|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
این پست پاک شده!
-
انتظار نداشته باش مثل بچه ها از ذوق بالا پایین بپرم
وقتی چیزی رو که میخوامو برام نمیخری و به جاش چیز ارزون تری میخری به جای دلداری و توضیح دادن شروع میکنی به خوشحالی و احساس میکنی منم باید قدردان زحمتی که کشیدی باشمو خیلی خیلی سر حال باشم و ازت تشکر کنم و خیلی با افتخار میگی میخوای اینو برا دانشگاهم بردارم ؟! من دیگه بچه نیستم پیش دوستام آبرو دارم نمیخوام همیشه اونی که نداره من باشم
اه لعنت به این زندگی کاش اون ماشینی که از بغلم گذشت زیرم میگرفت له میشد هزار تیکه میشدم و میمردم راحت میشدم
دلم میخواد قیچی بردارم و برم تیکه پارش کنم و مسافرتم لغو کنم بشینم خونه و از صب تا شبش گریه کنم حیف که به یکی قول دادم -
بچه‌ها
فصل ۷ و ۸ زیست دوازدهم، پیش نیاز داره؟ -
بچه‌ها
فصل ۷ و ۸ زیست دوازدهم، پیش نیاز داره؟فصل 8 نه
ولی فصل 7 آره با فصل 1 و2دوازدهم ترکیب میشه -
فصل 8 نه
ولی فصل 7 آره با فصل 1 و2دوازدهم ترکیب میشه@Deleted-Account0 اونارو خوندم مرسی
فکر کرم با گیاهی دوازدهم ترکیب داره، گیاهی‌و نخوندم -
ملعون خودتی، خبری نیست اصن
-
ای که نزدیک تر از جانی و پنهان زِ نِگه
هجرِ تو خوش‌ترم آید زِ وصالِ دگران!
-
انتظار نداشته باش مثل بچه ها از ذوق بالا پایین بپرم
وقتی چیزی رو که میخوامو برام نمیخری و به جاش چیز ارزون تری میخری به جای دلداری و توضیح دادن شروع میکنی به خوشحالی و احساس میکنی منم باید قدردان زحمتی که کشیدی باشمو خیلی خیلی سر حال باشم و ازت تشکر کنم و خیلی با افتخار میگی میخوای اینو برا دانشگاهم بردارم ؟! من دیگه بچه نیستم پیش دوستام آبرو دارم نمیخوام همیشه اونی که نداره من باشم
اه لعنت به این زندگی کاش اون ماشینی که از بغلم گذشت زیرم میگرفت له میشد هزار تیکه میشدم و میمردم راحت میشدم
دلم میخواد قیچی بردارم و برم تیکه پارش کنم و مسافرتم لغو کنم بشینم خونه و از صب تا شبش گریه کنم حیف که به یکی قول دادم@Mammal در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اه لعنت به این زندگی کاش اون ماشینی که از بغلم گذشت زیرم میگرفت له میشد هزار تیکه میشدم و میمردم راحت میشدم
بخاطر چیز های مادی ارزوی مرگ نکن.ارزش این چیزارو نداره.چیزی که اعصابو خورد میکنه حتی اگه مهم هم باشه بازم ارزش فکر کردن و حرص خوردن نداره.از اینجور چیزا تو زندگی همه هست.
-
الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر -
چقدر خلوته اینجا
-
ولی چقدر زود بزرگ و جا افتاده شد
یاد اولین جلسه‌ش تو الا افتادم
رو وایت برد درس میداد.
پ.ن: یبار خاطره تعریف کرد که یهو منو تو خیابون میبینین بعد با بچتون میاید میگید عه اقا موقاری یادته اینو یاد ما دادی بعد من با عصا میزنم تو سرتون...
هعی پیر شدیم جِلال...
jalal moghari
-
ولی چقدر زود بزرگ و جا افتاده شد
یاد اولین جلسه‌ش تو الا افتادمرو وایت برد درس میداد.
پ.ن: یبار خاطره تعریف کرد که یهو منو تو خیابون میبینین بعد با بچتون میاید میگید عه اقا موقاری یادته اینو یاد ما دادی بعد من با عصا میزنم تو سرتون...
هعی پیر شدیم جِلال...
jalal moghari
️
