-
@Ozan-hs در " مشاعره " گفته است:
@Mr-Fantastic
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت امددیوانهی محبت جانانهام هنوز
دست از دلم مدار، که دیوانه ام هنوز!@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایت -
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a در " مشاعره " گفته است:
@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شب -
@ma-a در " مشاعره " گفته است:
@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شب@Miss-Joker
به هر جا بنگرم کوه ودر و دشت
نشان روی زیبای تو بینم -
@ma-a در " مشاعره " گفته است:
@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شب@Miss-Joker
بسا روزگاران که طی شد زعمرم
که با خون دل، خنده بر لب نهادم. -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط Hamid.s انجام شده
@ma-a
jahad 121
می گذارم کاسه ام را زیر بارانآسمان همیشه ابریست
آسمان گریه هایش راز تنهاییست
کشف رازش با رهایی است
آسمان گریه هایش جاریه جاریست
-
@ma-a
من و گنج ازادگی بعد از این
زهی پادشاهی زهی سلطنت -
@ma-a
jahad 121
می گذارم کاسه ام را زیر بارانآسمان همیشه ابریست
آسمان گریه هایش راز تنهاییست
کشف رازش با رهایی است
آسمان گریه هایش جاریه جاریست
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده@Ozan-hs
تکه بر اختر شبگرد مکن، کاین عیار
تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو -
jahad_121
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند -
@ma-a
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل، که هیچ ندید از گذار عمرخدا نگهدار
-
jahad_121
رازی کــه بــر غیـــر نگفتیــم و نگــوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است -
@Ozan-hs
تو باد و شکوفه و میوه ایای همه ی فصولِ من
ای آسمان و درخت
باغ من
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ozan-hs نه من از پرده تقوی به در افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت -
@Ozan-hs نه من از پرده تقوی به در افتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشتنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@nazanin-mirzai
تا نیفکنده سرت کوزهگر دهر به خاک
رخت در پای خم انداز و می افکن به سبو -
@hanu
وصال روی جوانان غنیمتی دانید
که در کمینگه عمر است، مکرِ عالمِ پیر -
@ma-a در " مشاعره " گفته است:
@Miss-Joker زان یار دلنوازم
شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی
بشنو تو این حکایتتورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
و این سان خواب هارا با تو زیبا میکنم هر شبنوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۱، ۱۹:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
jahad_121
رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستمهم بیدل و بیمارم هم عاشق و سرمستم
-
برای اینکه شعرا
همش با یه حرفای خاص نباشه به نظرم از این به بعد از بیت مقابل یه کلمه انتخاب کنین بعد همون کلمه رو تو شعرتون به کار بگیرین -
نوشتهشده در ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۴:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ozan-hs
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه ی میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندرمنشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم -
@Ozan-hs
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه ی میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندرمنشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرمنوشتهشده در ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۴:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Mr-Fantastic در " مشاعره " گفته است:
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه ی میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندرمنشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرمکفتر کاکل به سر وای وای
این خبر از من ببر وای وای:*> -
@Mr-Fantastic در " مشاعره " گفته است:
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه ی میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندرمنشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرمکفتر کاکل به سر وای وای
این خبر از من ببر وای وای:*>Michael Vey
خبر
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد