-
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Narges Azadmanesh
نوشداریی و بعد از مرگ سهراب امدی
سنگدل این زوتر میخواستی حالا چرا؟؟ -
شب سردیست
و من با دل سرد
به خودم می گویم:
خبری نیست، بخواب!
باز هم خواب محبت دیدی!دوستان شبتون خوش🤍
-
Mahan Xodayi 2
ز انقلاب زمانه،عجب مدار که چرخ
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۰۴ آخرین ویرایش توسط Mahan Xodayi 2 انجام شده@fatemeh-Ma
در سجده به دوست چه حکمت زیبایی هست
هر روز سرت به سنگ باید بخورد -
Narges Azadmanesh
نوشداریی و بعد از مرگ سهراب امدی
سنگدل این زوتر میخواستی حالا چرا؟؟Mahan Xodayi 2
اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دلحاصل عشقند و من این نکته می دانم چو شمع
-
Mahan Xodayi 2
اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دلحاصل عشقند و من این نکته می دانم چو شمع
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهNarges Azadmanesh
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت -
@fatemeh-Ma
در سجده به دوست چه حکمت زیبایی هست
هر روز سرت به سنگ باید بخوردنوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۰۷ آخرین ویرایش توسط خانوم لوبیا انجام شدهMahan Xodayi 2
دلا،طمع مبر از لطفِ بی نهایت دوست
چو لاف عشق زدی،سر بباز،چابک و چُست -
Mahan Xodayi 2
دلا،طمع مبر از لطفِ بی نهایت دوست
چو لاف عشق زدی،سر بباز،چابک و چُستنوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma
تا توانی دلی بدست ار
که دل شکستن هنر نمیباشد -
@fatemeh-Ma
تا توانی دلی بدست ار
که دل شکستن هنر نمیباشدنوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2
درستی ده هر دلی کاو شکست
شفاعت کنِ هر گناهی که هست -
Mahan Xodayi 2
درستی ده هر دلی کاو شکست
شفاعت کنِ هر گناهی که هستنوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma
طبیبم گفت درمانی ندارد درد محجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردماوایی مهمه دیگه؟؟ت باشه با ط بگیم؟؟
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
زی انکه وعده باشد در انتظار بوده
جهت اطمینان -
@fatemeh-Ma
طبیبم گفت درمانی ندارد درد محجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردماوایی مهمه دیگه؟؟ت باشه با ط بگیم؟؟
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
زی انکه وعده باشد در انتظار بوده
جهت اطمیناننوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2
با ت بگو-_-
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگارِ وصل خویش -
Mahan Xodayi 2
با ت بگو-_-
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگارِ وصل خویشنوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۰:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نيست عالم غم، نيست عالمی -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۰:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@gomname81
از ی یادم نمیومد خخ
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گِل ما -
@gomname81
از ی یادم نمیومد خخ
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از گِل مانوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma
ای نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشقكش عيار كجاست؟؟.. -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@gomname81
تواضع کند هوشمندِ گزین
نهد شاخ پر میوه،سر بر زمین^^ -
@gomname81
تواضع کند هوشمندِ گزین
نهد شاخ پر میوه،سر بر زمین^^نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma
نیابد مراد آنکه جوینده نیست
که جویندگی عین بالندگی ست -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@gomname81
تو منی، ماه منی،دور،ولی ماه! ببین!
به خدا پیش کسی غیر خودم ما نشوی! -
@gomname81
تو منی، ماه منی،دور،ولی ماه! ببین!
به خدا پیش کسی غیر خودم ما نشوی!نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود.. -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@gomname81
دیدی که کَسی خَسته شود از نفسِ خود؟
پیشَم که نَباشی تو،از آن خسته ترم من!:) -
@gomname81
دیدی که کَسی خَسته شود از نفسِ خود؟
پیشَم که نَباشی تو،از آن خسته ترم من!:)نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@fatemeh-Ma
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست ^^ -
نوشتهشده در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰، ۲۱:۰۴ آخرین ویرایش توسط خانوم لوبیا انجام شده
@gomname81
تو بودی که دل من را خودت پرواز میدادی!
پناهِ آخری ای عشق،بالت را نگیر از من!^_-