-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۳:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اﮔﻪ ﻧﯿﻮﺗﻦ سعودی ﺑﻮﺩ
ﺳﯿﺒﯽ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ زمین، ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
"ﻫﺬﺍ ﻣﻦ ﻓﻀﻞ ﺭﺑﯽ" الله اکبر الله اکبرﺩﯾﮕﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺳﺮ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﺪﯾم
-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من
تو
تصویری که من از تو در ذهن دارم
تصویری که تو از من در ذهن داری
تصور من از تصویرخودم در ذهن تو
تصور تو ازتصویر خودت در ذهن منحواسمان به هر شش تا باشد!
-
یه مطلب فوق العاده که شاید ساعتی بهش فکر کردن ارزشش رو داشته باشه:
اگر:
A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Zبرابر باشد با:
1 , 2 , 3 , 4 , 5 , 6 , 7 , 8 , 9 , 10 , 11 , 12 , 13 , 14 , 15 , 16 , 17 , 18 , 19 , 20 , 21 , 22 , 23 , 24 , 25 , 26
باشد
آیا برای خوشبختی و موفقیت، تنها تلاش سخت کافیست؟
Hard work=تلاش سخت
H+a+r+d+w+o+r+k=8+1+18+4+23+15+18+11= 98%آیا دانش ما را 100% به موفقیت می رساند؟
Knowledge=دانش
K+n+o+w+l+e+d+g+e=11+14+15+23+12+5+4+7+5= 96%عشق چطور؟؟؟
Love=عشق
L+o+v+e=12+15+22+5= 54%خیلی از ما فکر میکردیم که اینها مهمترین باشند؛
اما نه...!!!
پس چه چیز 100% را میسازد ؟؟؟
پول
Money=پول
M+o+n+e+y=13+15+14+5+25= 72%اینها کافی نیستند؛
پس برای رسیدن به اوج چه باید کرد؟؟؟
...
...
...
...
...
نگرش...!!!
Attitude=نگرش
A+t+t+I+t+u+d+e=1+20+20+9+20+21+4+5= 100%آری...
اگر نگرشمان را به زندگی، کارمان، گروه و عشقمان عوض کنیم، زندکی 100% عوض خواهد شد...
نگرش، همه چیز را عوض میکند -
1 x 1 = 1
11 x 11 = 121
111 x 111 = 12321
1111 x 1111 = 1234321
11111 x 11111 = 123454321
111111 x 111111 = 12345654321
1111111 x 1111111 = 1234567654321
11111111 x 11111111 = 123456787654321
111111111 x 111111111=123456789 87654321 -
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۴:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
محمد رضا نظم جای گیری اعداد بهم ریخته !!!
123456789 87654321= 111111111ضربدر111111111
123456787654321 = 1111111ضربدر11111111
1234567654321 = 111111ضربدر1111111
12345654321 = 11111ضربدر111111
123454321 = 11111ضربدر11111
.... -
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۴:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
zahra1303 در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
مورد نهمش خیلی عجیبه ! مگه داریم ؟
دوس دارم برم قلقلکش بدم !
-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۴:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اون تبلیغ بستنی میهن بود که گوساله میگفت شیر نمی خوام، بستنی هاش خوشمزه تره …
.
..
هیچ فکر کردید اون گاو مادر چه ضربه روحی سنگینی خورد از این حرف ؟
فکر کن یک عمر با خون دل بچه بزرگ کنی که پیر شدی عصای دستت بشه، بعد یک روز برگرده بهت بگه شیرت رو نمیخوام، بستنیهاش خوشمزه تره …
خاک تو سر آمریکا
بچه دو ملیون از جیبم بردار برو سه تا نون بخر!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میخندین؟! خواهیم دید...
-
-
هورا.....بالاخره کار خودمو کردم
جاشوووووون رو عوض کردم...
مراحل کار رو دقت کنید..
1-
2-
3-
4-4-
این صحنه باید تو تاریخ ثبتشه
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۴:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهم.ر محسنی کبیر در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
هورا.....بالاخره کار خودمو کردم
جاشوووووون رو عوض کردم...
مراحل کار رو دقت کنید..
1-
2-
3-
4-4-
این صحنه باید تو تاریخ ثبتشه
خدا تو رو نابود نکنه بشر....چه زود انجامش دادی
http://forum.alaatv.com/plugins/nodebb-plugin-emoji-apple/static/images/joy.png
ولی برمی گردونیش به حالت قبلیا... -
هورا.....بالاخره کار خودمو کردم
جاشوووووون رو عوض کردم...
مراحل کار رو دقت کنید..
1-
2-
3-
4-4-
این صحنه باید تو تاریخ ثبتشه
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۴:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهم.ر محسنی کبیر در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
هورا.....بالاخره کار خودمو کردم
جاشوووووون رو عوض کردم...
مراحل کار رو دقت کنید..
1-
2-
3-
4-4-
این صحنه باید تو تاریخ ثبتشه
عجب دقتی !
-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۴:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۴:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۶:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میتوان زیبا زیست…
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم،
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید…
عشق باشیم و سراسر خورشید… -
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۶:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟
صیدت دوباره به دریا برگشت..؟
غمت نباشد چون خدا با ماست !
هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !
بگو خدا با ماست.
اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.
اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.
اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.
امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!
خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !
اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم دوباره به دست می آوریم.
دوباره می سازیم و دوباره به دست می آوریم.
دوباره می خریم و دوباره می خندیم. -
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۶:۰۸ آخرین ویرایش توسط nazanin 24 انجام شده
متن بالا خیلی قشنگه ....
-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۶:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چایت را بنوش نگران فردا مباش
دکتر نيستم
اما برايت ده دقيقه راه رفتن،روى جدول کنار خيابان را تجويز ميکنم،
تا بفهمى عاقل بودن چيز خوبيست،
اما ديوانگى قشنگ تر است..
برايت لبخند زدن به کودکان وسط خيابان را تجويز ميکنم،
به ﺗﻮ پيشنهاد ميکنم که شاد باشى!
خورشيد هر روز صبح،بخاطر زنده بودن ما طلوع ميکند!
هرگز، منتظر" فرداى خيالى" نباش.
سهمت را از" شادى زندگى"، همين امروز بگير.
نگران نباش . چایت را بنوش -
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خبر مهم
نیروی انتظامی اعلام کرد:
هر خانمی با مانتوی کوتاه،موی بلوند،ناخن دراز(واه واه واه) اومد بیرون...
نه فلفلی،نه قلقلی،نه مرغ زرد کاکلی
هیچکس باهاش رفیق نشه تا خیت بشه!
والا با اون قیافش
چرا درِ یخچالو شیشه ای نمیسازن تا قبل از باز کردن بفهمیم چیز جدیدی توش نیست؟
پس این دانشمندا چه غلطی میکنن؟
فرق بین مردای قدیم و جدید:
قدیمترها لحن مردها:
گستاخی مکن زن! طعام را بیاور :|
امــا اکنون :
عسلم امشب ظرفا نوبت منه یا تو -
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یارو زبونش میگرفته،
میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه:
دیب دیگه چیه؟
یارو جواب می ده: دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما
تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب،
دیب!
طرف میبینه نمی فهمه،
می ره به رئیس داروخونه می گه.
اون میآد می پرسه: چی
میخوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه
چیه؟
یارو می گه: بابا دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه:
تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا.
خودم دائم مصرف دارم. شما نمیدونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری میکنه،
نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.
یکی از کارمندای داروخونه
میآد جلو و می گه: یکی از بچههای داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره.
فکر کنم بفهمه
این چی میخواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی
مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع
برش داره بیارتش.
میرن اون کارمنده رو
میارن. وقتی می رسه، از یارو میپرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو میگه: آره،
همونه.
کارمند میگه: داریم! چطور
نفهمیدن تو چی می خوای!؟
همه خیلی خوشحال شدن که
بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی
یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون
کارمند و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
میپرسن: دیب؟ دیب دیگه
چیه؟
می گه: بابا همون که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می
گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد.
آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!
.
.
.
.
دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه
-
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۰۹ آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
تست هوش
دقت کنین
اساتيد و محققين دانشگاه پرينستون آمريكا اين تست را بعنوان شگفتي بزرگ
روانشناسي در قرن 21 معرفي كرده اند...از منابعي هم افشا شده كه شركت گوگل از اين تست در آزمون استخدامي
مديران ارشدش استفاده مي كند...پاسخ صحيح به اين تست در كمتر از 30 ثانيه نشان دهنده بهره هوشي حداقل
140 مي باشد...
...جاهای خالی رو با چه اعدادی باید پر کرد؟
10, 20, ....., 15, 1000, ......, 16عجله نکنید...
فقط کمی فکر کنید،
سوال زیاد مشکلی نیست ولی اگر قادر به حل این سوال
باشید نشان فعالیت خوب سمت راست مغز شماست.برای دیدن جواب صحیح بريد پايين.
.
.
.
.
.
.
.
.
.10, 20, 3, 15, 1000, 60, 16
-
یارو زبونش میگرفته،
میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه:
دیب دیگه چیه؟
یارو جواب می ده: دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما
تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب،
دیب!
طرف میبینه نمی فهمه،
می ره به رئیس داروخونه می گه.
اون میآد می پرسه: چی
میخوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه
چیه؟
یارو می گه: بابا دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه:
تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا.
خودم دائم مصرف دارم. شما نمیدونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری میکنه،
نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.
یکی از کارمندای داروخونه
میآد جلو و می گه: یکی از بچههای داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره.
فکر کنم بفهمه
این چی میخواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی
مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع
برش داره بیارتش.
میرن اون کارمنده رو
میارن. وقتی می رسه، از یارو میپرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو میگه: آره،
همونه.
کارمند میگه: داریم! چطور
نفهمیدن تو چی می خوای!؟
همه خیلی خوشحال شدن که
بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی
یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون
کارمند و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
میپرسن: دیب؟ دیب دیگه
چیه؟
می گه: بابا همون که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می
گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد.
آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!
.
.
.
.
دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه
نوشتهشده در ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
یارو زبونش میگرفته،
میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه:
دیب دیگه چیه؟
یارو جواب می ده: دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما
تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب،
دیب!
طرف میبینه نمی فهمه،
می ره به رئیس داروخونه می گه.
اون میآد می پرسه: چی
میخوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه
چیه؟
یارو می گه: بابا دیب
دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه:
تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا.
خودم دائم مصرف دارم. شما نمیدونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری میکنه،
نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.
یکی از کارمندای داروخونه
میآد جلو و می گه: یکی از بچههای داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره.
فکر کنم بفهمه
این چی میخواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی
مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع
برش داره بیارتش.
میرن اون کارمنده رو
میارن. وقتی می رسه، از یارو میپرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو میگه: آره،
همونه.
کارمند میگه: داریم! چطور
نفهمیدن تو چی می خوای!؟
همه خیلی خوشحال شدن که
بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی
یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون
کارمند و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
میپرسن: دیب؟ دیب دیگه
چیه؟
می گه: بابا همون که این
ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می
گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد.
آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!
.
.
.
.
دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه
خیلی نامردیه ...
منم با اشتیاق دنبال میکردم ببینم این دیب چیه ...