هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۶ آخرین ویرایش توسط Helorikaa انجام شده
چرا به متن ریدینگ اعتماد کردم و تو ویکی پدیا سرچ نکردم که الان سنگ رو یخ نشم؟ _):
-
@zahra-zahraii فعلا نمیشه
-
#دلنوشته
صدای زنگ گوشیم بلند شد، یه شماره ی ناشناس بود. با بی میلی برداشتم و گفتم:
- بله..؟
چیزی نگفت، فقط صدای نفس های نامنظمش توی گوشم می پیچید...
اخم ریزی نشست روی پیشونی مو و با کنجکاوی گفتم: - الو..؟
بی مقدمه پرسید: - می گم هوا اونجا چجوریه..؟
با شنیدن صدای دورگه ت هُری دلم ریخت...
اما نذاشتم بفهمی که دلم با صدات ریخته، برای همین محکم گفتم: - هوا...؟ عه... هوا اینجا... گرمه...
چشمامو بستم، دیگه نتونستم ادامه بدم. اولشو محکم شروع کردم اما وسطشو ول دادم... لرزش صدام همه چیو لو داد...
انقدر از یهویی زنگ زدنت هول شده بودم که یادم شد ازت بپرسم چی شده بعد این همه وقت یاد من افتادی...
دوباره صدات توی گوشم پیچید: - اینجا که خیلی سرده...
آروم پرسیدم: - سرده!؟ نه... نیس...
صدای تک خنده ت دوباره دلم و مثل گذشته ها لرزوند،
اما این بار خنده ت تلخ بود... انگاری با درد بود...
با همون غم توی صدات گفتی: - آره... هوا اینجا خیلی سرده. اونقدر سرد که دیگه از کاپشن و اون بافت قهوه ای رنگی که دوسش داشتی و روش گوزن داشت هم، تیره... همونی که هر وقت می پوشیدم می گفتی شبیه این پسرای خوشتیپِ سنتی میشم، یادته؟
چشمامو بستم، وای ازون گذشته ها... توی دلم گفتم که مگه میشه یادم بره اخه... همونطور که سعی داشتم لرزش صدام و مخفی کنم گفتم: - اما الان چله ی تابستونه، مرداده... مگه کجایی که انقدر سرده؟
- من..؟ من همینجا... سر جام، توی کفشام، توی لباسام...
هنوزم مثل گذشته ها شوخ بودی!
هنوزم باورم نمیشد بعد این همه مدت دارم باهات حرف می زنم... - اینجا که خیلی گرمه، وسط تابستونیم، هوا آتیشه انگار، خورشید مثل یه مهمون گستاخ نشسته و خیلی توی نقشش فرو رفته...
آروم گفتی: - اینجا خیلی وقته گرمای خورشید و حس نکردما... آسمون از بس باریده سرخه، برف کولاک کرده، جاده ها رو بسته، راه بندون کرده همه جا رو...
با بهت به حرفات گوش می دادم، گوشیو از گوشم فاصله دادم. صفحه شو نگاه کردم تا شماره تو چک کنم که از کجا داری زنگ می زنی؛ اما پیش شماره ای نداشت، تماس خارجی درکار نبود.
چشمامو بستم و گفتم: - مواظب خودت باش سرما نخوری یه وقت...
اسممو زیر لبت زمزمه کردی و دوباره دلمو لرزوندی... آخ اگه خودت می دونستی چرخیدنِ اسمم روی لب تو، چه ها که نمی کنه با دلِ من...
حس کردم صدات بغض داره، ازون بغضای مردونه که بروزش نمیدی. - خیلی وقته سرما خوردم، هر کاری هم می کنم، به هر دری می زنم خوب نمیشم، سرما تا مغز استخونام زبونه می کشه، تا عمق قلبم یخ بسته انگار! بخاری تا آخر زیاده و شبانه روز داره می سوزه، ولی نمی تونه گرمم کنه.
سعی کردم آروم بگیرم و گفتم: - یه چای نبات شاید بتونه گرما رو بهت برگردونه...
- چای نباتم، چای نباتای قدیم! دیگه ازونم تیره... دکتر که رفتم گفت توی این یخ بندون، فقط یه چی می تونه حالتو جا بیاره.
کنجکاو پرسیدم: - چی؟ اصلا توی این ماه، همه ی شهرا آتیشه! تو کجایی که میگی برف همه ی جاده ها رو بسته؟ توی این وقت سال، از هوای کدوم شهر حرف می زنی؟
نفس کشیدی، این بار صدای تو داشت می لرزید. - هوای زمین و نمی گم، از هوای دلم می گم...
توی دلم قربون صدقه ی دلت شدم...
آروم گفتم: - چی شده که هواش برفی شده؟ کجایی که آسمونش دلگیره؟
- گفتم که همینجام...
- همینجا یعنی کجا..؟
- یعنی همینجا، پایین پنجره ی اتاقت...
لال شدم... با عجز به پنجره نگاه کردم. جرئت نمی کردم برم سمتش. از آخرین باری که از پشت این پنجره می دیدمت، خیلی می گذشت. اما با این حال انگار که خون توی پاهام دویده بودن، سمت پنجره پرواز کردم و پرده رو زدم کنار،
برای یه لحظه نفسم تو سینه حبس شد..
ادامه دارد:)
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzahra movahedizadeh حالت چطوره؟ :)))
- بله..؟
-
@zahra-zahraii
زیاد که نه ولی شاید 100 تا بشن://
صد تاشم اکثرا بالای 4یا5 تا لایک خوردن://
میشه همت هم به خرج داد بازش کرد://
ولی کسی نی لایک کنه:||نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir خب بزار بعد رفع اشکال میلایکم
-
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نظرت درمورد اولین بلاکی چیه؟ :|
-
zahra movahedizadeh حالت چطوره؟ :)))
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@f-seif-0
خوبم
تو خوبی؟ -
@f-seif-0
خوبم
تو خوبی؟نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzahra movahedizadeh شکر که خوبی
منم خوبم خداروشکر :))
چخبر
درسا خوبن؟
اوضاع اوکیه؟ -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@f-seif-0 چ کسی
-
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@zahra-zahraii ای کانت سی دت :|
-
zahra movahedizadeh شکر که خوبی
منم خوبم خداروشکر :))
چخبر
درسا خوبن؟
اوضاع اوکیه؟فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@f-seif-0
درسا که خوبه:)
اوضاع هم بد نیست:/
چ خبر؟ -
@f-seif-0
درسا که خوبه:)
اوضاع هم بد نیست:/
چ خبر؟نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzahra movahedizadeh خداروشکر
خبری نیس والا خبرا دست شماعه -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۰ آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شده
خدایا
کاش پیامایِ ما هم یه سین میکردی قربونت برم:))
میدونی چقد دلم تنگ شده برات؟:)) -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@f-seif-0 هومم
ی سوال همون مشکلم توهم داشتی یا نه -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@zahra-zahraii کدوم؟
-
zahra movahedizadeh خداروشکر
خبری نیس والا خبرا دست شماعهفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@f-seif-0
نه والا ما هم خبری نداریم -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
این اهنگ خیلی خوبه خیلی : )
هزارسالم بگذره هنوز تازَس -
خدایا
کاش پیامایِ ما هم یه سین میکردی قربونت برم:))
میدونی چقد دلم تنگ شده برات؟:))فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir
خوبی؟ -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@f-seif-0 سلام یه سوال اینجا مگه پیوی داره یعنی بجز تاپیک قسمت پی وی هم داره؟!
-
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۷:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@f-seif-0 دیروز