هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@ABR_DJ حقققققققق میگه حققققق
حیف نمیتونم برم بیرون.. ینی شدن ک میشه هاا ولی خب نمیرمMichael Vey
حیعف شد که
-
@Soniaaa اسکرین بفرستین
من حرف شما رو باور ندارم -
jahad_121
نشین تو اتاقت
پنجره رو باز بکن در رو ببند برو بیروناوکی باش دیگه می خوام برم بیرون.(بیرون خونه
منظورمه
خدانگهدار -
Rahman Aa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Farhadd فرهاد این که پروفته کیه ؟
این چه سوالیه تو میپرسی اخه؟
-
ولی همین چند دقیفه تا امادسم باید تحمل کنم اتاقمو
-
Michael Vey اصفهان جفتش بهتره
@Danial-al اه خسته شدم انق تایپ کردم دلم میخواد ویس بگیرم اما با کامپیوترمون نمیشه
والا اصن قضیه عشق من ب دانشگاه شیراز از وقتی شروع شد ک تو نت داشتم داشگاه پزشکیارو میدیدم و سر در شیرازو ک دیدم گفتم بههه چ خوشگله میام همینجا
اصفهان برمم دردسر میشه کراش از دست رفتمو چیکار کنم -
@Soniaaa
اصلا کلمه تعارف در خارج از ایران معنایی نداره
خواهشا تحریف نکنید بانو ........@Farhadd
نه خوندیم راست میگه
داستان اینجوری بود که
یه روز امام صادق ع یه مردی رو فکرکنم دم در خونشون میبینن و احوالپرسی میکنن
و بعد خداحافظی
بعد یکی از یاراشون بهشون میگه چرا بهش تعارف نزدید اون که نمیومد
امام صادقم یه همچین چیزی گفتن همون حرفی که سونیا زد
منم یه چیزایی یادمه -
Michael Vey پرنیا نمیشه با اون رفت مرور نکردم این فصلو من چر میارم 0 درجه منفی 70 تو هم با اون میری میاد منفیه 70؟
Rahman Aa دقییییییییییییییییییییییییییقااا
-
Michael Vey پرنیا نمیشه با اون رفت مرور نکردم این فصلو من چر میارم 0 درجه منفی 70 تو هم با اون میری میاد منفیه 70؟
Rahman Aa باید 0 شه اما منفی میشه ی عدد چرت در میاد. دومیش چی؟
-
@Danial-al اه خسته شدم انق تایپ کردم دلم میخواد ویس بگیرم اما با کامپیوترمون نمیشه
والا اصن قضیه عشق من ب دانشگاه شیراز از وقتی شروع شد ک تو نت داشتم داشگاه پزشکیارو میدیدم و سر در شیرازو ک دیدم گفتم بههه چ خوشگله میام همینجا
اصفهان برمم دردسر میشه کراش از دست رفتمو چیکار کنمMichael Vey تو دانشگاه اینقدر کراش پیدا میکنی ک اون یادت میره هر ترم یکی
-
@Farhadd
نه خوندیم راست میگه
داستان اینجوری بود که
یه روز امام صادق ع یه مردی رو فکرکنم دم در خونشون میبینن و احوالپرسی میکنن
و بعد خداحافظی
بعد یکی از یاراشون بهشون میگه چرا بهش تعارف نزدید اون که نمیومد
امام صادقم یه همچین چیزی گفتن همون حرفی که سونیا زد
منم یه چیزایی یادمهGharibe Gomnam واقعا ؟ تعجب میکنم ......
چطور یادتونه .... من اصلا یادم نمیاد.... -
Michael Vey
بابای من میگه دوست ادم خانواده ادمه
البته مخالب داشتن دوست نیست ولی این مدلیه
حتی باهم میرفتیم پیاده روی
من بچه تر بودم دست منو میگرفت میرفتیم میدویدیم اینجاهم شماله هواهم خوبه بخصوص تو شباGharibe Gomnam من و بابام خیلی باهم صمیمی نیستیم..
باهم نمیسازیم زیاد برا همین کاری باهم نداریم -
بالاخره میرسیم به اونجایی که
صائب میگه ؛
آرامش است آخرِ اضطرابها... -
Gharibe Gomnam واقعا ؟ تعجب میکنم ......
چطور یادتونه .... من اصلا یادم نمیاد....@Farhadd
منی که الان دقیق تمام کلماتی که خواهرم تو بچگیش اشتباه میگفت رو یادمه... -
@Farhadd
نه خوندیم راست میگه
داستان اینجوری بود که
یه روز امام صادق ع یه مردی رو فکرکنم دم در خونشون میبینن و احوالپرسی میکنن
و بعد خداحافظی
بعد یکی از یاراشون بهشون میگه چرا بهش تعارف نزدید اون که نمیومد
امام صادقم یه همچین چیزی گفتن همون حرفی که سونیا زد
منم یه چیزایی یادمهGharibe Gomnam
خوب شد شما جزو راویان حدیث نشدین
وگرنه الان کلا از اسلام چیزی نمونده بود -
Gharibe Gomnam واقعا ؟ تعجب میکنم ......
چطور یادتونه .... من اصلا یادم نمیاد....@Farhadd
عا بیا دیدی حیف نیمدونم کدوم کتاب بود -
@Farhadd
منی که الان دقیق تمام کلماتی که خواهرم تو بچگیش اشتباه میگفت رو یادمه...Gharibe Gomnam
احسنت واقعا...
-
@Soniaaa
قبول ....
-
Michael Vey تو دانشگاه اینقدر کراش پیدا میکنی ک اون یادت میره هر ترم یکی
@Danial-al هععععععععععععی با زخمش چیکار کنم عاححح ای زندگی فانی