کافــه میـــم♡
-
امروز یه درس بزرگ از یه دختر کوچولوی ۶ ساله گرفتم.. داشت با مداد شمعی، مبل کِرم رنگی رو سیاه و کثیف میکرد.. وقتی متوجه شدم صداش کردم و با تظاهر به ناراحتی گفتم، عزیزم، من اینجا چیزهای ناراحت کنندهای میبینم.. به نظرت الان باید چکار کنم؟ خیلی خونسرد سری تکون داد و گفت “خب پاکش کن. اگه پاک نمیشه چشماتو ببند!” به همین سادگی بهم درس عجیبی داد.. تمام فلسفهی آرامش، در همین جملهی کوتاه.. پاکش کن، اگه پاک نمیشه، چشماتو ببند..
-
میبخشم...
نه که مقدس باشم،
از متنفر بودن خستهام...پائولوکوئیلو
-
گفتیم نمیگذره! گذشت
گفتیم مگه میشه؟ شد
گفتیم محال ممکنه! ممکن بود
گفتیم باورم نمیشه! باورمون شد
گفتیم نمیگذرم! گذشتیم
گفتیم نمیبخشم! بخشیدیم
گفتیم حرف میزنم! سکوت کردیم
گفتیم از پسش برنمیایم! اومدیم
گفتیم دیگه طاقت نمیارم! طاقت آوردیم
گفتیم تنهایی مگه میشه؟ تنهایی شد
هرچی گفتیم و فکر کردیم طور دیگهای شد!
باور پشت باور یا قوی تر شد
یا نابود شد و از بین رفت!
این شدن و نشدنها شد
تا بشینیم گوشهی زندگی
پا رو پا بندازیم
بزنیم رو شونهی خودمون
افتخار کنیم که میونِ این شدنها و نشدنها
تبدیل به آدم بهتری شدیم
برای این دنیا! -
حسی ک این روزا دارم: -
چون قایق بیسرنشین
در شبِ ابری
دریاهای تاریک را
به جانب غرقاب آخرین طی کنیم
امیدِ درودی نیست .
امیدِ نوازشی نیست.شاملو
-
- از اتاق 23 بیمارستان روانی صداش میومد
داد میزد میگفت:ب خدا اگه برگرده خوب میشم:_)
- از اتاق 23 بیمارستان روانی صداش میومد
-
- اگه آدمای اطرافم ذرهای خبر داشتن که چقدر به چیزای ریز مختلف دقت میکنم و تا مدت ها یادم میمونه،چطور همشونو تحلیل میکنم و به هم ربط میدم،خیلی خیلی بیشتر مراقب کاراشون میبودن:_)
-
- ولی یادت بمونه،تو اومدی که فقط
یه آدمِ غمگین رو غمگینترش کنی...^^
- ولی یادت بمونه،تو اومدی که فقط
-
- داشتم فکر میکردم بعضیامون
خیلی بیرحمانه داریم یه دردایی
رو تحمل میکنیم،
دردایی که خیلی بزرگتر از
قد و قوارهی ماست ..
هیچوقت حق انتخابی
براشون نداشتیم،
زورشون خیلی بیشتر از لبخندامونه
دردایی که هر بار از خودت
میپرسی خب چرا بازم من؟
و هر بار جوابی که هیچوقت
پیداش نکردی؛
غمگین و غمگینترت میکنه:)!
- داشتم فکر میکردم بعضیامون
-
کنار گذاشتن آدمایی که ترکم کردن و دلمُ شکوندن واسم سخت نبود، هیچوقت نبود.
شاید یکی دوبار اشکم درومده باشه ولی همرو بوسیدم گذاشتم کنار.گذاشتم کنار ولی بعدِ هرکی که دوست داشتم یه تیکه از وجودم کنده شد و دیگه هیچوقت برنگشت.من موندم و کلی سوال ، من موندم و اورثینک، من موندم و خاطرات روزایی که باهم داشتیم، من موندم و حسرت گذشته.همیشه فقط من موندم ، فقط من. -
اگه از من بپرسی میگم تموم پختگیها و بالغ شدنا از یک جدایی شروع میشه، جدا شدن از یک عشق،جداشدن از یک امنیت، جداشدن از یک قدرت، جداشدن از یک وابستگی، جداشدن از هرچیزی که فکر می کنی بدون اون پوچ میشی ، جدایی ها اتفاق می افتن تا بهت یاد بدن که بدون هیچ چیز پوچ نمیشی. تا یاد بگیری تو فراتر از اتفاقات بد زندگیت هستی، و همیشه چیزایی هستن که بهت معنا بدن، تا تجربه کنی و قویتر بشی، تا خودتو پیدا کنی و بدونی همیشه راههایی هستن که انتظار قدمات رو میکشن و دنیات اونقدر بزرگ هست که تو چارتا اتفاق بد خلاصه نشه.
-
آیا در این دیار کسی هست که هنوز
از آشنا شدن
با چهرهٔ فنا شدهٔ خویش
وحشت نداشته باشد؟فروغ فرخزاد
-
چه فایده ای دارد
نگرانِ من باشی ولی از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد در بینِ وسایلت باشم اما مهمترینشان نباشم.نزار قبانی
-
- اولین ورزشت،خیلیکند خواهد بود.
اولین کسب و کارت،پر نقص خواهد بود.
اولین درآمدت،ناچیز خواهد بود.
اولین آزمون ورودیت،بهترین تو نخواهد بود.
ولی بدون اولینها صدمینهای تو نیستن؛
خودتو که پیدا میکنی،خیلی رفتارا و خیلی از آدما رو گم میکنی و این شروع یه مسیر طولانیه که تهش خیلی قشنگه️
- اولین ورزشت،خیلیکند خواهد بود.