|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@roghayeh-eftekhari آها پس لذت بچه مدیر بودنو درک نکردی هنوز
انقده حال داره سرت دعوا کنن تو اردو کنارشون بشینی بعدم انقد خوراکی بت بدن که بترکی و...
البته بچگی میرفتم الان دیگه حوصله ش نیس
در ضمن تو مدرسه اینطور بود عوضش وقتی میبینم تو خونه چقد حرص میخوره و همش وقتش پره خب دلم میسوزهFaez Fateminia در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@roghayeh-eftekhari آها پس لذت بچه مدیر بودنو درک نکردی هنوز
انقده حال داره سرت دعوا کنن تو اردو کنارشون بشینی بعدم انقد خوراکی بت بدن که بترکی و...
البته بچگی میرفتم الان دیگه حوصله ش نیس
در ضمن تو مدرسه اینطور بود عوضش وقتی میبینم تو خونه چقد حرص میخوره و همش وقتش پره خب دلم میسوزههع
من همیشه ابهتم از بچه مدیرم بیشتر بود
چون مامانم اون معلم محبوبه بود که همه دلشون میخواست باهاش داشته باشن فلذا منم عزیزتر از همه بودم حتی الان که از دانش آموزاش گاها بزرگترمم همچنان همونه
مامان من معلمم بود ولی خب به همین منظورم خیلی اذیت شدم
ولی هیچ وقت بخاطر شغل مامانم اذیت نشدم اتفاقا تفریح سالمم همین بود -
@حامد-صباحی ممنونم
کم پیدا شدید، سازکده خبری نیست!به آزادگی درخت سرو...🍃
-
اخ چه خوب گفتید.
اون خوراکی رو خوب گفتید. من کلان زنگ های اخر داخل دفتر بودم حتی جای مامانم می شستم
-
تازه اون سال ها که مامانم معلم پایه های بالا تر از من بود
اون موقعه هاهم بقیه یک نمه حس خاصی بهم داشتند 2 نفر بودیم مامان هامون تو مدرسه مون معلم بودن
-
@حامد-صباحی ممنونم
کم پیدا شدید، سازکده خبری نیست! -
Michael Vey اما این روزا زیاد نیستین
اولا که رسیده بودین 300 تو یه روز 200 یا 300 تا اومد رو اعتبارتون -
Faez Fateminia در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@roghayeh-eftekhari آها پس لذت بچه مدیر بودنو درک نکردی هنوز
انقده حال داره سرت دعوا کنن تو اردو کنارشون بشینی بعدم انقد خوراکی بت بدن که بترکی و...
البته بچگی میرفتم الان دیگه حوصله ش نیس
در ضمن تو مدرسه اینطور بود عوضش وقتی میبینم تو خونه چقد حرص میخوره و همش وقتش پره خب دلم میسوزههع
من همیشه ابهتم از بچه مدیرم بیشتر بود
چون مامانم اون معلم محبوبه بود که همه دلشون میخواست باهاش داشته باشن فلذا منم عزیزتر از همه بودم حتی الان که از دانش آموزاش گاها بزرگترمم همچنان همونه
مامان من معلمم بود ولی خب به همین منظورم خیلی اذیت شدم
ولی هیچ وقت بخاطر شغل مامانم اذیت نشدم اتفاقا تفریح سالمم همین بود@roghayeh-eftekhari
-
Faez Fateminia در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@roghayeh-eftekhari آها پس لذت بچه مدیر بودنو درک نکردی هنوز
انقده حال داره سرت دعوا کنن تو اردو کنارشون بشینی بعدم انقد خوراکی بت بدن که بترکی و...
البته بچگی میرفتم الان دیگه حوصله ش نیس
در ضمن تو مدرسه اینطور بود عوضش وقتی میبینم تو خونه چقد حرص میخوره و همش وقتش پره خب دلم میسوزههع
من همیشه ابهتم از بچه مدیرم بیشتر بود
چون مامانم اون معلم محبوبه بود که همه دلشون میخواست باهاش داشته باشن فلذا منم عزیزتر از همه بودم حتی الان که از دانش آموزاش گاها بزرگترمم همچنان همونه
مامان من معلمم بود ولی خب به همین منظورم خیلی اذیت شدم
ولی هیچ وقت بخاطر شغل مامانم اذیت نشدم اتفاقا تفریح سالمم همین بود -
@jahad-128 اون کارو من تابستونا میکردم هرکی میومد یه لحظه اشتبا میگرفت نصف حرفشو میزد بعد میگفت عه ببخشید
️ -
@حمید-صباحی که اینطور
گفتم شاید مثل آخرین پستی که گذاشتید بازم بزارید -
@roghayeh-eftekhari البته اونم نعمتیه
آره یه سری بدیا داره یه سری خوبیا ولی الان فعلا خنثی شده786
-
@fazel-zakeri
نمد شاید اوایل ک مجهول بودم دوست داشتنی تر بودم Michael Vey:
چی بگم..... بالاخره حرص کشیدم من........
50 تا تاپیک زدم تازه شدم 700 شما بدون تاپیک 1300 تا........
خوبه
-
@jahad-128 آره کیف داشت
-
@roghayeh-eftekhari الحق که بچه فرهنگی ای
-
-
@roghayeh-eftekhari همینطوری
استیکر نذاشتی
من غالبا زمانی که جدی هستم از استیکر استفاده نمیکنم
-
@حمید-صباحی که اینطور
گفتم شاید مثل آخرین پستی که گذاشتید بازم بزارید -
Faez Fateminia چرا؟
@Mr.wick
