-
فرض کنید من و دوستم تو یه حوزه ی بیوفتیم ...هدیه ی تولد دوستم هم ببرم سر جلسه بهش بدم ...همه ی کنکوریا بگن تولد تولد تولدت مبارک ...فضا اصلا فضای شادی میشه کلا ..
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهnazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
فرض کنید من و دوستم تو یه حوزه ی بیوفتیم ...هدیه ی تولد دوستم هم ببرم سر جلسه بهش بدم ...همه ی کنکوریا بگن تولد تولد تولدت مبارک ...فضا اصلا فضای شادی میشه کلا ..
خودم که دارم وقتی بهش فک میکنم کلی خنده ام میگره ....
-
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخنوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهnazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخ
خوبه که ،بعد کنکورش میاد خونه ،هم خستگی کنکورو در میاره هم تولدشو جشن میگیره
-
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخ
خوبه که ،بعد کنکورش میاد خونه ،هم خستگی کنکورو در میاره هم تولدشو جشن میگیره
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۰:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@a.s در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخ
خوبه که ،بعد کنکورش میاد خونه ،هم خستگی کنکورو در میاره هم تولدشو جشن میگیره
اره اونم عالیه ..
فقط یه مشکل هست اگه کنکور رو بد بده یعنی هرکی بهش میگه تولدت مبارک یعنی کلا یه جورایی بهش فحش میده ....اینطور نیست ؟ -
@a.s در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخ
خوبه که ،بعد کنکورش میاد خونه ،هم خستگی کنکورو در میاره هم تولدشو جشن میگیره
اره اونم عالیه ..
فقط یه مشکل هست اگه کنکور رو بد بده یعنی هرکی بهش میگه تولدت مبارک یعنی کلا یه جورایی بهش فحش میده ....اینطور نیست ؟نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۰:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهnazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@a.s در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخ
خوبه که ،بعد کنکورش میاد خونه ،هم خستگی کنکورو در میاره هم تولدشو جشن میگیره
اره اونم عالیه ..
فقط یه مشکل هست اگه کنکور رو بد بده یعنی هرکی بهش میگه تولدت مبارک یعنی کلا یه جورایی بهش فحش میده ....اینطور نیست ؟ان شاالله که خوب داده ،اگرم نه تنها کاری که از دستش بر میاد اینه که حداقل از تولدش لذت ببره
-
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@a.s در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخ
خوبه که ،بعد کنکورش میاد خونه ،هم خستگی کنکورو در میاره هم تولدشو جشن میگیره
اره اونم عالیه ..
فقط یه مشکل هست اگه کنکور رو بد بده یعنی هرکی بهش میگه تولدت مبارک یعنی کلا یه جورایی بهش فحش میده ....اینطور نیست ؟ان شاالله که خوب داده ،اگرم نه تنها کاری که از دستش بر میاد اینه که حداقل از تولدش لذت ببره
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۰:۲۰ آخرین ویرایش توسط nazanin 24 انجام شده@a.s در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@a.s در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
nazanin 24 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
سلام دوستان ببخشید فقط یه سوال داشتم ...
ادم تولدش بیوفته ۲۵ تیر یعنی روزه کنکور چه حالی میشه ؟
تولد یکی از دوستای صمیمیم ...تازه یادم افتاد .خخ
خوبه که ،بعد کنکورش میاد خونه ،هم خستگی کنکورو در میاره هم تولدشو جشن میگیره
اره اونم عالیه ..
فقط یه مشکل هست اگه کنکور رو بد بده یعنی هرکی بهش میگه تولدت مبارک یعنی کلا یه جورایی بهش فحش میده ....اینطور نیست ؟ان شاالله که خوب داده ،اگرم نه تنها کاری که از دستش بر میاد اینه که حداقل از تولدش لذت ببره
کاملا درسته ...حق با شماست....
-
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط masoud انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۰:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۱:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۲:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۲:۰۳ آخرین ویرایش توسط فااطمه انجام شده
فقط گوشه چشمــی از نگاه خدا
براے خوشبختی همہ
انسانها ڪافیست
ایـن نگاه را برایتان آرزو میڪنم … -
فقط گوشه چشمــی از نگاه خدا
براے خوشبختی همہ
انسانها ڪافیست
ایـن نگاه را برایتان آرزو میڪنم …نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۲:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@فاطمه-کنکوری در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
http://photokade.com/wp-content/uploads/khoda-nameh-photokade-150x150.jpg
پروردگارا...
ڪولہ بار تمنـــــایم خالیست
و مـــوج سخاوت تـــو همچنان جاری.
نمے ایستم از حـــــرکت
تا باران مهــــربانیت نایستد.
الــــهی بہ امیــــد خودت -
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۲۲:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام دوستان شبتون بخیر.
خدایا دلم بینهایته هم غم داره هم استرس داره نمیدونم چیکارکنم توکل برخودش که کمکمون کنه .
خدایاااااااااااخودت کمکم کن .ان شاءالله -
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۴:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در بدترین روزها امیدوار باش ، که همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر می بارد . . .
یاعلی... -
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۴:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@reza77
عاللللللللللیه
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۵:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهگفتم خدایا دلم گرفته؛گفت از من؟
گفتم خدایا از همه دلگیرم؛گفت حتی من؟
گفتم خدایا چقدر دوری؛گفت تو یا من؟
گفتم خدایا دلم را ربودند؛گفت پیش از من؟
گفتم نگران روزیم؛گفت آن با من.
گفتم خیلی تنهایم؛گفت تنهاتر از من؟
گفتم درون قلبم خالیست؛گفت پرش کن از عشق من.
گفتم دست نیاز دارم؛گفت بگیر دست من.
گفتم از تو خیلی دورم؛گفت من از تو نه.
گفتم آخر چگونه آرام گیرم؟گفت با یاد من.
گفتم خدایا کمک خواستم؛گفت غیر از من؟
گفتم خدایا دوستت دارم؛گفت بیشتر از من؟
گفتم با این همه مشکل چه کنم؟گفت توکل به من.
گفتم هیچ کسی کنارم نمانده؛گفت بجز من.
گفتم خدایا چرا اینقدر میگویی من؟گفت چون من از تو هستم و تو از من.
خدایا مرا ببخش بخاطر همه ی درهایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود...
-
سلام دوستان شبتون بخیر.
خدایا دلم بینهایته هم غم داره هم استرس داره نمیدونم چیکارکنم توکل برخودش که کمکمون کنه .
خدایاااااااااااخودت کمکم کن .ان شاءالله@فاطمه-کنکوری فاطمه جونم تو موفق میشی شک نکن!
-
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۶:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پیرمرده اونقدر تو حج به ستون شیطان محکم و دقیق سنگ میزد که
.
.
.
شیطان تو بلندگو اعلام کرد:
گودرزی از ایران
یواش تر بزن حیوان، گولت زدم، ارث بابا تو که نخوردم
-
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۶:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مهندس و برنامهنويس
یک برنامهنویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوایى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامهنویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامهنویس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما یک سوال میپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال میکنید و اگر من جوابش را نمیدانستم من ۵ دلار به شما میدهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامهنویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما میدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامهنویس بازى کند.
برنامهنویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامهنویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ۳ پا دارد و وقتى پائین میآید ۴ پا؟»
برنامهنویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند. بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامهنویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامهنویس داد و رویش را برگرداند و خوابید!
-
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۶:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
پیرمرده اونقدر تو حج به ستون شیطان محکم و دقیق سنگ میزد که
.
.
.
شیطان تو بلندگو اعلام کرد:
گودرزی از ایران
یواش تر بزن حیوان، گولت زدم، ارث بابا تو که نخوردم
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۶:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
پیرمرده اونقدر تو حج به ستون شیطان محکم و دقیق سنگ میزد که
.
.
.
شیطان تو بلندگو اعلام کرد:
گودرزی از ایران
یواش تر بزن حیوان، گولت زدم، ارث بابا تو که نخوردم
عالی بود بهاره جان عالی ...دمت گرم عزیزم .