Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. ♥شعردانه♥
و اما آخرین خوان از عمومی ها،عربی!
M.ShajarianM
سلام خسته نباشید عربی هم جهت هم خوانی تاپیکش رو زدم امید که از این آزمون با نتیجه ای خوب گذر کنیم
غیر درسی
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
پیرِ طوس
mr.vinyzoM
Topic thumbnail image
غیر درسی
عشق و عاشقی تو سال کنکورو
raha moradiR
سلام بچه ها خوبین؟... یکم کمک میخواستم ازتون... من کنکور 1403 بودم و خب سال اول داغون کردم کنکورمو ...در حد اینکه 100 هزار شدم و خب امسالم فک کنم رتبم زیر 10 هزار شه ...و خب قراره دوباره بمونم پشت کنکور برای 1405 خلاصه بگم من تابستون سال 1402 عاشق پسرعمم با 7 سال اختلاف سنی شدم ( پرستاره و خواهر و برادرشم دندونپزشکن )... و خب با اینکه تیزهوشان بودم گند زده شد به کنکورم.... و خب من رفتم به ایشون ( هر دومون مذهبی هستیم ) پیام دادم تابستون 1403 ناشناس که دوسشون دارم پسرعمم فهمید منم ولی خب به روی خودش نیاورد...بعد یسری اتفاقا افتاد(طولانیه) که موقع اعلام نتایج سال پیشم خانوادش فهمیدن که من به پسرشون پیام دادم ...و خب سیمکارتشو ازش گرفتن تو تمام اکانتاشن و خب بجاش میان پروفایل میزارن ازش( طولانیه تعریف کنم چجوری فهمیدم..) که اگه من احیانا پیام بدم دوباره ،ابرو ریزی کنن و خب این پروفایل گذاشتنا هم بخاطر اینه که من حواسم از روی کنکور پرت میشد(که موفقم شدن )....و خب خانواده عمم اینجورین که نمیخوان کسی از بچه هاشون بهتر باشه و خب اره ... منم سال اولی که کنکور داشتم چون وضع درسیم عالی بود ( تابستونش به یه بنده خداهایی گفتم من میخوام شهر دیگه قبول شم و خب این کلا همه جا پیچید ) و خب موقع اعلام نتایجم همه رتبمو فهمیدن شما بخونین جار زدن ( بخاطر اینکه تو اموزش پرورش اشنا داشتن و خب میشه کارنامه های کنکورو دید ....).... کمکی که ازتون بچه ها میخوام اینه که چیکار کنم فراموشش کنم ...دیگه نمیتونم همش حس افسردگی گرفتم درس نمیخونم ...حس حماقت دارم نسبت به تک تک کارام دارم از خودم متنفر میشم....میخوام کنکور سال بعدمو درست بدم ...گند زده شده به زندگیم همش تو خونه ام نه مهمونی میرم که مبادا کسی با نگاه تحقیر امیز نگام کنه ...یک ساله خودمو حبس کردم و بازم گند زدم ... بچه ها میگید چیکار کنم ...در ضمن خانواده عمم با ما اوکی نیستن یعنی هیچ جوره شما بگیرین نمیشه با پسرعمم بعدا جور شم فقط میخوام فراموشش کنم ....امسالم همه قراره بهم بخندن........نمیخوام دیگه سال بعد کبریت بکشم روی یه سال از زندگیم
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
هم خوانی هویت
M.ShajarianM
درود بر شما این تاپیک رو به جهت مطالعه هویت زدم
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
سمیئویک اسید
mr.vinyzoM
سلام سلام سلام سلام Your browser does not support the audio element. از اونجا که الانا تو مجازی و واقعیت کار های سم زیاد میبینیم و دیدم جاشون تو الاخونه خالیه این تاپیکو ترتیب دادم شما میتونین کلیپ های سمتون یا خاطرات اسیدیتون رو اینجا بفرستین و باهم و کنار هم فیض ببریم ایشالا که نترکیم صلوات.. ... اعاااا راستی داشت یادم میرفت که بگم هیچ جا بدون قانون نمیشه پس شمایی که اینجایین، بیاین پیشنهاداتونو برای قانون های این تاپیک بدین تا باهم تنظیمش کنیم... سمدونی جالبی میشه.... اهاااا اهالی فن بفرمایید: @Reza-H @_Narges @پرستو-بابایی @ABR_DJ @Ainoor @Zahra-HD @نویسنده-کوچولو @officer-k _k @آدمک @erfanyy @M-Shajarian @Hhh-Hh Hh @f-nalist @Soniaaa @Ay @ariana-a @مآهور @khanoomi و هرکی که چیزی تو چندته داره ....
غیر درسی
پز نیست سبک زندگیمه🫡
AinoorA
سلاام خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی‌، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید منتظرتون هستیم @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دوازدهم @یازدهم @دهم @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانشجویان-پیراپزشکی @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
غیر درسی
آواز🎼🎧
M.ShajarianM
این تاپیک صرفا برای تجمیع قطعات ضبط شده ای هستش که در موسیقی کده و تودلی پراکنده ان و به توصیه یکی از دوستان تصمیم گرفتم با نهایت احترام به همه شما حضرات، تاپیک رو ایجاد کنم.. اگر دوست عزیزی هم صدای خوبشون رو خواستن به اشتراک بزارن، شایق ایم به شنیدن
غیر درسی
شارژ فرستادن چیکارش کنم؟
Fateme Sh 0F
سلام بچه ها یکی یه مقدار زیاد شارژ فرستاده رو خط من اون شماره رو فقط داداشم ومامان و بابام دارن که هیچ کدوم نفرستادن زنگ زدم همراه اول میگه ممکنه اونی که فرستاده تماس بگیره باهاتون یه بار میگم بیخیال میخواست اشتباه نکنه دوباره میگم شاید یه ادم فقیری واسه تحصیل بچش میخواسته حالا چیکارش کنم؟ تا حالا هم کسی تماس نگرفته باهام اگه کسی میتونه کمک کنه ممنون میشم
غیر درسی
کیمیاگر
M
Topic thumbnail image
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
صفحه آرایی_ورد
بابونــــهب
سلام روزتون بخیر. یک کتاب رو باید گروهی تایپ کنیم و جمع بندی مطالب به عهده منه میخوام بدونم برنامه ای، آموزشی، تجربه ای که بتونه کمکم کنه یه کار تمیز درست کنم وجود داره؟ حتی هوش مصنوعی ممنون میشم اگه میدونید بگید @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-مهندسی @دانشجویان-پزشکی
غیر درسی
کمک برای دور زدن محدودیت روزانه چت جی پی تی
Love FistL
سلام نیاز به کمک دارم آیا راهکاری دارین که بشه از Chat-gpt به طور نامحدود( پریمیوم) ولی رایگان استفاده کرد؟
غیر درسی

♥شعردانه♥

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
9.3k دیدگاه‌ها 485 کاربران 371.8k بازدیدها 339 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • romisaR آفلاین
    romisaR آفلاین
    romisa
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #7496

    **```
    قصیده آبی خاکستری سیاه

    
    در شبان غم تنهایی خویش
    عابد چشم سخنگوی توام
    من در این تاریکی
    من در این تیره شب جانفرسا
    زائر ظلمت گیسوی توام
    گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من
    گیسوان تو شب بی پایان
    جنگل عطرآلود
    شکن گیسوی تو
    موج دریای خیال
    کاش با زورق اندیشه شبی
    از شط گیسوی مواج تو من
    بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم
    کاش بر این شط مواج سیاه
    همه ی عمر سفر می کردم
    من هنوز از اثر عطر نفسهای تو
    سرشار سرور
    گیسوان تو در اندیشه ی من
    گرم رقصی موزون
    کاشکی پنجه ی من
    در شب گیسوی پر پیچ تو راهی می جست
    چشم من چشمه ی زاینده ی اشک
    گونه ام بستر رود
    کاشکی همچو حبابی بر آب
    در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود
    شب تهی از مهتاب
    شب تهی از اختر
    ابر خاکستری
    بی باران پوشانده
    آسمان را یکسر
    ابر خاکستری بی باران دلگیر است
    و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس سخت دلگیرتر است
    شوق بازآمدن سوی توام هست
    اما
    تلخی سرد کدورت در تو
    پای پوینده ی راهم بسته
    ابر خاکستری بی باران
    راه بر مرغ نگاهم بسته
    وای ،
    باران
    باران ؛
    شیشه ی پنجره را باران شست
    از دل من اما
    چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
    آسمان سربی رنگ
    من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
    می پرد مرغ نگاهم تا دور
    وای ، باران
    باران ؛
    پر مرغان نگاهم را شست
    اب رؤیای فراموشیهاست
    خواب را دریابم
    که در آن دولت خاموشیهاست
    ن شکوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می بینم
    و ندایی که به من می گوید :
    ”گر چه شب تاریک است
    دل قوی دار ، سحر نزدیک است “
    دل من در دل شب
    خواب پروانه شدن می بیند
    مهر صبحدمان داس به دست
    خرمن خواب مرا می چیند
    آسمانها آبی
    پر مرغان صداقت آبی ست
    دیده در آینه ی صبح تو را می بیند
    از گریبان تو صبح صادق
    می گشاید پر و بال
    تو گل سرخ منی
    تو گل یاسمنی
    تو چنان شبنم پاک سحری ؟
    نه
    از آن پاکتری
    تو بهاری ؟
    نه
    بهاران از توست
    از تو می گیرد وام
    هر بهار اینهمه زیبایی را
    هوس باغ و بهارانم نیست
    ای بهین باغ و بهارانم تو
    سبزی چشم تو
    دریای خیال
    پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز
    مزرع سبز تمنایم را
    ای تو چشمانت سبز
    در من این سبزی هذیان از توست
    زندگی از تو و
    مرگم از توست
    سیل سیال نگاه سبزت
    همه بنیان وجودم
    را ویرانه کنان می کاود
    من به چشمان خیال انگیزت معتادم
    و دراین راه تباه
    عاقبت هستی خود را دادم
    آه سرگشتگی ام در پی آن گوهر مقصود چرا
    در پی گمشده ی خود به کجا بشتابم ؟
    مرغ آبی اینجاست
    در خود آن گمشده را دریابم
    ر سحرگاه سر از بالش خواب بردار
    کاروانهای
    فرومانده ی خواب از چشمت بیرون کن
    باز کن پنجره را
    تو اگر بازکنی پنجره را
    من نشان خواهم داد
    به تو زیبایی را
    بگذاز از زیور و آراستگی
    من تو را با خود تا خانه ی خود خواهم برد
    که در آن شکوت پیراستگی
    چه صفایی دارد
    آری از سادگیش
    چون تراویدن مهتاب به شب
    مهر از آن می بارد
    باز کن پنجره را
    من تو را خواهم برد
    به عروسی عروسکهای
    کودک خواهر خویش
    که در آن مجلس جشن
    صحبتی نیست ز دارایی داماد و عروس
    صحبت از سادگی و کودکی است
    چهره ای نیست عبوس
    کودک خواهر من
    در شب جشن عروسی عروسکهایش می رقصد
    کودک خواهر
    من
    امپراتوری پر وسعت خودذ را هر روز
    شوکتی می بخشد
    کودک خواهر من نام تو را می داند
    نام تو را می خواند
    گل قاصد آیا
    با تو این قصه ی خوش خواهد گفت ؟
    باز کن پنجره را
    من تو را خواهم برد
    به سر رود خروشان حیات
    آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز
    بهتر
    آنست که غفلت نکنیم از آغاز
    باز کن پنجره را
    صبح دمید
    چه شبی بود و چه فرخنده شبی
    آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
    کودک قلب من این قصه ی شاد
    از لبان تو شنید :
    ”زندگی رویا نیست
    زندگی زیبایی ست
    می توان
    بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
    می
    توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
    می توان
    از میان فاصله ها را برداشت
    دل من با دل تو
    هر دو بیزار از این فاصله هاست “
    قصه ی شیرینی ست
    کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد
    قصه ی نغز تو از غصه تهی ست
    باز هم قصه بگو
    تا به آرامش دل
    سر به دامان تو
    بگذارم و در خواب روم
    گل به گل ، سنگ به سنگ این دشت
    یادگاران تو اند
    رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
    در تمام در و دشت
    سوکواران تو اند
    در دلم آرزوی آمدنت می میرد
    رفته ای اینک ، اما آیا
    باز برمی گردی ؟
    چه تمنای محالی دارم
    خنده ام می گیرد
    چه شبی بود و
    چه روزی افسوس
    با شبان رازی بود
    روزها شوری داشت
    ما پرستوها را
    از سر شاخه به بانگ هی ، هی
    می پراندیم در آغوش فضا
    ما قناریها را
    از درون قفس سرد رها می کردیم
    آرزو می کردم
    دشت سرشار ز سبرسبزی رویا ها را
    من گمان می کردم
    دوستی همچون سروی سرسبز
    چارفصلش همه آراستگی ست
    من چه می دانستم
    هیبت باد زمستانی هست
    
    من چه می دانستم
    سبزه می پژمرد از بی آبی
    سبزه یخ می زند از سردی دی
    من چه می دانستم
    دل هر کس دل نیست
    قلبها ز آهن و سنگ
    قلبها بی خبر از عاطفه اند
    از دلم رست گیاهی سرسبز
    سر برآورد درختی
    شد نیرو بگرفت
    برگ بر گردون سود
    این گیاه سرسبز
    این بر آورده درخت اندوه
    حاصل مهر تو بود
    و چه رویاهایی
    که تبه گشت و گذشت
    و چه پیوند صمیمیتها
    که به آسانی یک رشته گسست
    چه امیدی ، چه امید ؟
    چه نهالی که نشاندم من و بی بر گردید
    دل من می سوزد
    که
    قناریها را پر بستند
    و کبوترها را
    آه کبوترها را
    و چه امید عظیمی به عبث انجامید
    در میان من و تو فاصله هاست
    گاه می اندیشم
    می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
    تو توانایی بخشش داری
    دستهای تو توانایی آن را دارد
    که مرا
    زندگانی بخشد
    چشمهای تو به
    من می بخشد
    شور عشق و مستی
    و تو چون مصرع شعری زیبا
    سطر برجسته ای از زندگی من هستی
    دفتر عمر مرا
    با وجود تو شکوهی دیگر
    رونقی دیگر هست
    می توانی تو به من
    زندگانی بخشی
    یا بگیری از من
    آنچه را می بخشی
    من به بی سامانی
    باد را می مانم
    من به
    سرگردانی
    ابر را می مانم
    من به آراستگی خندیدم
    من ژولیده به آراستگی خندیدم
    سنگ طفلی ، اما
    خواب نوشین کبوترها را در لانه می آشفت
    قصه ی بی سر و سامانی من
    باد با برگ درختان می گفت
    باد با من می گفت :
    ” چه تهیدستی مرد “
    ابر باور می کرد
    من در آیینه رخ خود
    دیدم
    و به تو حق دادم
    آه می بینم ، می بینم
    تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
    من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم
    چه امید عبثی
    من چه دارم که تو را در خور ؟
    هیچ
    من چه دارم که سزاوار تو ؟
    هیچ
    تو همه هستی من ، هستی من
    تو همه زندگی من هستی
    تو چه داری ؟
    همه چیز
    تو چه کم داری ؟ هیچ
    بی تو در می ابم
    چون چناران کهن
    از درون تلخی واریزم را
    کاهش جان من این شعر من است
    آرزو می کردم
    که تو خواننده ی شعرم باشی
    راستی شعر مرا می خوانی ؟
    نه ، دریغا ، هرگز
    باورنم نیست که خواننده ی شعرم باشی
    کاشکی شعر
    مرا می خواندی
    بی تو من چیستم ؟ ابر اندوه
    بی تو سرگردانتر ، از پژواکم
    در کوه
    گرد بادم در دشت
    برگ پاییزم ، در پنجه ی باد
    بی تو سرگردانتر
    از نسیم سحرم
    از نسیم سحر سرگردان
    بی سرو سامان
    بی تو - اشکم
    دردم
    آهم
    آشیان برده ز یاد
    مرغ
    درمانده به شب گمراهم
    بی تو خاکستر سردم ، خاموش
    نتپد دیگر در سینه ی من ، دل با شوق
    نه مرا بر لب ، بانگ شادی
    نه خروش
    بی تو دیو وحشت
    هر زمان می دردم
    بی تو احساس من از زندگی بی بنیاد
    و اندر این دوره بیدادگریها هر دم
    کاستن
    کاهیدن
    کاهش جانم
    کم
    کم
    چه کسی خواهد دید
    مردنم را بی تو ؟
    بی تو مردم ، مردم
    گاه می اندیشم
    خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟
    آن زمان که خبر مرگ مرا
    از کسی می شنوی ، روی تو را
    کاشکی می دیدم
    شانه بالازدنت را
    بی قید
    و تکان دادن دستت که
    مهم نیست زیاد
    و تکان دادن سر
    را که
    عجیب !‌عاقبت مرد ؟
    افسوس
    کاکش می دیدم
    من به خود می گویم:
    ” چه کسی باور کرد
    جنگل جان مرا
    آتش عشق تو خاکستر کرد ؟ “
    باد کولی ، ای باد
    تو چه بیرحمانه
    شاخ پر برگ درختان را عریان کردی
    و جهان را به سموم نفست ویران کردی
    باد کولی تو چرا
    زوزه کشان
    همچنان اسبی بگسسته عنان
    سم فرو کوبان بر خاک گذشتی همه جا ؟
    آن غباری که برانگیزاندی
    سخت افزون می کرد
    تیرگی را در دشت
    و شفق ، این شفق شنگرفی
    بوی خون داشت ، افق خونین بود
    کولی باد پریشاندل آشفته صفت
    تو مرا بدرقه می کردی هنگام غروب
    تو به
    من می گفتی :
    ” صبح پاییز تو ، نامیومن بود ! “
    من سفر می کردم
    و در آن تنگ غروب
    یاد می کردم از آن تلخی گفتارش در صادق صبح
    دل من پر خون بود
    در من اینک کوهی
    سر برافراشته از ایمان است
    من به هنگام شکوفایی گلها در دشت
    باز برمی گردم
    و صدا می زنم :
    ” آی
    باز کن پنجره را
    باز کن پنجره را
    در بگشا
    که بهاران آمد
    که شکفته گل سرخ
    به گلستان آمد
    باز کن پنجره را
    که پرستو می شوید در چشمه ی نور
    که قناری می خواند
    می خواند آواز سرور
    که : بهاران آمد
    که شکفته گل سرخ به گلستان آمد “
    سبز برگان
    درختان همه دنیا را
    نشمردیم هنوز
    من صدا می زنم :
    ” باز کن پنجره ، باز آمده ام
    من پس از رفتنها ، رفتنها ؛
    با چه شور و چه شتاب
    در دلم شوق تو ، اکنون به نیاز آمده ام “داستانها دارم
    از دیاران که سفر کردم و رفتم بی تو
    از دیاران که گذر کردم و رفتم بی تو
    بی تو می
    رفتم ، می رفتن ، تنها ، تنها
    وصبوری مرا
    کوه تحسین می کرد
    من اگر سوی تو برمی گردم
    دست من خالی نیست
    کاروانهای محبت با خویش
    ارمغان آوردم
    من به هنگام شکوفایی گلها در دشت
    باز برخواهم گشت
    تو به من می خندی
    من صدا می زنم :
    ” آی با باز کن پنجره را “
    پنجره را می بندی
    با من اکنون چه نشتنها ، خاموشیها
    
    با تو اکنون چه فراموشیهاست
    چه کسی می خواهد
    من و تو ما نشویم
    خانه اش ویران باد
    من اگر ما نشویم ، تنهایم
    تو اگر ما نشوی
    خویشتنی
    از کجا که من و تو
    شور یکپارچگی را در شرق
    باز برپا نکنیم
    از
    کجا که من و تو
    مشت رسوایان را وا نکنیم
    من اگر برخیزم
    تو اگر برخیزی
    همه برمی خیزند
    من اگر بنشینم
    تو اگر بنشینی
    چه کسی برخیزد ؟
    چه کسی با دشمن بستیزد ؟
    چه کسی
    پنجه در پنجه هر دشمن دون
    آویزد
    دشتها نام تو را می گویند
    کوهها شعر مرا می خوانند
    کوه باید شد و ماند
    رود باید شد و رفت
    دشت باید شد و خواند
    در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
    در تو این قصه ی پرهیز که چه ؟
    در من این شعله ی عصیان نیاز
    در تو دمسردی پاییز که چه ؟
    حرف را باید زد
    درد را باید گفت
    سخن از مهر من و جور تو نیست
    سخن از تو
    متلاشی شدن دوستی است
    و عبث بودن پندار سرورآور مهر
    آشنایی با شور ؟
    و جدایی با درد ؟
    و نشستن در بهت فراموشی
    یا غرق غرور ؟
    سینه ام آینه ای ست
    با غباری از غم
    تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار
    آشیان تهی دست مرا
    مرغ دستان تو پر می سازند
    آه مگذار
    ، که دستان من آن
    اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
    آه مگذار که مرغان سپید دستت
    دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد
    من چه می گویم ، آه
    با تو اکنون چه فراموشیها
    با من اکنون چه نشستها ، خاموشیهاست
    تو مپندار که خاموشی من
    هست برهان فرانموشی من
    من اگر برخیزم
    تو اگر برخیزی
    همه برمی خیزند
    آذر ، دی 1343
    حمید مصدق
    1 پاسخ آخرین پاسخ
    5
    • S آفلاین
      S آفلاین
      Succinate
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #7497

      من آن ابرم
      که میخواهد ببارد...

      هوشنگ ابتهاج

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      6
      • S آفلاین
        S آفلاین
        Succinate
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #7498

        ‌هر دو گم شدیم
        من در پایان یک رویا
        تو در یک شعر بی پایان...

        واهه آرمن

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        5
        • Hamid.sH آفلاین
          Hamid.sH آفلاین
          Hamid.s
          فارغ التحصیلان آلاء
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #7499

          شاید دل من عروسکی از چوب است....
          مثل قصه پینوکیو محبوب است...
          چه دماغی دارد این بیچاره!
          از بس که نوشت حال من خوب است.....

          مروح کن دل و جان را... 🌊🕊

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          5
          • Negin_MN آفلاین
            Negin_MN آفلاین
            Negin_M
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #7500

            رنگ لبخند تو ای دنیا تماشایی نبود
            آنچه ما دیدیم زینت بود، زیبایی نبود

            ••فاضل نظری✨

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            6
            • Hamid.sH آفلاین
              Hamid.sH آفلاین
              Hamid.s
              فارغ التحصیلان آلاء
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #7501

              ساقیا امشب صدایم با صدایــــــــت ساز نیـــــــست
              یا که من مست و خرابم یا که سازت ساز نیست

              مروح کن دل و جان را... 🌊🕊

              M.ShajarianM 1 پاسخ آخرین پاسخ
              6
              • M.ShajarianM آفلاین
                M.ShajarianM آفلاین
                M.Shajarian
                تجربی
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #7502

                هر چه خودم را صدا میکنم، از من دور میشوی.......
                قبول دارم به تو بد کردم............. من شاید مدتی اینجا بنشینم بی انکه ساز دل خودم را بنوازم
                میبینی ؟! من شکسته ام.........

                Farhad

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                1
                • Hamid.sH Hamid.s

                  ساقیا امشب صدایم با صدایــــــــت ساز نیـــــــست
                  یا که من مست و خرابم یا که سازت ساز نیست

                  M.ShajarianM آفلاین
                  M.ShajarianM آفلاین
                  M.Shajarian
                  تجربی
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #7503

                  @حمید-صباحی به به

                  Farhad

                  Hamid.sH 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  1
                  • M.ShajarianM M.Shajarian

                    @حمید-صباحی به به

                    Hamid.sH آفلاین
                    Hamid.sH آفلاین
                    Hamid.s
                    فارغ التحصیلان آلاء
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #7504

                    @fazel-zakeri ارادت

                    مروح کن دل و جان را... 🌊🕊

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    1
                    • Negin_MN آفلاین
                      Negin_MN آفلاین
                      Negin_M
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #7505

                      ز بس فتاده به هر گوشه پاره‌های دلم
                      فضای دهر به دکان شیشه‌گر ماند..(:

                      ••طالب آملی✨

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      4
                      • Hamid.sH آفلاین
                        Hamid.sH آفلاین
                        Hamid.s
                        فارغ التحصیلان آلاء
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #7506

                        Ben aciz ben yarım
                        Sana tamam olmaya geldim
                        Şeyda bülbüller gibi
                        Gül dalına konmaya geldim

                        من عاجز ، من ناقص (نصفه )
                        برا تو واسه کامل شدن اومدم
                        مث بلبل های شیدایی
                        برای نشستن روی گل اومدم

                        مروح کن دل و جان را... 🌊🕊

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        2
                        • Negin_MN آفلاین
                          Negin_MN آفلاین
                          Negin_M
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #7507

                          به کنعانم مبر ای بخت، من یوسف نمی خواهم
                          ببر آنجا که کوی اوست و در زندان و چاهم کن

                          ••وحشی بافقی✨

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          7
                          • Negin_MN آفلاین
                            Negin_MN آفلاین
                            Negin_M
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #7508

                            مجنون اگرچه چندیست دست از جنون کشیده
                            لطفا به او بگویید " لیلا ادامه دارد.." (:

                            ••نفیسه سادات موسوی✨

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            6
                            • M.ShajarianM آفلاین
                              M.ShajarianM آفلاین
                              M.Shajarian
                              تجربی
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #7509

                              من در پی کمال میروم
                              من به سمت معشوق پوی پویان میدوم....
                              چشم سیه دل نگران بر طبیعت
                              و
                              دستانم خاک را میفشرند و از مهر وی آرام میگیرند
                              و
                              پاهایم در جوی آب حس 18 سال پویایی و ایستایی را فراموش میکنند......

                              قطره آبی از آسمان صورتم را مینوازد .........

                              هر برگ درختی دفتری است از معرفت کردگار...............

                              Farhad

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              3
                              • -Dr_Ugger-- آفلاین
                                -Dr_Ugger-- آفلاین
                                -Dr_Ugger-
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #7510

                                در خاطر خود بهانه‌ی شادی داشت.
                                رويای بهار سبز آبادی داشت.
                                بيچاره پرنده‌ای كه در كنج قفس،
                                از پنجره انتظار آزادی داشت.

                                امیرحسین پناهنده

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                4
                                • Negin_MN آفلاین
                                  Negin_MN آفلاین
                                  Negin_M
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #7511

                                  تو در من زنده ای من در تو
                                  ما هرگز نمیمیریم
                                  من و تو با هزاران دگر این راه را دنبال میگیریم!!
                                  از آن ماست پیروزی
                                  از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی
                                  عزیزم!!
                                  کار دنیا رو به آبادیست..(:

                                  ••هوشنگ ابتهاج✨

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  9
                                  • M آفلاین
                                    M آفلاین
                                    Masoumeh.sh
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #7512

                                    گفته بودم باید بعد از این فراموشش کنم

                                    دیدمش و از یاد بردم گفته های خویش را.... : )

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    5
                                    • Hamid.sH آفلاین
                                      Hamid.sH آفلاین
                                      Hamid.s
                                      فارغ التحصیلان آلاء
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #7513

                                      “ﮔﻨﺎﻩ”،
                                      ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻢ!
                                      ” ﺧﺪﺍ ” ﺩﺍﺭﺩ” ﻓﻮﺕ” ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
                                      ﺍﯾﻦ “ﺍﺷﮏ ” ﻫﺎ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ..

                                      مروح کن دل و جان را... 🌊🕊

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      5
                                      • Faez FateminiaF آفلاین
                                        Faez FateminiaF آفلاین
                                        Faez Fateminia
                                        تجربی
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Faez Fateminia انجام شده
                                        #7514

                                        چه جای شـِکوه که با آسمان قرار ندارم...؟
                                        شکسـته قفلِ قفـس، جرأت فرار ندارم

                                        تو باز کرده‌ای آغوش، رو به بی‌کسی من
                                        به گریه چشم فرو بسته‌ام که: «یار ندارم!»...

                                        گناه کردم و با افتخار توبه نکردم
                                        به این بهانه که: از خویش اختیار ندارم

                                        دلم کـِدر شد و دستی به رخوتش نکشیدم
                                        به این خیال که آیینه‌ام، غبار ندارم!...

                                        اگرچه دیر، به این باور بزرگ رسیدم
                                        که بی‌تو پیش خودم نیز اعتبار ندارم

                                        ولی به داد دلم می‌رسی، نجات‌دهنده!
                                        درست لحظه‌ی آخر که انتظار ندارم!

                                        📝میثم داوودی

                                        ♡

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        4
                                        • zeinab dehghaniZ آفلاین
                                          zeinab dehghaniZ آفلاین
                                          zeinab dehghani
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #7515

                                          گفته بودم چو بیایی غمِ دل با تو بگویم!؟

                                          °° فَانَّ مَعَ العُسرِ یُسرا °°

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          6
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 374
                                          • 375
                                          • 376
                                          • 377
                                          • 378
                                          • 463
                                          • 464
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع