-
منوچهری در وصف شب تاریک میفرماد:
به کردار زني زنگی که هر شب
بزاید کودکي بلغاری آن زن
کنون شویَش بمُرد و گشت فرتوت
از آن فرزند زادن شد سترون...
این تصویرا چطور به ذهنشون میرسیده آخه؟!(_: -
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند !
#حافظ
-
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ -
ببین چقدر قشنگ میگه مولانا آخه(_:
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو -
تا قوّت صبر بود، کردیم
دیگر چه کنیم اگر نباشد؟سعدی
-
دردی است در این سینه
که همزاد جهان است...هوشنگ_ابتهاج
-
بخدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
مولانا -
مدتی در ره عشق تو دویدیم،بس است
راه صد بادیه درد بریدیم،بس است
قدم از راه طلب باز کشیدیم،بس است
اول و آخر این مرحله دیدیم،بس است...وحشی بافقی
-
روی در روی و نگه در نگه و چشم به چشم...
حرف ما با تو چه محتاج زبان است امروز!
وحشی بافقی -
خیر و شر هر عمل کز آدمی سر میزند
مزد اعمالش به زودی پشت در درمیزند -
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
-
این شعر "سيمين بهبهانى" واقعا انسانی و زيباست:
رها کردیم خالق را ، گرفتاران ادیانیم !
تعصب چیست در مذهب ؟!
مگر نه این که انسانیم !
اگر روح خدا در ماست...
خدا گر مفرد و تنهاست ....
ستیزه پس برای چیست ؟!
برای خود پرستی هاست ..
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم ... -
ای کاش
کسی می آمد و غم ها را
از قلب اهالی زمین بر میداشت....
سهراب سپهری
-
چشم و دل دانی چه خواهند؟؟
این حوالی..
بودنت را دیدنت را
قانع ام...حتی کمی -
چه زیبا گفت مولانای جان:ور گُل کند صد دلبری ای جان تو چیز دیگری..
-
باز باران با ترانه،میزند بر بام قلبم
باز گریه عاشقانه میکنم یاد تو هر دم -
بنازم
آن
نگاهی را
که
یغما برد
جانم را..️
-هما ڪشتگر -
هـــوای خواب ندارد
دلی که کرده هوایت•حسین منزوی
-
Reyhaneh Moradiنوشتهشده در ۱۷ آبان ۱۴۰۰، ۵:۰۹ آخرین ویرایش توسط Reyhaneh Moradi انجام شده
گر شاخه ها دارد تَری
ور سرو دارد سروری
ور گل کند صد دلبری
ای جان!تو چیز دیگری...مولانا جلال الدین
-
برایت شعر خواهم خواند...
برایم شعر خواهی خواند...
6985/9243