شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۳:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
Screen_Recording_20221206_003727_Video Player.mp4
وقتی معلم برای درس پرسیدن صدامون میکرد بریم پای تخته
️
-
این پست پاک شده!
نوشتهشده در ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۱۳:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
نوشتهشده در ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۱۵:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
نوشتهشده در ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۱۵:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
نوشتهشده در ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ۱۵:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
یبار کیلومترشمار ماشینم شد ٢٢٢٢٢؛
دوس دخترم تا اومد عکس بگیره شد ٢٢٢٢٣
میگفت دنده عقب بگیره دوباره رند بشه من عکس بگیرمفکرشو کن
اونم منو ول کرد -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
بچه هه با باباش اومد تو مغازه گفت:
پاستیل میخوام
باباش گفت نه نمیخرمبچش گفت
پس چرا جلو مهمونا زر میزنی که هیچی برا بچم کم نذاشتم -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
همسایه ما ۱۵ساله پشت پیکانش نوشته :
«اینچنین نبوده اینچنین نیز نخواهد ماند»
بزرگوار یه تجدید نظری بکن حالا
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
یعنی شما بری عطاری بگی دوست پسر ندارم هم باز یه گیاهی بهت میده میگه اینو دم کن بخور دوست پسر درمیاری
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
تو خونه ما اينجوريه كه بابام هر جورابی
كه ببينه فكر ميكنه مال خودشهيه بار جوراب پارازين مامانمو ورداشت گفت: اين مال من بود ، اينقدر شستيش نازك شده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
بهترین آلارم در دنیا مادرها هستند
ازشون میخای ساعت ۷ بیدارت کنند
ساعت ۶ صدات میزنن میگن پاشو ساعت هشته
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
به مامانم میگم معلومه منو از پرورشگاه آوردین
گفت به من نگاه کن گفتم خب ؛ گفت قیافم شبیه اوناییه که حق انتخاب داشته باشه بعد تو رو انتخاب کنه؟
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
یکی از افتخارات تحصیلم اینه که
میتونم به تنهایی معدل کلاس رو ۴ _ ۵ نمره بکشم پایین !
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
لذتی که در برداشتن صابون و دمپایی و شامپو و خمیر دندون
از هتل تو روز آخر سفر هستتو هیچی نیست
لامصب آدم فکر می کنه خرج سفرش دراومده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
امروز یه لیوان شکستم
در عین ناباوری مامانم گفت :
عیبی نداره حتما حواست نبوده !رفتم تحقیق کردم فهمیدم این لیوان رو عمم قبلا کادو آورده بود
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
مامانم میگه گوشیو بذار بالا سرت سر ساعت ۶ بیدارمون کنه
میگم چرا خودت نمیذاری؟؟
میگه سرطان زاس...
مطمئن شدم سرراهیم،چندتا پرورشگاه رفتم می گن چهرت خیلی آشناس
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
یه بارم آماده شده بودیم بریم مهمونی که یهو دیدیم در زدن
همه ساکت شدیم تا فکر کنن نیستیم
چند دقیقه بعد آروم خم شدم از زیر در نگاه کنم یه دفعه دیدم دوتا چشم ام ازون ور داره منو نگاه میکنه
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
بچه که بودین میبردنتون مهدکودک گریه میکردین؟
منو اولین بار که برده بودن مهد دست دوتا پسرو به زور گرفته بودم میگفتم بدون اینا برنمیگردم خونه
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#جوک
امروز واسه شوخی به دوس دخترم گفتم:
میتونی از نور این چراغ قوه که رو دیواره بری بالا ؟میگه خر خودتی
میخوای خاموشش کنی بیفتم !