-
ramses kabir
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر استنوشتهشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۱۶ آخرین ویرایش توسط erfan wizard انجام شدهترسم نرسی به کعبه ، ای اعرابی
کین ره که تو می روی به ترکستان است(سعدی)
(ترکستان سرزمینی بوده که در جهت کاملا مخالف مکه قرار داشته برای کسانی که میخواستن برن کعبه) -
ترسم نرسی به کعبه ، ای اعرابی
کین ره که تو می روی به ترکستان است(سعدی)
(ترکستان سرزمینی بوده که در جهت کاملا مخالف مکه قرار داشته برای کسانی که میخواستن برن کعبه)@Deleted-Account0
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری؟حافظ
-
نوشتهشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط erfan wizard انجام شده
یه تبصره هم بگم وقتی منشن نمی کنم ینی اون شعر رو کلی گذاشتم و برداشت شخصی نشه ازش
-
نوشتهشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد -
نوشتهشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۴۱ آخرین ویرایش توسط erfan wizard انجام شده
@ma-a
يار ناپايدار دوست مدار
دوستي را نشايد اين غدار
نيک و بد چون همي ببايد مرد
خنک آنکس که گوي نيکي برد
(سعدی) -
@ma-a
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد@eel
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث -
نوشتهشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a
ثریا همچو بگسسته جمیلی
هلال ایدون چو خمیده خلالی
(ث؟ خیلی بی ادبی،ممنون گوگل)
-
@ma-a
ثریا همچو بگسسته جمیلی
هلال ایدون چو خمیده خلالی
(ث؟ خیلی بی ادبی،ممنون گوگل)
نوشتهشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهیا رب برهانیم ز حرمان چه شود
راهی دهیم به کوی (عرفان) چه شود:](ابوسعید ابوالخیر)
-
نوشتهشده در ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۷:۵۰ آخرین ویرایش توسط بابونــــه انجام شده
.
-
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
حافظ -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۴:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a
دیده را فایده آن است، که دلبر بیندور نبیند، چه بود فایده بینایی را
-
Ansel
ای در دل من میل و تمنا همه توواندر سر من مایهٔ سودا همه تو
هرچند بروی کار در مینگرم
امروز همه توئی و فردا همه تو
-
Ansel
ای در دل من میل و تمنا همه توواندر سر من مایهٔ سودا همه تو
هرچند بروی کار در مینگرم
امروز همه توئی و فردا همه تو
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۴:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ma-a
وه که با این عمر های کوتَه و بی اعتبار
این همه بی خود شدن از چون منی حالا چراشورِ فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لبِ شیرین،جوابِ تلخِ سر بالا چرا -
@ma-a
وه که با این عمر های کوتَه و بی اعتبار
این همه بی خود شدن از چون منی حالا چراشورِ فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لبِ شیرین،جوابِ تلخِ سر بالا چراAnsel
افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۴:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چراپ ن:مرسی از حالا چرای شهریار:))
پ ن۲:نت ضعیفه
️
-
@ma-a
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چراپ ن:مرسی از حالا چرای شهریار:))
پ ن۲:نت ضعیفه
️
Ansel
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد -
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۵:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من با دو چشم خویشتن،دیدم که جانم می رود -
Ansel
در آن نفس كه بميرم در آرزوی تو باشم
بدان اميد دهم جان كه خاک كوی تو باشم
(روز خوش)
-
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۵:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ma-a
مده ای رفیق پندم که نظر به او فکندم
تو میان ما نَدانی که چه می رود نهانیهمچنین
-
نوشتهشده در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۵:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!