هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
شـب که نَـم دَر جگرِ دیدهء بی خـواب نبود
اَشـک را نیز فِشُردیـم در او آب نبود ...
-
ببینم من جگر سوز چی دارم بگم
-
هوشنگ ابتهاج گفت:
خیال دیدنت چه دلپذیر بود؛
جوانیم در این امید پیر شد،
نیامدی و
دیر شد...شهریار گفت:
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا...؟ -
هوشنگ ابتهاج گفت:
خیال دیدنت چه دلپذیر بود؛
جوانیم در این امید پیر شد،
نیامدی و
دیر شد...شهریار گفت:
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا...؟ -
ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی -
یسریا میگن مرد که گریه نمیکنه
اما این بیت حافظ چی
" اشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یار " -
ی جگر سوز از حافظ میخوام
-
یکی یه جایی خستگی
"بی تو با قافله ی غصه و غم ها چه کنم؟!
تار و پودم تو بگو، با دل تنها چه کنم....؟!" -



|


شعردانه


️



