هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
z Gheibi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@danial-hosseiny اولی خیلی بده و بدون توجیه ، دومی بدی که باید فرهنگ سازی بشه نه اینکه چون اسم علمیه رهاش کنیم
سرعت رشد علم و فناوری و ابزار خیلی سریعتر از سالهای پیشه و ورود کلمات بیگانه سریعتر از تصور جای خودشون را باز میکنند
اینکه کلمه هواپیما با این که فارسیه کاملا جای خودش را باز کرده در مقایسه با رایانه لوحی که بعد از مدتها به لپتاپ و تبلت گفته شده ، نسبت به کلمات دیگه نشون میده خیلی اوقات خود واژه نیست که واکنش برانگیز و غیر قابل قبوله ، بلکه زمان استفاده از اون و شیوه فرهنگ سازی بیشتر مطرحه و این خیلی ربطی به فرهنگستان نداره و به نظرم تخریب کسانی که در این راستا همسو با مدافعان زبان قدم برمیدارند به بهانه های فنی و اختلاف سلیقه خود به ضرر زبان فارسیه
در واقع همزمان با ورود کلمات یا حتی قبلتر از اون باید معادل مناسب ارائه بشه تا ازش توقع جاگرفتن در زبان را داشت@danial-hosseiny در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@nazanin-mirzai
من به حرمت چشمای از دست رفتهٔ رودکی، عمر سی سالهٔ فردوسی، تلاشای سعدی و حافظ، دستِ زحمتکش دهخدا و ذهن خلاق شاملو و هزاران هزاران هزار نفر دیگه که عمر و جون و مالشون رو پای این فرهنگ و زبان گذاشتن، خجالت میکشم اگر که جایی بتونم ولی جلوی از دست رفتن زبان مادریم رو نگیرم،اگر که ناراحت نشم از خراب شدن ذرهای از این کتیبهٔ چندین و چند هزار ساله...من گفتم بحث و چت دیگه تودلی نمیکنم ولی این برام خیلی وقته که سواله و دلیلم که چرا زیاد موافق حرفاتون نیستم
وقتی بحث پاس داشتن زبان مادریمون میشه چرا فقط انگلیسیه که مورد نقده ؟ مگه تمام کلماتی که تو زبان ما هست همه شون تماما ریشه فارسی دارن ؟ شاید نصف کلماتی که ما داریم استفاده میکنیم عربیه یا ریشه عربی دارن ولی هیچ وقت این حساسیتی که روی انگلیسی هست روی عربی نمیبینم(یه حتی توی خود زبان انگلیسی هم خیلی کلمات ریشه فرانسوی دارن و یا زبان های دیگه) ..... اگه بنا بر این باشه که کلا و فقط از کلمات اصیل فارسی استفاده کنیم که دیگه حتی بجای سلام هم باید بگیم درود .... یا خیلی چیزای دیگه انگار که فلج میشیم
از بین همه ی اون شاعران و بزرگانی که گفتی فقط فردوسی هست که اثرش تماما به زبان فارسیه یعنی تموم کلماتی که استفاده کرده فارسین و فقط یه سری موارد خیلی خیلی کم عربیه بیشتر اسم اشخاص ( دلیلش هم مشخصه چون اون زمان زبان کتابت عربی بوده و یه جور مقابله با استفاده از کلمات عربی بوده ) ولی بقیه مثل حافظ و سعدی حتی ملمع هم دارن نصف عربی نصف فارسی من نمیگم اشکال نداره که استفاده کنیم ولی میگم اگه قراره حساسیت باشه برای همه چیز باشه پس چرا اینطور نیست ؟@mitra-ism-rahmani
به خاطر اینکه بعد از حملهٔ اعراب به ایران، زبان عربی به زور وارد فرهنگ و ریشهٔ مردم و اصل تو میشه.
ولی الآن خودت داری با دستای خودت انگلیسی رو وارد فرهنگت میکنی.
کسی نمیتونه جلوی گسترش زبان عربی رو توی زبان فارسی بگیره چون بییییسشتر واژههای مورد استفادهٔ روزمرهٔ ما توی زبان عربیان و مشابه فارسی ندارن. اما اگه توی خود گفتگوهای من یکی دقت کنی، تمام تلاشم رو میکنم که حتی از همون عربی هم کمتر استفاده کنم...
من نمیتونم به تو هی غر بزنم که اینو نگو اونو نگو. وقتی خود فرد براش مهم نیست. من چیکار میتونم بکنم؟! منِ سید دانیال حسینی، خودم، درحالت کلی تمام تلاشم رو میکنم که واژگان فارسی رو استفاده کنم.(یا حالا پارسی) اما نمیتونم کسی رو به زور مجبور کنم که بره شاهنامه بخونه تا بتونه مثل من این کار رو بکنه. من فقط میتونم از کسی که داره انگلیسی رو استفاده میکنه، بخوام که فارسیِ همون کلمه رو استفاده کنه. چون میدونه. چون دقیقا عبارت مشابه فارسیش رو بلده.
درد یکی و دوتا نیست میترا.
افراد مشابه تو با دلایل مخالفت تو زیادن.«عه؟ فقط انگلیسی تیغ داره؟! تو که نصف خود کلماتت عربیه.منم دوست دارم انگلیسی بگم.» بعد همینجوری دستی دستی انگلیسی رو هل میدن توی فرهنگ خودشون. و بعدها نسلهای بعدیشون هم میشینن میگن:«توی سِنتریِ ۲۱، ایرانیا، برخلاف لنگوئیجِ عربی که با حمله و وار وارد زبونشون شد، خودشون به صورت خود به خود و اتوماتیک زبان انگلیسی رو وارد زبان خودشون کردن.»
من ناراحت اینام. اینا حرفای من بود
حالا تو میتونی انتخاب کنی... که دوست داری به دلیل اینکه زبان عربی هم هست، انگلیسی رو وارد کنی، یا دقیقا چون زبان عربی هم هست، میخوای دیگه حداقل اینجا از زبانت محافظت کنی... -
@danial-hosseiny
خداروشکر برا من نفرستاده میدونسته انقد تنبلم حال ندارم اصن بازش کنم🥲ولی حالا جدی نمیتونی باز کنی بازم گزارش بزن بزار اخراج بشه
-
@Alzahra-Daftar
نفرستاده که چه بدونم -
@Alzahra-Daftar
چجوری خبر دار بشم خب -
@danial-hosseiny
خداروشکر برا من نفرستاده میدونسته انقد تنبلم حال ندارم اصن بازش کنم🥲ولی حالا جدی نمیتونی باز کنی بازم گزارش بزن بزار اخراج بشه
@سمیه-صادقلو
اخراج شده. من صرفا میخواستم ببینم دوستام چه چیزی رو دیدن که اینقدر ریختن به هم... -
@سمیه-صادقلو
اخراج شده. من صرفا میخواستم ببینم دوستام چه چیزی رو دیدن که اینقدر ریختن به هم...@danial-hosseiny
منصرفا؟از چی منصرف شدی؟ -
@سمیه-صادقلو
دوباره بخون
اموووون بده. دو ثانیه صبرررر کننننن. -
@سمیه-صادقلو
دوباره بخون
اموووون بده. دو ثانیه صبرررر کننننن.@danial-hosseiny
🥲من هفت ماهه ب دنیا اومدم
-
@سمیه-صادقلو
کارت اشتباه بوده. خودتو اصلاح کن.
برگرد دوباره بیا. -
Gharibe Gomnam
سلام گل دختر
پس واسه شماهم فرستاده
البته خدارو شکر من کامل ندیدم تا اولش باز شد فوری زدم به چاک بعدشم مسدودش کردم@Alzahra-Daftar
سلام عزیزم
منم کامل ندیدم ولی همون اولش انقدرر شرم اور بود که ادمو به اوج عصبانیت بفرسته -
@Alzahra-Daftar
سلام عزیزم
منم کامل ندیدم ولی همون اولش انقدرر شرم اور بود که ادمو به اوج عصبانیت بفرستهGharibe Gomnam
آهان
چون خیلی مشتاقم ببینم کدوم ........ آره ، بوده -
@سمیه-صادقلو
کارت اشتباه بوده. خودتو اصلاح کن.
برگرد دوباره بیا.@danial-hosseiny
متاسفانه اگه امکانش بود برمیگشتیم دگ نمیومدم -
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بسم الله الرحمن ارحیم...
واقعن ببین ایول داری که همونموقع سریع رفتی تایپ کردی و جواب دادی..
اینقدر دلم میخواست اون کلاس رو نداشتم اونموقع و میموندم وباهات حرف میزدم،که نگوووووووووووو!
بگذریم که این چند روز هم نتونستم زودتربیام..
خب درمورد متن بلند گفتی که برات مهمه که کسی بخوندتش!
نتیجه:آی ام هیر
بگذریم از اینکه رفتی موشکافی کردی و طومارای قبلی رو دوباره گشتی
آره د قیقن این که بخام بصورت دقیق برنامم مشخص باشه که استراحتام کی هست،معلوم نیست!
یعنی حقیقتش اون زمان هایی ک کاردارم معلومه..اماهیچ تضمینی بابت زمان هایِ خالیم نیست...یهو میبینی میخوره و باز کاری پیش میادآخه
دید توهم متفاوته خب!
نمیدونم اون دوستِ نزدیکت (که خیلی آدم خوشبختی هست که دوستِ نزدیک تو هست)ازچه لحاظی این حرف رو گفته!
وخب اگه بخوام توضیح بدم که از چه نظر متفاوتی؛خیلی طول میکشه!
چون از همه نظر قابل بحثه..
وتبدیل میشه به ابر طومار
اینجور خلاصه و چکیده بگم که فقط کافیه یه نگاه بندازی به آدمایی که هم سن و سال خودت هستن و شرایط مشابهی باهات دارن وبعد بصورت واقع بینانه عملکرد اونا و عملکرد خودت رو بسنجی...اونجا متوجه یِ تفاوتِ خودت میشی..بنظرِ من حالتی هسی که اگه آتنایِ سی و هشت ساله برگرده و به آتنایِ هیجده هیفده ساله نگاه کنه؛به خودش ایول میگه بابت قدم هایی که برداشته!
همینکه نوعِ حرف زدنت(هرچندتویِ مجازی)نوعِ برخوردت و اینا مثل بقیه نیست و بنظرِمن خیلی خودت هستی،یعنی متفاوت بودن...متفاوت بودنی که تمایز داره نه توجه!
یا گاهن دید و نگاهی که داری..
(اینا رو میگم چون وظیمه که خبردارت کنم از خوبی و معرکه بودنِ درونت و تو هم اهل غرور نیستی...بلکه اینجوری که حتی بیشتر هم تلاش میکنی)
بگذریم
نوشتی که اون هفتت خوب بود از این نظر که پیوسته بود...واین هفته چالشت اینه که میخای ساعت مطالعت رو بالا ببری..بهم بگو که انجامش دادی؟!حسو حالت درمورد این کار؟؟
خب به تهش رسیدیم...
آره سرموقع فرستادی و من حض کردم از این سرعت عمل
من این هفته رفته بودم جایی و یه چیزی که دیدم و یادت افتادم این بود که این نوشته رو دیدم(برحسب اون سری شعری که هم تو نوشتی و هم من همون هفته رویِ تختم نوشته بودم!)
" خدایا!
چه یافت آنکه تو را گم کرد!؟
وچه گم کرد آنکه تو را یافت؟! "
چه یافت آنکه تورا گم کرد!؟
و چه گم کرد آنکه تورا یافت؟!وای زینب
اول اینکه سلام
دوم اینکه عاشق شعرت شدم
خیلی خیلی زیاد اصلا نمیتونم بگم چقدر
در عینِ سادگیش کلی حرف داره برای گفتن....
ولی اصل ماجرا اینه که تو با دیدنش یاد من افتادی...
بگذزیم که خیلی وقته جواب شعر هاتو ندادم...
و خب شعر جدیدیم تو دست و بالم نیست
ولی یک بیت از مولانا هست که خیلی دوسش دارم
میگه:
تو چو تیغ ذوالفقاری، تن تو غلاف چوبین...
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی؟؟درمورد کلاسی که داشتی... فدای سرت... من از این مدل صحبتمون خیلی لذت میبرم
و اصلا نمیدونم کی قراره دوباره دوتامون آنلاین شیم
اگه دقت کرده باشی ، من حدود یک ساعت قبل از اینکه تو بیای اومده بودم...بگذریم
آره رفتم موشکافی کردموخب باید اعتراف کنم بار اولم نبود ، بار آخرم هم نبود... و اصلا هم نمیدونم آخرین باری که میخوام دوباره این طومار هارو بخونم کی باشه !
ولی حواسم هست اونقدری نخونمشون که برام عادی بشندرمورد هماهنگ...
فقط میتونم بگم ما خیلی خوبیم
همینازم پرسیده بودی هفتم چطور بود،
و خب باید بگم رسیدم به بخش مرور، نه اینکه کل درسا رو تموم کرده باشم... اینطوری که دارم برای آزمون ۷ فروردین (جمع بندی پایه ) میخونم و خب پایه رو قبلا خوندم، چه امسال یا خب بعضیاشون رو سال های قبل .... و الان رسیدم به مرور وباید اعتراف کنم که سخت تر از درس خوندن معمولیه
از یه طرف حوصله نداری مرور کنی میری سراغ تست، از یه طرفم وقتی میری سراغ تست میفهمی باید یدور دیگه مرور کنی
ولی خب کاریش نمیشه کرد اینم یه بخشی از کنکوره دیگه.
نمیدونم تو سال کنکورت به این برخوردی یا نه .
پ.ن : نه ساعتشو بیشتر نکردم هنوز...
شیم آن می
️
و خب تو از خودت بهم بگو.... از آخرین باری که گفتی میگذره....
الان که طومار منو میخونی چه حسی داری؟؟ امیدوارم در یک خوشحالی وصف نشدنی باشی !
از اونایی که حتی نمیدونی دلیلش چیه ولی یهویی میاد سراغت !️
بگذریم باز
زینبِ جان !
اول اینکه نظر لطفته بابت تعریفی که کردی....
تفاوت نه توجه بلکه تمایز !
اصلا مبهوت شدم با خوندنش
هرچند اگه یکم بیشتر باهم صمیمی بودیم، اصلا راحتت نمیذاشتم
و منظور تک تک کلمه ها رو ازت میپرسیدمولی اگه تو اینطور تعریف کردی...، یعنی تو اونقدررر قشنگ هستی که از کسی که حتی ندیدیش هم اینطوری تعریف کنی!
هرچی گفتی از خوبی های خودت بود !
تو دوست داشتی اینویژگی های منو ببینی که کاملا شخصیت دوستداشتنیِ تورو میرسونه️
هربار که میخونمش از اول ذوق میکنم اصلا
و باید بگم یکم هم دندونام ریخت
چطوری متوجه شدی مغرور نیستم یا مثلا خیلی خودم هستم!
حقا که در حیرتم
دمت گرم دختر️
پ. ن : الان تو همین دقیقه، ساعت ۶:۵۷ ؛ دارم طومارتو بالا پایین میکنم که چیزی جا ننداخته باشم، دیدم در پاسخ به اینکه نوشتم کسی طومارامو نمیخونه نوشتی آیم هیر
خب پس این طوماررررررِ بزرگ تقدیم به تو
آر یو ستیل هیر؟
موفق باشی زینبیسلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آتنایِ جان
خیلیییییییی خوشحالم که از اون شعر خوشت اومد..
اون شعر مولانا عالیههههههههه
من کاملش رو خوندم و مثل همه یِ شعراش عالیههه
واین که تو این بیتش رو برام نوشتی خیلی ارزش دارههههه
درموردِ این مدل میدونی یه خوبیه عظیم داره اینه ک من هربار قبل رفتنم میام جواب میدم و بعدش که میرم،میدونم وقتی برگردم قطعن یه پیامِ بلندِ قشنگ از سمتِ تو دارم و قراره با دیدنِ اعلانِ تگ شدنم از سمتِ تو حسابی خوشحال باشم
وعووو میبینم که خودت خودت رو لودادی که میری پیامایِ قبل رو میخونی و هنوز هم همچنان در آینده هم قراره بیای اینا رو بخونی؟؟!
ایول!
پس این دوخطم باشه برایِ اون آتنایی که در آینده هایِ روبرو میاد و دوباره اینارو میخونه:)
آتناجان!امیدوارم ازهرسختی ایی که تحمل کردی تویِ مسیرت،راضی باشی و ازصمیم قلبت ببینی ان مع العسر یسرا رو و حالت خوب باشه که اومده باشی اینارو دوباره میخونی..یا اگه خدایی ناکرده یه خورده حالت گرفته هست و اومدی رجوع کردی به خاطراتِ گذشته..از همینجا و همین لحظه از تاریخ،زینبی برات هوارهوار انرژی و حالِ خوب میفرسته برایِ گذروندنِ مابقیِ روزایِ قشنگی که پیشِ روت داری و باید کلی ازشون تجربه هایِ قشنگ و باحال جمع کنی برای خودت
بگذریم...
هماهنگی..اصن مابقی هماهنگی هایِ تاریخ جلو ما لُنگ میندازن
آی آی آی آی دوره یِ مرور و جمع بندی...آره منم بهش برخوردم و قشنگ میفهمم حال و احوالت رو!
اماخب خودت هم میدونی که چقدر این روزا مهمه...تمامِ سه سال و درس خوندنت یه طرف..این صدروزهم یه طرفِ دیگه.
پ.ن:کیفیت مهمه ..نه کمیت(be proud)
بگذریم باز...
عزیزمی و بدون به من نزدیک هسی و خاطرت عزیزه..
میخای منظور تک تک کلمه هامو ازم بپرسی؟؟
ببین همیشه خوبی و قشنگی به چشمِ همه میاد!
اینکه گفتی حرفام نشون دهنده یِ خوبیِ خودمه...درست نیست!
بلکه خوبیِ توهست که به چشمِ من میاد...نه فقط من بلکه همههههه!
الهی بگردم که ذوق کردیحقیقتِ توعه اینا!
درحیرت هم نباش..ازش بیا بیرون که میخای مشتق و زیست گیاهی بخونی،باید بفهمی درسارو
خب توهم ساعت6:57 دقیقه صبح نشستی و کامل کردی این پیام رو..ومیدونی چقدر برام حس خوب داره که به این فکرکنم که اومدی و پیام منو خوندی و بعدش جواب دادی و رفتی سراغ شروع کردنِ روزت و برنامت؟؟!
واین دقیقن همون حسِ خوبی هست که تویِ اون خطایِ بالایی پرسیده بودی "الان که داری طومارمنو میخونی چه حسی داری؟؟ امیدوارم در یک خوشحالی وصف نشدنی باشی!
از اونایی که حتی نمیدونی دلیلش چیه ولی یهویی میاد سراغت !️"
وباید بگم بخاطر این موضوعی که گفتم..دقیقن برام همینه حال و احوالم و این همش بخاطر توعه
وخب گفته بودم آی ام هیر.. و تو پرسیده بودی آریو ستیل هیر؟؟
ویه طومارِ خفن تقدیمم کردی.....
باید بگم یس. آی ام هیر اند تنکس ع لات دارلی
پ.ن:ارادت داریم همهه جوره
میدونم که توهمیشه زودتر از من جواب میدیسلام به روی ماهت دارلی
این شعر مولانا رو هم یبار دیگه شعردانه گذاشته بودمش و همونی بود که با "منگر به گدایی که تو خاص از آنِ مایی" شروع میشد... توهم ریپ زده بودی بهش. منم بیتِ تیغِ ذوالفقار رو خیلی دوستش دارم اونقدری که دوباره برات نوشتمش .و خوشحالم خوشحال شدی
امسال اولین باریه که دوست ندارم عید بشه . قشنگ دلم میخواد هنوز یک ماه دیگه به سال داشتیم . حتی اگه به قیمت کل کل کردن دوباره با معلما تموم بشه
پ.ن : نمیدونم چرا یهو این حسمو اوردم وسط طومار !امیدوارم طومارمو خراب نکنه
بگذریم که اگه نگذرم دستم میره پاکش کنم .
آخ آخ ! زینبِ جان !
توهم برای من عزیز هستی به طور خیلی خاصی !
فقط یادداشتت برای آتنای آینده
یعنی چه وضعیتی داره؟
خیلی دوست دارم خود آینده بیام جواب این قسمتو بدم
ولی اون قسمتی که هوار هوار انرژی خوب برام فرستادی رو خیلی دوست داشتم و بدون همین الان برام رسیدو مطمئنم هر بار میخونمش دوباره از اول انرژی میگیرم
حالا من میگم اینا از خوبی های توعه باور نمیکنی میگی همه اینطورن
درصورتی که اینطوری نیست و با حرفت مخالفم !
(درواقع اینجا چند تا دلیل اورده بودم چرا مخالفم ولی به دلایلی حذفشون کردمخوددرگیری دارم چون
)
و اینکه یه جا نوشته بودی" الهی بگردم "
زینب باید اینجا بهت بگم که من یه خاله دارم هم اسم تو ، و خیلی این خالم رو دوسش دارم ، من این تیکه کلام رو وقتی میخواد احساسات بخرج بده ازش میشنوم با لحن خاصِ خودش که خب به منم میگهبه اینجای پیامت که رسیدم، صدا و لحن خالم تو گوشم پیچید و اونقدر حسِ خوبی گرفتم که نگو !
پ.ن : پس این ویژگیِ خاصِ زینب هاست ! دلنشین هستنآی آی آی اره دوره ی مرور و جمع بندیه
ولش کن اصلا بیا همین اولش ازش بگذریم
درمورد حال خوبی که از خوندن پیامم گرفتی.....
بازم باید اینجا بگم خوشحالم خوشحال شدی
و خب به این نتیجه رسیدم صبح ها راحت تر میتونم بنویسم و جواب های بهتری میاد به ذهنم
پس برای خوشحالی توهم که شده و قشنگیِ طومار من، از این به بعد صبح ها جواب میدم. کسی چه میدونه شاید یه هماهنگی هم صورت گرفت اصلا
پ.ن : میگم شاید ؛ خودت رو اذیت نکنی برای هماهنگی ! هرموقع دوست داشتی بیا.
پ.ن آخر : تکس تو یو فور بیینگ هیر !با تاخیر سلام..
وهمچنین با تاخیر تبریک عرض میکنم سالِ نو رو!
انشالله که سالی پراز حال و اتفاقات قشنگی باشه برات..
همون سالی که آتنایِ سی و هشت سالت برگرده بگه:همچی از 1401 افتاد رو غلتک
خب طوماری رو جواب میدم که از سالِ قبل نوشته شده و دیدنش تویِ سالِ جدید،قرنِ جدید..برایِ من خیلی خوب بود.
نوشتی که امسال دوست نداری عید بشه و از حست گفتی....خب منم به خودم این اجازه رو میدم و میگم:منم نمیخواستم!
معمولا دوست دارم توی همون حال و هوای اسفند بمونم! وخب از طرفی هم ازیه جاهایی به بعد دیگه نوروز برام خاطره های قشنگ قشنگ نداشت..پس عادیه که نخوام عید بشه
بگذریم.....حالاا ک فعلن عید اومد و تموم هم شد و بنده الان درخدمتتونم
عزیزم..خب اون قسمت آتنای آینده من فکرمیکنم حالش خوبه و اومده اینارو بخونه!فکرمیکنم با خوشحالی ایی که برگشته تا لحظه هایِ تلاش و سختی کشیدن و تسلیم نشدنِ خودش رو ببینه،هست.(و انشالله که همین هم هست)
دلایلی که مخالفی رو پاک کردی؟!
خود درگیری چیه باو؟؟ تو بیشتر منو درگیر کردی که الان دارم به این فکرمیکنم که یعنی از چه نظرایی آتنا مخالف هست؟!
عزیزوم..از خاله زینبت گفتی و باید بگم خدا برات حفظش کنه...وهمیشه شادوسلامت درکنارهمدیگه باشین
پ.ن:من خودم خاله هستم و این رو برمبنایِ خاله بودنم میگم که واقعن برایِ خالت خیلییییییییییییییی خیلییییییییییی خوشحالم که خواهرزاده یِ نازنینی مثله تو دارهببین کلن خاله بودن خیلی حس و حال باحالیه(فکرمیکنم حالاحالاها خاله نشی! پ.ن:خیلی غیرمستقیم حدسم رو گفتم که فکرمیکنم بچه اول باشی یا نهایتن خیلی دور یه داداش بزرگترداشته باشی!
)
حالا جدایِ از اون حس خاله بودن،اینکه خواهرزادت هم خفن و خوب و ماه باشه خیلیییییی نکته مهمیهوخب تو قطعن خواهرزاده یِ خیلی خوبی هستی!
پ.ن:خدایا یه خواهرزاده یِ دیگه از نوعِ آتنا قسمتم کن
خب گفتی از دوره یِ جمع بندی بگذریم...که خب میگذریم و تو را با آن دوره یِ جذاب و مهم تنها میگذاریم..
خب امروز هم اول ماه رمضون هست و امیدوارم عالی بگذرونیش و اون ضعف و حالتای روزه خیلی اذیتت نکنه(نمیدونم روزه میشی یانه،اماخب بازهم اون جو ماه رمضون همیشه هست و نمیشه نادیده گرفتش!)
خب بگذریم...
برام گفتی که صبحا میای مینویسی چون اون موقع ها نوشتنت بهترهوخب پس احتمال اینو داره که فرداصبح بیای و این نوشته رو جواب بدی!
ماه رمضون و اینکه بدونم یکی حوالی صبح(حالا از سحرش گرفته تا موقع طلوع آفتاب فرقی نداره) میخاد برای من حرفی بزنه،خیلی مهمه و همیشه به آدمایی ک باهام حرف میزنند این بیت از "حافظِ جان" رومیگم ک:
ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
اینکه بله آتنا جان...زینبی رو یادتون نره درهرصورت دعاکنید
پ.ن:یو آر ایمپورتنت:chocolatسلام زینب جانم
سال جدید توهم مبارک باشه، (منم با تاخیر)
سالی پر ازپیشرفت، پر از موفقیت ، پر از حس افتخار
آره این سلسله پیام هامون به یک قرن برمیگرده
دارن کم کم قدمت تاریخی پیدا میکنن .
و باید بگم این سال جدید داره از قبلی هم تندتر میگذره ۱۵ روزش رفت همینجوری...
و خب ینفرو میخوام بهم بگه بجا غر زدن پاشو یکاری کن مگه زود نمیگذره؟درمورد خوددرگیری گفتی...
خب مخالفم بخاطر اینکه میگی همه خوبی هارو میبینن در صورتی که اینطوری نیست ...
هرکسی، هرچیزی که دوست داشته باشه رو میبینه
و تو، دوست داشتی خوبی هارو ببینی.
الان میخوای بگی با اینکه خیلی خوبی مخالفی؟!به به توهم خاله زینب هستی
خاله داشتن که خیلی نعمت خوبیه
(و بخوام یکم دیگه مثل تو حرف بزنم...! خوشبحال خواهرزاده ی شما که همچین خاله ای داره)
آره خب درست میگی . من بچه ی اولم و حالا حالا ها هم خاله نمیشمخواهرم امسال تازه میره کلاس اول
و مطمئن باش نمیخوای خواهرزاده ای مثل من داشته باشی! بهم اعتماد کنبگذریم
امروزم چهارم رمضان هست...(همینقدر زود گذشت)
و بله منم روزه میگیرم، اصلا مگه میشه از خوبی های رمضان گذشت؟
و الانم ساعت ۵:۵۲ دقیقه ی صبحه ؛ از سحر گذشته ولی هنوز همون حال و هوا رو داره.
فقط بگم که من به یادتم اینموقع ها زینبِ جان ، شما هم موقع دعا من رو فراموش نکنatena abolhasani بح!
اینو نشانک زدم بیام بشینم کامل بنویسمش(الان یه توک پا اومدم فقط) -
انگار به یک رودکی و یک فرودسی دیگه نیاز داریم تا زنده کنیم این زبان رو۱
-
انگار به یک رودکی و یک فرودسی دیگه نیاز داریم تا زنده کنیم این زبان رو۱
Gharibe Gomnam
نه...
فقط نیازه به افرادی که «اهمیت» بدن. -
zeinab dehghani
نشد از حضورتون مستفیض بشیم@Saghi-Mortazavi ازکم سعادتیه ماست..نفرمایین!
-
باشه قبول..تولدِ سورنا هم هست:)
وهنوز هم ک هنوزه بامن قدم بزن از بهتریناست:) -
"رفتن تقدیرِ پاهاته"