هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@سمیه-صادقلو
دوباره بخون
اموووون بده. دو ثانیه صبرررر کننننن. -
@سمیه-صادقلو
دوباره بخون
اموووون بده. دو ثانیه صبرررر کننننن.@danial-hosseiny
🥲من هفت ماهه ب دنیا اومدم
-
@سمیه-صادقلو
کارت اشتباه بوده. خودتو اصلاح کن.
برگرد دوباره بیا. -
Gharibe Gomnam
سلام گل دختر
پس واسه شماهم فرستاده
البته خدارو شکر من کامل ندیدم تا اولش باز شد فوری زدم به چاک بعدشم مسدودش کردم@Alzahra-Daftar
سلام عزیزم
منم کامل ندیدم ولی همون اولش انقدرر شرم اور بود که ادمو به اوج عصبانیت بفرسته -
@Alzahra-Daftar
سلام عزیزم
منم کامل ندیدم ولی همون اولش انقدرر شرم اور بود که ادمو به اوج عصبانیت بفرستهGharibe Gomnam
آهان
چون خیلی مشتاقم ببینم کدوم ........ آره ، بوده -
@سمیه-صادقلو
کارت اشتباه بوده. خودتو اصلاح کن.
برگرد دوباره بیا.@danial-hosseiny
متاسفانه اگه امکانش بود برمیگشتیم دگ نمیومدم -
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بسم الله الرحمن ارحیم...
واقعن ببین ایول داری که همونموقع سریع رفتی تایپ کردی و جواب دادی..
اینقدر دلم میخواست اون کلاس رو نداشتم اونموقع و میموندم وباهات حرف میزدم،که نگوووووووووووو!
بگذریم که این چند روز هم نتونستم زودتربیام..
خب درمورد متن بلند گفتی که برات مهمه که کسی بخوندتش!
نتیجه:آی ام هیر
بگذریم از اینکه رفتی موشکافی کردی و طومارای قبلی رو دوباره گشتی
آره د قیقن این که بخام بصورت دقیق برنامم مشخص باشه که استراحتام کی هست،معلوم نیست!
یعنی حقیقتش اون زمان هایی ک کاردارم معلومه..اماهیچ تضمینی بابت زمان هایِ خالیم نیست...یهو میبینی میخوره و باز کاری پیش میادآخه
دید توهم متفاوته خب!
نمیدونم اون دوستِ نزدیکت (که خیلی آدم خوشبختی هست که دوستِ نزدیک تو هست)ازچه لحاظی این حرف رو گفته!
وخب اگه بخوام توضیح بدم که از چه نظر متفاوتی؛خیلی طول میکشه!
چون از همه نظر قابل بحثه..
وتبدیل میشه به ابر طومار
اینجور خلاصه و چکیده بگم که فقط کافیه یه نگاه بندازی به آدمایی که هم سن و سال خودت هستن و شرایط مشابهی باهات دارن وبعد بصورت واقع بینانه عملکرد اونا و عملکرد خودت رو بسنجی...اونجا متوجه یِ تفاوتِ خودت میشی..بنظرِ من حالتی هسی که اگه آتنایِ سی و هشت ساله برگرده و به آتنایِ هیجده هیفده ساله نگاه کنه؛به خودش ایول میگه بابت قدم هایی که برداشته!
همینکه نوعِ حرف زدنت(هرچندتویِ مجازی)نوعِ برخوردت و اینا مثل بقیه نیست و بنظرِمن خیلی خودت هستی،یعنی متفاوت بودن...متفاوت بودنی که تمایز داره نه توجه!
یا گاهن دید و نگاهی که داری..
(اینا رو میگم چون وظیمه که خبردارت کنم از خوبی و معرکه بودنِ درونت و تو هم اهل غرور نیستی...بلکه اینجوری که حتی بیشتر هم تلاش میکنی)
بگذریم
نوشتی که اون هفتت خوب بود از این نظر که پیوسته بود...واین هفته چالشت اینه که میخای ساعت مطالعت رو بالا ببری..بهم بگو که انجامش دادی؟!حسو حالت درمورد این کار؟؟
خب به تهش رسیدیم...
آره سرموقع فرستادی و من حض کردم از این سرعت عمل
من این هفته رفته بودم جایی و یه چیزی که دیدم و یادت افتادم این بود که این نوشته رو دیدم(برحسب اون سری شعری که هم تو نوشتی و هم من همون هفته رویِ تختم نوشته بودم!)
" خدایا!
چه یافت آنکه تو را گم کرد!؟
وچه گم کرد آنکه تو را یافت؟! "
چه یافت آنکه تورا گم کرد!؟
و چه گم کرد آنکه تورا یافت؟!وای زینب
اول اینکه سلام
دوم اینکه عاشق شعرت شدم
خیلی خیلی زیاد اصلا نمیتونم بگم چقدر
در عینِ سادگیش کلی حرف داره برای گفتن....
ولی اصل ماجرا اینه که تو با دیدنش یاد من افتادی...
بگذزیم که خیلی وقته جواب شعر هاتو ندادم...
و خب شعر جدیدیم تو دست و بالم نیست
ولی یک بیت از مولانا هست که خیلی دوسش دارم
میگه:
تو چو تیغ ذوالفقاری، تن تو غلاف چوبین...
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی؟؟درمورد کلاسی که داشتی... فدای سرت... من از این مدل صحبتمون خیلی لذت میبرم
و اصلا نمیدونم کی قراره دوباره دوتامون آنلاین شیم
اگه دقت کرده باشی ، من حدود یک ساعت قبل از اینکه تو بیای اومده بودم...بگذریم
آره رفتم موشکافی کردموخب باید اعتراف کنم بار اولم نبود ، بار آخرم هم نبود... و اصلا هم نمیدونم آخرین باری که میخوام دوباره این طومار هارو بخونم کی باشه !
ولی حواسم هست اونقدری نخونمشون که برام عادی بشندرمورد هماهنگ...
فقط میتونم بگم ما خیلی خوبیم
همینازم پرسیده بودی هفتم چطور بود،
و خب باید بگم رسیدم به بخش مرور، نه اینکه کل درسا رو تموم کرده باشم... اینطوری که دارم برای آزمون ۷ فروردین (جمع بندی پایه ) میخونم و خب پایه رو قبلا خوندم، چه امسال یا خب بعضیاشون رو سال های قبل .... و الان رسیدم به مرور وباید اعتراف کنم که سخت تر از درس خوندن معمولیه
از یه طرف حوصله نداری مرور کنی میری سراغ تست، از یه طرفم وقتی میری سراغ تست میفهمی باید یدور دیگه مرور کنی
ولی خب کاریش نمیشه کرد اینم یه بخشی از کنکوره دیگه.
نمیدونم تو سال کنکورت به این برخوردی یا نه .
پ.ن : نه ساعتشو بیشتر نکردم هنوز...
شیم آن می
️
و خب تو از خودت بهم بگو.... از آخرین باری که گفتی میگذره....
الان که طومار منو میخونی چه حسی داری؟؟ امیدوارم در یک خوشحالی وصف نشدنی باشی !
از اونایی که حتی نمیدونی دلیلش چیه ولی یهویی میاد سراغت !️
بگذریم باز
زینبِ جان !
اول اینکه نظر لطفته بابت تعریفی که کردی....
تفاوت نه توجه بلکه تمایز !
اصلا مبهوت شدم با خوندنش
هرچند اگه یکم بیشتر باهم صمیمی بودیم، اصلا راحتت نمیذاشتم
و منظور تک تک کلمه ها رو ازت میپرسیدمولی اگه تو اینطور تعریف کردی...، یعنی تو اونقدررر قشنگ هستی که از کسی که حتی ندیدیش هم اینطوری تعریف کنی!
هرچی گفتی از خوبی های خودت بود !
تو دوست داشتی اینویژگی های منو ببینی که کاملا شخصیت دوستداشتنیِ تورو میرسونه️
هربار که میخونمش از اول ذوق میکنم اصلا
و باید بگم یکم هم دندونام ریخت
چطوری متوجه شدی مغرور نیستم یا مثلا خیلی خودم هستم!
حقا که در حیرتم
دمت گرم دختر️
پ. ن : الان تو همین دقیقه، ساعت ۶:۵۷ ؛ دارم طومارتو بالا پایین میکنم که چیزی جا ننداخته باشم، دیدم در پاسخ به اینکه نوشتم کسی طومارامو نمیخونه نوشتی آیم هیر
خب پس این طوماررررررِ بزرگ تقدیم به تو
آر یو ستیل هیر؟
موفق باشی زینبیسلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آتنایِ جان
خیلیییییییی خوشحالم که از اون شعر خوشت اومد..
اون شعر مولانا عالیههههههههه
من کاملش رو خوندم و مثل همه یِ شعراش عالیههه
واین که تو این بیتش رو برام نوشتی خیلی ارزش دارههههه
درموردِ این مدل میدونی یه خوبیه عظیم داره اینه ک من هربار قبل رفتنم میام جواب میدم و بعدش که میرم،میدونم وقتی برگردم قطعن یه پیامِ بلندِ قشنگ از سمتِ تو دارم و قراره با دیدنِ اعلانِ تگ شدنم از سمتِ تو حسابی خوشحال باشم
وعووو میبینم که خودت خودت رو لودادی که میری پیامایِ قبل رو میخونی و هنوز هم همچنان در آینده هم قراره بیای اینا رو بخونی؟؟!
ایول!
پس این دوخطم باشه برایِ اون آتنایی که در آینده هایِ روبرو میاد و دوباره اینارو میخونه:)
آتناجان!امیدوارم ازهرسختی ایی که تحمل کردی تویِ مسیرت،راضی باشی و ازصمیم قلبت ببینی ان مع العسر یسرا رو و حالت خوب باشه که اومده باشی اینارو دوباره میخونی..یا اگه خدایی ناکرده یه خورده حالت گرفته هست و اومدی رجوع کردی به خاطراتِ گذشته..از همینجا و همین لحظه از تاریخ،زینبی برات هوارهوار انرژی و حالِ خوب میفرسته برایِ گذروندنِ مابقیِ روزایِ قشنگی که پیشِ روت داری و باید کلی ازشون تجربه هایِ قشنگ و باحال جمع کنی برای خودت
بگذریم...
هماهنگی..اصن مابقی هماهنگی هایِ تاریخ جلو ما لُنگ میندازن
آی آی آی آی دوره یِ مرور و جمع بندی...آره منم بهش برخوردم و قشنگ میفهمم حال و احوالت رو!
اماخب خودت هم میدونی که چقدر این روزا مهمه...تمامِ سه سال و درس خوندنت یه طرف..این صدروزهم یه طرفِ دیگه.
پ.ن:کیفیت مهمه ..نه کمیت(be proud)
بگذریم باز...
عزیزمی و بدون به من نزدیک هسی و خاطرت عزیزه..
میخای منظور تک تک کلمه هامو ازم بپرسی؟؟
ببین همیشه خوبی و قشنگی به چشمِ همه میاد!
اینکه گفتی حرفام نشون دهنده یِ خوبیِ خودمه...درست نیست!
بلکه خوبیِ توهست که به چشمِ من میاد...نه فقط من بلکه همههههه!
الهی بگردم که ذوق کردیحقیقتِ توعه اینا!
درحیرت هم نباش..ازش بیا بیرون که میخای مشتق و زیست گیاهی بخونی،باید بفهمی درسارو
خب توهم ساعت6:57 دقیقه صبح نشستی و کامل کردی این پیام رو..ومیدونی چقدر برام حس خوب داره که به این فکرکنم که اومدی و پیام منو خوندی و بعدش جواب دادی و رفتی سراغ شروع کردنِ روزت و برنامت؟؟!
واین دقیقن همون حسِ خوبی هست که تویِ اون خطایِ بالایی پرسیده بودی "الان که داری طومارمنو میخونی چه حسی داری؟؟ امیدوارم در یک خوشحالی وصف نشدنی باشی!
از اونایی که حتی نمیدونی دلیلش چیه ولی یهویی میاد سراغت !️"
وباید بگم بخاطر این موضوعی که گفتم..دقیقن برام همینه حال و احوالم و این همش بخاطر توعه
وخب گفته بودم آی ام هیر.. و تو پرسیده بودی آریو ستیل هیر؟؟
ویه طومارِ خفن تقدیمم کردی.....
باید بگم یس. آی ام هیر اند تنکس ع لات دارلی
پ.ن:ارادت داریم همهه جوره
میدونم که توهمیشه زودتر از من جواب میدیسلام به روی ماهت دارلی
این شعر مولانا رو هم یبار دیگه شعردانه گذاشته بودمش و همونی بود که با "منگر به گدایی که تو خاص از آنِ مایی" شروع میشد... توهم ریپ زده بودی بهش. منم بیتِ تیغِ ذوالفقار رو خیلی دوستش دارم اونقدری که دوباره برات نوشتمش .و خوشحالم خوشحال شدی
امسال اولین باریه که دوست ندارم عید بشه . قشنگ دلم میخواد هنوز یک ماه دیگه به سال داشتیم . حتی اگه به قیمت کل کل کردن دوباره با معلما تموم بشه
پ.ن : نمیدونم چرا یهو این حسمو اوردم وسط طومار !امیدوارم طومارمو خراب نکنه
بگذریم که اگه نگذرم دستم میره پاکش کنم .
آخ آخ ! زینبِ جان !
توهم برای من عزیز هستی به طور خیلی خاصی !
فقط یادداشتت برای آتنای آینده
یعنی چه وضعیتی داره؟
خیلی دوست دارم خود آینده بیام جواب این قسمتو بدم
ولی اون قسمتی که هوار هوار انرژی خوب برام فرستادی رو خیلی دوست داشتم و بدون همین الان برام رسیدو مطمئنم هر بار میخونمش دوباره از اول انرژی میگیرم
حالا من میگم اینا از خوبی های توعه باور نمیکنی میگی همه اینطورن
درصورتی که اینطوری نیست و با حرفت مخالفم !
(درواقع اینجا چند تا دلیل اورده بودم چرا مخالفم ولی به دلایلی حذفشون کردمخوددرگیری دارم چون
)
و اینکه یه جا نوشته بودی" الهی بگردم "
زینب باید اینجا بهت بگم که من یه خاله دارم هم اسم تو ، و خیلی این خالم رو دوسش دارم ، من این تیکه کلام رو وقتی میخواد احساسات بخرج بده ازش میشنوم با لحن خاصِ خودش که خب به منم میگهبه اینجای پیامت که رسیدم، صدا و لحن خالم تو گوشم پیچید و اونقدر حسِ خوبی گرفتم که نگو !
پ.ن : پس این ویژگیِ خاصِ زینب هاست ! دلنشین هستنآی آی آی اره دوره ی مرور و جمع بندیه
ولش کن اصلا بیا همین اولش ازش بگذریم
درمورد حال خوبی که از خوندن پیامم گرفتی.....
بازم باید اینجا بگم خوشحالم خوشحال شدی
و خب به این نتیجه رسیدم صبح ها راحت تر میتونم بنویسم و جواب های بهتری میاد به ذهنم
پس برای خوشحالی توهم که شده و قشنگیِ طومار من، از این به بعد صبح ها جواب میدم. کسی چه میدونه شاید یه هماهنگی هم صورت گرفت اصلا
پ.ن : میگم شاید ؛ خودت رو اذیت نکنی برای هماهنگی ! هرموقع دوست داشتی بیا.
پ.ن آخر : تکس تو یو فور بیینگ هیر !با تاخیر سلام..
وهمچنین با تاخیر تبریک عرض میکنم سالِ نو رو!
انشالله که سالی پراز حال و اتفاقات قشنگی باشه برات..
همون سالی که آتنایِ سی و هشت سالت برگرده بگه:همچی از 1401 افتاد رو غلتک
خب طوماری رو جواب میدم که از سالِ قبل نوشته شده و دیدنش تویِ سالِ جدید،قرنِ جدید..برایِ من خیلی خوب بود.
نوشتی که امسال دوست نداری عید بشه و از حست گفتی....خب منم به خودم این اجازه رو میدم و میگم:منم نمیخواستم!
معمولا دوست دارم توی همون حال و هوای اسفند بمونم! وخب از طرفی هم ازیه جاهایی به بعد دیگه نوروز برام خاطره های قشنگ قشنگ نداشت..پس عادیه که نخوام عید بشه
بگذریم.....حالاا ک فعلن عید اومد و تموم هم شد و بنده الان درخدمتتونم
عزیزم..خب اون قسمت آتنای آینده من فکرمیکنم حالش خوبه و اومده اینارو بخونه!فکرمیکنم با خوشحالی ایی که برگشته تا لحظه هایِ تلاش و سختی کشیدن و تسلیم نشدنِ خودش رو ببینه،هست.(و انشالله که همین هم هست)
دلایلی که مخالفی رو پاک کردی؟!
خود درگیری چیه باو؟؟ تو بیشتر منو درگیر کردی که الان دارم به این فکرمیکنم که یعنی از چه نظرایی آتنا مخالف هست؟!
عزیزوم..از خاله زینبت گفتی و باید بگم خدا برات حفظش کنه...وهمیشه شادوسلامت درکنارهمدیگه باشین
پ.ن:من خودم خاله هستم و این رو برمبنایِ خاله بودنم میگم که واقعن برایِ خالت خیلییییییییییییییی خیلییییییییییی خوشحالم که خواهرزاده یِ نازنینی مثله تو دارهببین کلن خاله بودن خیلی حس و حال باحالیه(فکرمیکنم حالاحالاها خاله نشی! پ.ن:خیلی غیرمستقیم حدسم رو گفتم که فکرمیکنم بچه اول باشی یا نهایتن خیلی دور یه داداش بزرگترداشته باشی!
)
حالا جدایِ از اون حس خاله بودن،اینکه خواهرزادت هم خفن و خوب و ماه باشه خیلیییییی نکته مهمیهوخب تو قطعن خواهرزاده یِ خیلی خوبی هستی!
پ.ن:خدایا یه خواهرزاده یِ دیگه از نوعِ آتنا قسمتم کن
خب گفتی از دوره یِ جمع بندی بگذریم...که خب میگذریم و تو را با آن دوره یِ جذاب و مهم تنها میگذاریم..
خب امروز هم اول ماه رمضون هست و امیدوارم عالی بگذرونیش و اون ضعف و حالتای روزه خیلی اذیتت نکنه(نمیدونم روزه میشی یانه،اماخب بازهم اون جو ماه رمضون همیشه هست و نمیشه نادیده گرفتش!)
خب بگذریم...
برام گفتی که صبحا میای مینویسی چون اون موقع ها نوشتنت بهترهوخب پس احتمال اینو داره که فرداصبح بیای و این نوشته رو جواب بدی!
ماه رمضون و اینکه بدونم یکی حوالی صبح(حالا از سحرش گرفته تا موقع طلوع آفتاب فرقی نداره) میخاد برای من حرفی بزنه،خیلی مهمه و همیشه به آدمایی ک باهام حرف میزنند این بیت از "حافظِ جان" رومیگم ک:
ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
اینکه بله آتنا جان...زینبی رو یادتون نره درهرصورت دعاکنید
پ.ن:یو آر ایمپورتنت:chocolatسلام زینب جانم
سال جدید توهم مبارک باشه، (منم با تاخیر)
سالی پر ازپیشرفت، پر از موفقیت ، پر از حس افتخار
آره این سلسله پیام هامون به یک قرن برمیگرده
دارن کم کم قدمت تاریخی پیدا میکنن .
و باید بگم این سال جدید داره از قبلی هم تندتر میگذره ۱۵ روزش رفت همینجوری...
و خب ینفرو میخوام بهم بگه بجا غر زدن پاشو یکاری کن مگه زود نمیگذره؟درمورد خوددرگیری گفتی...
خب مخالفم بخاطر اینکه میگی همه خوبی هارو میبینن در صورتی که اینطوری نیست ...
هرکسی، هرچیزی که دوست داشته باشه رو میبینه
و تو، دوست داشتی خوبی هارو ببینی.
الان میخوای بگی با اینکه خیلی خوبی مخالفی؟!به به توهم خاله زینب هستی
خاله داشتن که خیلی نعمت خوبیه
(و بخوام یکم دیگه مثل تو حرف بزنم...! خوشبحال خواهرزاده ی شما که همچین خاله ای داره)
آره خب درست میگی . من بچه ی اولم و حالا حالا ها هم خاله نمیشمخواهرم امسال تازه میره کلاس اول
و مطمئن باش نمیخوای خواهرزاده ای مثل من داشته باشی! بهم اعتماد کنبگذریم
امروزم چهارم رمضان هست...(همینقدر زود گذشت)
و بله منم روزه میگیرم، اصلا مگه میشه از خوبی های رمضان گذشت؟
و الانم ساعت ۵:۵۲ دقیقه ی صبحه ؛ از سحر گذشته ولی هنوز همون حال و هوا رو داره.
فقط بگم که من به یادتم اینموقع ها زینبِ جان ، شما هم موقع دعا من رو فراموش نکنatena abolhasani بح!
اینو نشانک زدم بیام بشینم کامل بنویسمش(الان یه توک پا اومدم فقط) -
انگار به یک رودکی و یک فرودسی دیگه نیاز داریم تا زنده کنیم این زبان رو۱
-
انگار به یک رودکی و یک فرودسی دیگه نیاز داریم تا زنده کنیم این زبان رو۱
Gharibe Gomnam
نه...
فقط نیازه به افرادی که «اهمیت» بدن. -
zeinab dehghani
نشد از حضورتون مستفیض بشیم@Saghi-Mortazavi ازکم سعادتیه ماست..نفرمایین!
-
باشه قبول..تولدِ سورنا هم هست:)
وهنوز هم ک هنوزه بامن قدم بزن از بهتریناست:) -
"رفتن تقدیرِ پاهاته"
-
@سمیه-صادقلو ما که حسود نیستیم انشالله بهشت با کامتون
-
@danial-hosseiny اصلا بحثم سر لج با عربی نیست که چون اون وارد شده منم اینو وارد کنم .... ولی حرفم اینه چرا جلوی عربی را نمیگیریم ببین چیزی نیست که بگیم کار از کار گذشته چون از قبل وارد شده دیگه نمیشه جلوش را گرفت همین الانش هم داره وارد میشه (فلذا.ایضا.لاکن.الحمدالله و ....) اینا براشون معادل نیست ؟ حتی خیلی از اونایی که از قبل هم بودن براشون معادل هست مثل عدل که میتونیم بگیم داد ولی هیشکی به اینا اهمیت نمیده و دقت نمیکنه حتی گاها اینجوره که استفاده از کلمات درشت و گنده عربی از باب های مختلفش نشونه سواد بالاس .... دیدم که میگم ... خیلی وقتا دیدم گیر میدن به اینکه چرا فلان کلمه را گفتی و بعد خود طرف توی حرفاش تا تونسته عربی جا داده |: ولی ادمایی مثل تو که میگی نه از اون استفاده میکنم و نه این یکیم سعی میکنم تا جایی که میشه استفاده نکنم کم اند:) ولی از الان به بعد اگه بخوای تذکر بدی برای کلمات عربی هم اینکارو میکنی ؟ قرار بر این نیست که چون بوده تغییری نکنه ... معادل هست حداقل برای نصفشون معادل هست وگرنه چطور فردوسی تونست اون شاهنامه به اون بزرگی بسراییه ولی ما نمیتونیم جلوی ورود کلمات عربی جدید یا اونایی که میشه معادل گرفتو نگیریم ؟ کمر همت اگه میبندیم برا همشون باشه
پ.ن: اصلا بحث سر ساری من بودمن که خیلی کم استفاده میکردم و دیگه هم نمیکنم ولی دلم میخواد اگه واقعا قراره فارسیو پاس بداریم درست و حسابی اجراش کنیم همین و ممنون هم هستم
-
@First در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ای بهار، ای فصل بوسه های عاشقانه گنجشکان بر میوه های درختانت، با تمام احترامی که برای انعامت قائلم؛ ازت متنفرم.
اولش فکر کردم یه شعر نو:/
خیلی داشتم با احساس میخوندم
ولی خب
درسته@ftm-montazeri در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@First در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ای بهار، ای فصل بوسه های عاشقانه گنجشکان بر میوه های درختانت، با تمام احترامی که برای انعامت قائلم؛ ازت متنفرم.
اولش فکر کردم یه شعر نو:/
خیلی داشتم با احساس میخوندم
ولی خب
درستههمین که زده تو ذوقتون هم خودش میتونه یه احساس خوب داشته باشه. نه؟ :)
بدون شک.
-
@Masoumeh-Shokrollahi در ترین های 1400
گفته است:
zeinab dehghani ازش یاد گرفتم از سال کنکور لذت ببرم ترین ، خاله ترین🥺
(اشاره به اون دوتا وروجکی که باهاشون پاتینگا پاتینگا میخونی
) ، برا هر دردی زینب یه شعر داره ترین دلت تنگ باشه خسته باشی فرقی نداره زینب همیشه اماده به شعره و این خیلی خوبه شعر فقط متن نیست حس داره
️ ، قرار بود کلمبیا بزنه هنوز بعده سه ماه نزده ترین
(میدونم اینقد دغدغه و درس و این چیزا هست ولی وقت کردی به قولت عمل کن خببب 🥺
) ، صورته آرومی داره ترین
،با جا نزدانش و لذت بردن از مسیری که توش قدم برمیداره یه زینب الگو و موفق رو میسازه ترین
معصومه خانوم
آیا همچنان از سالِ کنکورِ خود لذت میبرید؟
پ.ن:کنکور استعاره هست،آیا از زندگی و روزهای خود لذت میبرید؟
اگه اشتباه جواب بدی میگم دوصفحه از سرمشقِ من زینبی را دوست دارم بنویسیا
میدونی اون دوتا وروجک به من خاله نمیگن؟!
از آخرین شعر خوانده شده باهاشون هم عموزنجیرباف بوده
یه شعر برای الان بخام بهت بگم..ازمولانا که میگه:
همچو موج از خود برآوردیم سر
باز هم در خود تماشا می رویم
کالیمبا:) از یلدا تاحالا فقط سه بار زدم و شرایط نبود فیلمشو بگیرم برات:")
یه ویس از بویِ عیدی بویِ توپ رو ضبط کردم برات میفرستم..
ویکم از این اوضاع دربیام حتما قشنگ برات میزنم و فیلمشو میفرستم
قولِ شاید دیر بشه..ولی عملی میشه
پ.ن:تو منو از کجا دیدی؟!بیامنم تو رو ببینم.
ختم کلام:لطف کردی و بامرامی
شرمنده بابت تاخیر! -
@kosar-mottaghi در ترین های 1400
گفته است:
پس از سختی های فراوان اومدم منم بنویسم اگه کسی مونده حتما بهم بگین
به نام خدا
zeinab dehghani زینبی ترین
،دختر خوبی بوده ترین
،یه زمانی فک میکردم تجربی میخونده ترین
مریم دیده ترین🥰(اصلنم حسودیم نشد ترین)
شعراش عالی بوده ترینکوثرخانوم!
دختر خوبی بودم؟؟!الان نیستم!؟
آلایی نیستین اگه همچین فکری رو نکرده باشین
بعد از اون یه بار که مریم صدویازده رو دیدم..فکرکنم بچه ها چشممون زدن!
دیگه جور نشده همو باز ببینیم
شعر ازمن نیست کاون شاعر بدبخ زحمتشو کشیده
پ.ن:خیلی دیرشد...ببخشید -
@Saghi-Mortazavi در ترین های 1400
گفته است:
به نام او که هر چه داریم از اوست
سلام
یک سال دیگم از زندگی هممون گذشت.zeinab dehghani
رنگین کمانی دوست ترین،سوال بپرس ترین ،محترم ترین ،شیطون آروم ترین ،بامزه ترین ،خیلی قشنگ شعر میخونه ترین ،کمکم کرد ترین ،با درک ترین ،رفیق ترین، آهنگ های آروم میفرسته ترین
،قلمش خیلی خوبه ترین
،میگه الان بش نگن مهندس ترین ،از سال کنکورش لذت برد ترین
،منظم ترین ،انتگرال دوست ترین ، توصیفاش از ذهنیتش قبل و بعد از دیدن من و دوس داشتم ترین ،قوی ترین،سبز ترین ، چشاش بخنده همیشه ترین.
حلال کن.بعد از یک ماه از سال جدید زینبی وارد عمل شده
از نقد و بررسی ترین هایِ تو کناره کشی میکنمچون تموم شدنِ این چرخه معلوم نیست به کجاها که نمیرسه!!(آدامسِ کفِ کفشو،پول عیدی سیدیِ ته جیب و..)
پ.ن:ارادت داریم
ختم کلام