هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
.
.
. -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
.
.
. -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
.
.
. -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اها خوب شد.
-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حالا بذار بگم.
-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۴ آخرین ویرایش توسط -Dr_Ugger- انجام شده
شاید هیچوقت نتونم بهت بگم.
-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هععی اوکیه من خوبم.
خوب باش. -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۴:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا پارچه خواران جامعه را خود شفا بده:|
آخه ۲۴ نفر نرفتیم ای میمیردین نمیرفتین؟:|
الان خوبتون شد؟ حقتونه:| -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۵:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خب من الان فهمیدم آهنگی که گذاشتم تو بقیه تایپکام هست ، آقا معذرت ندیده بودم
-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۵:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@دختر-بهار یک عدد دختر بهاری میبینم که نمیاد بالا
سلام خوبی؟ -
@roghayeh-eftekhari سلام
مرسی خوبم️
تو چطوری؟!
-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۵:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@دختر-بهار خداروشکر که خوبی
الحمدالله خوبم
چه خبر -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۵:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@roghayeh-eftekhari ممنونم
خداروشکر
سلامتیت
گذر زمان
گیر دادن به همه چی بدون دلیل نمی دونم چرا
چی گفتم
تو چطور -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۵:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام و صبح بخیر برهمگی دوستان
-
علیرضا تمدنی ن واس یچیز دیگس
حس میکنم مریم بامن قهرهM Tg قهر چرا؟
-
فقط عاشقانه هایی که قبل رفتن به اتاق عمل میبینی...(:
-
امروز رفتم بالاسر مریض بهش دارو بدم
دیدم داره با تلفن حرف میزنه
بعد گوشیو داد بهم گفت بیا با خانمم صحبت کن بهش بگو حالم خوبه چیزیم نشده.. گناه داره، داره غصه میخوره
اشاره کرد اصلا نگی دستم شکسته ها بگو خوبه چیزیش نیست درد نداره
گوشیو گرفتم.. با بغض خانومه پشت تلفن بغض کردم...
میگفت تو رو خدا راست میگی هیچیش نیست؟ دستش چیکارش شده؟
بعد کلی آرومش کردم گفتم نگران نباشید نمیخواد بیاین حالشون خوبه درد ندارن
آخرش گفت دیگه سپردمش به شما.. توروخدا مواظب شوهرم باشین منم که نمیذارن بیام اونجا
هیچی دیگه فقط قلبم هزارتا تیکه شد...(_: -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۵:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
maryam111 سلام خانم ناظم چطور هستید؟صبح بهاریتون بخیر باشه و خسته نباشید راستی یکی خاطره بگم چون گفتید اتاق عمل یادم افتاد داداشم توی اتاق عمل بود بعد اینقدر خسته بود چون دو سه شب پشت سر هم شیفت بود بعد یک دفعه ای خوابش برد استاد انداختش بیرون