هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Brilliant]

دوش وقت سحر ازغصه نجاتم دادند واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی ان شب قدر کاین تازه براتم دادند
دوستان الایی روزتون خوش
راه ارزو هاتون پر شادی

[athenaa]

خمیده پشت از ان جهت شدند پیران جهان دیده که اندر خاک می جستند ایام جوانی را
حسن تعلیل داده

[ماری کوری]

@javad-m328

[Brilliant]

نه مرا طاقت غربت نه تورا خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم

[Brilliant]

فعلا دوستان

[ماری کوری]

@zahra-m1999 موفق باشین

[athenaa]

@zahra-m1999 منم برم‌

[ماری کوری]

@javad-m328 طبال بزن طبل را؟؟؟

[ماری کوری]

@ata1214 چه زیبا

[athenaa]

ماری کوری خخ وای عالی بود ترکیدم از خنده طبال شت .. حمال

[mohammadhassan]

این پست پاک شده!

[mohammadhassan]

@ata1214 آهنگ محسن چاوشی ...

[mahoor]

@ata1214 ببخشید شما ادبیات رو چجوری می خونین؟

[romisa]

جهان در سرمه خوابید از خیال چشم فتّانت
چه سنگین بود یا رب سایه ی دیوار مژگانت
بیدل

[romisa]

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

[mahoor]

@ata1214 ممنون لطف کردین

[RAHIL_28]

[EHSAN75]

امروز پیرمردی در خیابان های شهرم بر زمین افتاد...چشمانش سیاهی می رفت...اب میخواست،آب...ازو ماوقع را جویا شدیم...با صدایی غصه آلود شرح می داد...بچه هایم بچه هایم...از خانه مرا بنهاده اند برون...و چه سخت است درک حال آن پیرمرد...میگفت چند روزی است بی آب و غذایم...رفتگری مشغول کار بود...حال ان پیر دید...در تک جیبش اندک مایه ای داشت...شاید آن پول نان شبش بود...با دلی بی رنگ هدیه به ان پیر کرد...دیدم...به دیدگان خود دیدم...یؤثرون علی انفسهم را می گویم...و خدایی که در این نزدیکیست...لای دل های رؤوف...زیر این ابر کبود

[ماری کوری]

EHSAN75 عاالی بود؛

[ماری کوری]

دامن فکر بلند ، آسان نمی آید به کف
زرد شد تامطلعی را کرد رنگین،آفتاب
صائب تبریزی