-
به سان یک کبوتر جَلد پالیز سیه مویی
به طوقش داغ مهر یار و پایش بند گیسویی
به اوج آسمان بویم نشان و ره زنم کویت
به هر پرواز خود آید به یادم چشم و ابرویی
╟ -
في المسافة بين غيابك وحضورك انكسر شيء ما،
لن يعود كما كان أبدً -
آسمان شب
و هر مشکی دیگر اگر باشد
ولی چشمان تو نباشد
همه رنگ هدر رفته است
ح.ص -
گر تو باشی می توان
صدسال بی جان زیستن
بی تو گرصد جان بود
یک لحظه نتوان زیستن
-
ای شمس نا تبریزی ام
هرگز فراموشم مکن -
دوری ات دوری باغبان هست از گل
غم دلتنگی ات شب های دراز هست ای گل -
آسمان ابری است از آفاق چشمانم بپرس
ابر، بارانی است از اشک چو بارانم بپرس
تخته دل در کف امواج غم خواهد شکست
نکته را از سینه سرشار توفانم بپرس
-
سازمان دادن به احوالم کار مردم نیست
باید از دولت تقاضای تو کرد -
وقتي بارون چشم تو چشم منو تر مي کنه
ميريزه روي گونه هات دردم و بدتر ميکنه
-
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس -
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی ..
(حافظ) -
این پست پاک شده!
-
اِمتـداد منی
در تنیـ دیگر!°مولانا
-
پیرهن می بدرم دم به دم از غایت شوق
که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم -
از ابر دلتنگی من
فقط
خیال تو میبارد -
خانمانسوز بُوَد، آتش آهی، گاهی
ناله ای می شکند پشت سپاهی، گاهی
گر مقدر بشود، سلک سلاطین پوید
سالک بی خبر خفته به راهی، گاهی
قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود
بعزیزی رسد افتاده به چاهی، گاهی
...
(معینی کرمانشاهی) -
بی صدا
بی تصویر
مثل خواب
مثل ماهی در آب های تاریک
که لب میزند
و معلوم نیست
حباب ها کلمه اند
یا بوسه هایی از دلتنگی -
چون سر آمد دولت شب های وصل
بگذرد ایام هجران نیز همحافظ.....
-