبدبخت داداشم خودشم داشت می‌خندید دید من اشکام در اومدن به غلط کردن افتاد🥲
ی بار دیگم خیلی ترسیده بودم ک البته اون ماجراش کلا فرق داره
-
@سجاد-ذوالفقاری
این ۳ شب چرا اینقد تئوری داره:||اگ ب قیمت از دست دادنِ آرامشته زیادی گرونه!
پس رهاش کن بره؛) -
فدات که ماهی
ماهی از خودته
جدی یبار برگشتم دیدم خیلی خوشکل برگشتم خوابیدم البته توهم بود ولی خب درکل
برگام
آفرین همیشه سعی کن خیلی خوشکل بی محلی کنیبگو بگو
منم بیشتر از دوبار پیش اومدهما حیاطمون بزرگه بعد تهش ی راهرو کوچولو میخوره
بعد شب ساعت ۹_۱۰ اینا بود ، من خواستم برم تو حیاطمون، با حالتِ دَویدن داشتم میرفتم(نم چم بود ولی مثل اینکه اون لحظه شاد وشنگول بودم)
یهوو که داشتم میدوییدم، یکی از راهرو میاد جلوم
بعد من اگه خیلیییی بترسم اشکام کلا ناخودآگاه میان پایین دیدم داداشم بوده که ی دفعه ای اومده جلومحالا من وقتی دیدم داداشمه، در حال خنده اشکام اومده بود پایین، با اینکه اصلا اهل گریه نیستم وقتی بترسم! ولی واقعا ناخوداگاه اون موقع از ترسِ زیاد در عین خنده اشکام دراومدنبدبخت داداشم خودشم داشت می‌خندید دید من اشکام در اومدن به غلط کردن افتاد🥲
ی بار دیگم خیلی ترسیده بودم ک البته اون ماجراش کلا فرق دارهسارا M 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
فدات که ماهی
ماهی از خودته
جدی یبار برگشتم دیدم خیلی خوشکل برگشتم خوابیدم البته توهم بود ولی خب درکل
برگام
آفرین همیشه سعی کن خیلی خوشکل بی محلی کنیآره رو همین مودم کلا
بگو بگو
منم بیشتر از دوبار پیش اومدهما حیاطمون بزرگه بعد تهش ی راهرو کوچولو میخوره
بعد شب ساعت ۹_۱۰ اینا بود ، من خواستم برم تو حیاطمون، با حالتِ دَویدن داشتم میرفتم(نم چم بود ولی مثل اینکه اون لحظه شاد وشنگول بودم)
یهوو که داشتم میدوییدم، یکی از راهرو میاد جلوم
بعد من اگه خیلیییی بترسم اشکام کلا ناخودآگاه میان پایین دیدم داداشم بوده که ی دفعه ای اومده جلومحالا من وقتی دیدم داداشمه، در حال خنده اشکام اومده بود پایین، با اینکه اصلا اهل گریه نیستم وقتی بترسم! ولی واقعا ناخوداگاه اون موقع از ترسِ زیاد در عین خنده اشکام دراومدنبدبخت داداشم خودشم داشت می‌خندید دید من اشکام در اومدن به غلط کردن افتاد🥲عالی
من یبار اینطور شد رفتم رو حیاط تو راه برگشت یه گربه سیاه با چشمای سبز از بالای دیوار پرید جلوم من جیغ زدم حالا جالب اینه گربه‌ام جیغ زد فرار کردی بار دیگم خیلی ترسیده بودم ک البته اون ماجراش کلا فرق داره
بگو اصلا امشب فاز جنایی برمداشته
-
سارا M 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
فدات که ماهی
ماهی از خودته
جدی یبار برگشتم دیدم خیلی خوشکل برگشتم خوابیدم البته توهم بود ولی خب درکل
برگام
آفرین همیشه سعی کن خیلی خوشکل بی محلی کنیآره رو همین مودم کلا
بگو بگو
منم بیشتر از دوبار پیش اومدهما حیاطمون بزرگه بعد تهش ی راهرو کوچولو میخوره
بعد شب ساعت ۹_۱۰ اینا بود ، من خواستم برم تو حیاطمون، با حالتِ دَویدن داشتم میرفتم(نم چم بود ولی مثل اینکه اون لحظه شاد وشنگول بودم)
یهوو که داشتم میدوییدم، یکی از راهرو میاد جلوم
بعد من اگه خیلیییی بترسم اشکام کلا ناخودآگاه میان پایین دیدم داداشم بوده که ی دفعه ای اومده جلومحالا من وقتی دیدم داداشمه، در حال خنده اشکام اومده بود پایین، با اینکه اصلا اهل گریه نیستم وقتی بترسم! ولی واقعا ناخوداگاه اون موقع از ترسِ زیاد در عین خنده اشکام دراومدنبدبخت داداشم خودشم داشت می‌خندید دید من اشکام در اومدن به غلط کردن افتاد🥲عالی
من یبار اینطور شد رفتم رو حیاط تو راه برگشت یه گربه سیاه با چشمای سبز از بالای دیوار پرید جلوم من جیغ زدم حالا جالب اینه گربه‌ام جیغ زد فرار کردی بار دیگم خیلی ترسیده بودم ک البته اون ماجراش کلا فرق داره
بگو اصلا امشب فاز جنایی برمداشته
@roghayeh-eftekhari
آفرین همیشه رو همین مود باش
.
.
اون گربه حق داشته جیغ زدهتو چرا جیغ زدی
شوخی کردم آره واقعا یهو یکی بپره جلو آدم قشنگ‌طرف قبض روح میشه، جیغ ک هیچی نیست
.
.
آره مثل اینکه۰_۰ -
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یه تئوری میگه ساعت 3 نصف شب آینه رو نگاه کنی یکی رو پشت سرت میبینی
الکین ن؟
در گریختن رستگاری نیست!
بمانُ چیزی از خودت بساز
که نشکند..
