-
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مهست این دل اشارت میکرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشتهست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشتهست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت میباش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
|مولانایِ جان|
@Saghi-Mortazavi -
تو را آنی ست در خوبی
که هرکس آن نمی داند...•| سلمان ساوجی
-
جان رقص میکند به سماع کلام دوست
|سعدیِ جان|
@mitra-ism-rahmani -
من شبم تو ماه من
بر آسمان بی من مرو️[مولانا]e²
-
تو چه دانی
که چه ها کرد
فراقت با من ..!عراقی
-
نخست موعظت پیر می فروش این است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
-
چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمیکنی؟!!
خدای چاره ساز را چرا صدا نمیکنی؟!!
-
رشک برم کاش قبا بودمی
چونکه در آغوش قبا بوده ای!
..... -
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم
قناعت می کنم
با درد چون درمان نمی یابم
تحمل می کنم با زخم،
چون مرحم نمی بینم -
چِ کسی میدانَد کِ تو دَر پیله تَنهایی خود تَنهایی....؟!
#سهراب_سپهری -
•| من عاشق و
او،ز عشقِ من بی خبر است...
ای کاش دل° و دلبر° و دلدار° نبود:)| -
شاید دل من عروسکی از چوب است....
مثل قصه پینوکیو محبوب است...
چه دماغی دارد این بیچاره!
از بس که نوشت حال من خوب است..... -
کافه چی،قهوه هایم را شیرین کن
آن روزا که تلخ میخوردم،زندگی ام شیرین بود -
هوامو نداشتی هوایی شدم
چه کابوسه بی انتهایی شدم
نگاهت منو زیر و رو میکنه
منو با دلم رو به رو میکنه
منو دست بسته تو و قلبه خسته
که هر کی رسیده یه جاشو شکسته
ولی حسن عاشق به دیوونگیشه
یه وقتایی کوه هم دلش ابری میشه
ابری شو خاطره هاتو ببار
بارون شو یاد من عشقو بیار
من میرسم به تو آخر کار
بارون ببار
پریشونم اما پریشون ترم کن
فقط از تو میخوام یه کم باورم کن
هوام از نفس هات داره جون میگیره
نفس میکشم تا خیالت نمیره
من بی قرار توام بی قرار
بیرون بیارم از این انتظار
عاشق شدم مثل ابر بهار
بارون ببار
-محمد اصفهانی