هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Tragic Girl من ناراحتم
_MILAD_ اصل کار حرف اوله
-
Michael Vey
من فاطمه نمیبینم اینجا فاطمه کیه
-
@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
هوف…
همیشه همین بودهاصن بعد هر سربالایی سرازیری در کار نبود
از اول همش درد همش خواب بدو درد مارو از خواب پروند -
Michael Vey
بنویس داستانتو دیوونه شدم
-
@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
هوف…
همیشه همین بودهاصن بعد هر سربالایی سرازیری در کار نبود
از اول همش درد همش خواب بدو درد مارو از خواب پروند@سجاد-ذوالفقاری اره اره…
️
-
@jahad-128 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
خب دریت ترش می کنم
بهسمت پیتر قدم بر می داشتم
که ناگهان ذهنم متوقف شد و دیور توان حرکت نداشتمچشمانم سیاه شد. و با سر زمین خوردم و ناگهان خود را میان همون کابوس دیدم
با این تفاوت که عکس در دستم بود....
دوباره همون هیولای سیاه
نزدیک و نزدیک تر میشد
میترسیدم
ولی انگار که میشناختمش@سجاد-ذوالفقاری یهو دلم هری ریخت.. با دستای لرزون ب عکس نگاه کردم و ...
هیولا -که تهچهره شبیه بچگی من بود- با لبخند ژکوند نزدیکم اومد و تو گوشم زمزمه کرد:
+چطوری جون دل؟
-
شاید دل من عروسکی از چوب است....
مثل قصه پینوکیو محبوب است...
چه دماغی دارد این بیچاره!
از بس که نوشت حال من خوب است..... -
@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری اره اره…
️
زهر مار و اره :|
انرژی مثبتات کو؟ -
Michael Vey
الحمدالله بد نیستم@حمید-صباحی گوود
-
@سجاد-ذوالفقاری یهو دلم هری ریخت.. با دستای لرزون ب عکس نگاه کردم و ...
هیولا -که تهچهره شبیه بچگی من بود- با لبخند ژکوند نزدیکم اومد و تو گوشم زمزمه کرد:
+چطوری جون دل؟
عالیییی
-
-
@سجاد-ذوالفقاری
-
خب من فعلا برم داستانو تموم نکنینااااا
-
Ryhn E
برو کلاس
(جوابهای بیشتری داشتم ولی چون حریف زبون بنده نمیشی، گناه داری)@danial-hosseiny اوخیییی🥺مرسی عمویی لطف کردی🥺
-
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
-
@سجاد-ذوالفقاری یهو دلم هری ریخت.. با دستای لرزون ب عکس نگاه کردم و ...
هیولا -که تهچهره شبیه بچگی من بود- با لبخند ژکوند نزدیکم اومد و تو گوشم زمزمه کرد:
+چطوری جون دل؟
Michael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری یهو دلم هری ریخت.. با دستای لرزون ب عکس نگاه کردم و ...
هیولا -که تهچهره شبیه بچگی من بود با لبخند ژکوند نزدیکم اومد و تو گوشم زمزمه کرد:
+چطوری جون دل؟
ناگهان با صدای پیتر به خودم اومد
+میا، میا ، میا با توام
چشام تار میدید به سقف موزه نگاه کردم نقشه بزرگی از کل جهان اونجا نقش بسته بود که به سختی دیگه میتونستم ببینمش
به کمک پیتر بلند شدم کمی چشامو به هم فشار دادم و باز کردم بهتر بتونم ببینم
پیتر : حالت خوبه میا ؟ چیشد یهو
میا : خوبم ، ببخشید امروز روز خوبی نداشتم روز دیوونه کننده ای بود
پیتر کمکم کرد با هم به سمت کافه جلوی موزه رفتیم من فقط یه لیوان آب خواستم انقدر ذهنم درگیر اتفاقات اطرافم بود که بغض کرده بودم -
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
شبت دراکولایی
از اون دراکولاا ها که من میگم ؟
یا دراکولای معمولی ؟هر کدوم که بد تره
اولی مو رو رنگ میکنه
دومی ترسناکه
-
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Michael Vey
من فاطمه نمیبینم اینجا فاطمه کیه
@jahad-128
@farzam-yousefi
خب نوبت شماست