شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوستم دندون پزشکه
میگفت یه پیرزنه اومده فقط
دوتا دندون داشتهگفته ننه این یکی رو بکش
اون یکی رو نکشپرسیده چرا مادر مگه فرق داره؟؟؟
اونم گفته هاع
با این یکی چادرمو نگ میدارم -
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک روز علی دایی میره نون بگیره میبینه صف زنونه خالیه صف مرد خیلی زیاد میره چادر میپوشه بعد یک خانم چار شونه و خوشگل میبینه و میگه خانم پسر من از شما خیلی خوشش میاد و اون میگه علی ضایع نکن منم رضازاده
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲ خرداد ۱۴۰۱، ۲۳:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آقا ما اومدیم یه آدم خیلی خوشگل و خوشتیپو بغل کنیم
.
.
.
.
.
.
تق خوردیم به آینه:
به همین برکت -
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هیچ دختری برا توجه پسرا آرایش نمیکنه و هیچ پسری هم واسه جلبِ توجه دخترا باشگاه نمیره و تیپ نمیزنه
هردو طرف این کار رو واسه سر بلندی و عزتِ کشورِ عزیزمون ایران انجام میدن..
-
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفتم مصاحبه یارو پرسید موضوع آخرین کتابی که خوندی چی بوده ؟
گفتم درباره یه پسری بود که بخاطر کسب علم و دانش حتی روزای تعطیلم میرفت مدرسه
گفت چه جالب اسمش چیه ؟
گفتم حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت -
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یارو ده سالشه بیو زده هشدار ک ارامش مارا نخراشی من یادمه ده سالم بود تو مدرسه وسط زنگ تفریح مثل بز ساکت مینشستم ک اسمم بره توی لیست خوب ها بجای بدها
-
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو خونهی ما اتاق من حکم یخچال و دارع هر کی حوصلش سر میره میاد درو باز میکنه یه نگاهی میکنه و میره
-
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۲:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Alireza Varamanzar من فک میکردم سین جین هست نه سین جیم
-
Alireza Varamanzar من فک میکردم سین جین هست نه سین جیم
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۵:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهaynaz masoumi در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
Alireza Varamanzar من فک میکردم سین جین هست نه سین جیم
ن
-
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۷:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۷:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ خرداد ۱۴۰۱، ۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۴ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده