کافــه میـــم♡
-
ما سالها آدمهای صبوری بودیم ،
اونقدر صبور که هزار بار حرف شنیدیم
و هیچی نگفتیم! هزار بار قلبمون مچاله شد
ولی لبخند چسبوندیم به صورتمون ...
ما تا کنج گلوهامون ، حرف بودیم ...
تا زیر پلکهامون ، بغض بودیم ...
ولی به روی خودمون نیاوردیم!
ما حرمت نگه داشتیم و شما
حق به جانبتر شدین!
برای دخالت کردن ،
برای طعنه زدن ،
برای دل شکستن ،
اما حالا بزرگتر شدیم ،
خستهتر و بیحوصلهتر!
با شوقی بینهایت برای کنار گذاشتن شما^^ -
آه چه شب ها! ای پنجره ی گرد اتاقک من، ای دریچه ی بسته، چه شب ها که از تخت خواب به سویت نگرستیم؛ در حالی که با خود می گفتم : اینک هنگامی که رنگ این چشم به سپیدی بگراید، سپیده خواهد دمید؛ آنگاه از جا برخواهم خاست و این رنجوری و ملال را از خود خواهم راند و سپیده، دریا را خواهد شست و ما در سرزمینی ناشناخته پهلو خواهیم گرفت...
سپیده دمید بی آنکه دریا از آمدنش رنگ آرامش به خود گیرد؛ زمین هنوز دور بود و اندیشه ی من بر چهره ی مواج آب ها در نوسان.
منقلب شدنی که از موج های دریا ناشی می شود و تمامی بدن، آن را به یاد می سپارد.
با خود گفتم: آیا خواهم توانست
اندیشه ای به این دکل لرزان کشتی بیاویزم؟ ای موج ها، آیا جز آبی که در باد شبانه به این سو و آن سو پراکنده می شود، چیزی نخواهم دید؟مائده های زمینی و مائده های تازه، آندره ژید
-
گاهی دلیل اینکه نمیتونیم یه نفر رو
ببخشیم اینه که نمیتونیم خودمونرو
ببخشیم !'
چون یه روزی، یه ساعتی، حتی بیشتر
از خودمون به اون آدم اعتماد کردیم=) و
ازش انتظار داشتیم؛ در واقع ما حماقت
خودمونرو نمیتونیم ببخشیم و فراموش
کنیم اصل ماجرا اینجاست . . ! -
یکی نوشت
یکی خوند
یکی مُرد
یکی موند
من می نویسم
توبخون
من میمیرم
توبمون^^ -
کاش میشد از بوها
از صداها
از جای خالی آدمها
برای روزهای دلتنگی
عکس گرفت. -
شادمانی را تا وقتی در دستانت نگهداری،
همیشه کوچک به نظر میرسد،ولی هنگامی که آن را از دست میدهی،
خواهیدید که چقدر بزرگ و ارزشمند است...ماکسیم گورکی
-
ذهنم به اندازه همه آهنگهای بیكلامي كه گوش ميدهم، خالی است؛ اما كلی حرف برای گفتن دارد و وقتی در خالی بودنش غرق میشوم، كم كم كلمات بیمعنیای كه گم شدهاند را پيدا ميكنم. خدا میداند این کلمات چه ارتباطی با حال کنونیام دارد...!
-
شب تمام ثانیه هایش را به غرامت میبرد و تو میمانی و سکوت و چشمانی سرخ که خواب را
به بهای دلتنگی داده است...
-
-
VID_20230827_011537_898.mp4
_داری بد عادتم میکنی.
+خب بد عادت شو برام.
_ازش خسته نمیشی؟
+ادم از امیدش خسته میشه؟
امیدی که تو باشی حتی یه "از نفس افتاده" رو دوباره وادار به ادامهی زندگی میکنه. -
چقدرسختهدوستداشتنِکسیازدور . .
اینکهنتونیکسیكدوسشداریرو
محکمتویبغلتفشاربدی
نتونیهروقتكدلتخواست
کنارتداشتهباشیش
نتونیکلخیابونهاروباهاشقدمبزنی . .
بوسیدَنِشدرحدخواستنباشه
یااینکهبدونیقرارنیستهیچوقت
دستاتروبهموهاشعادتبدی:)
اینکهنشهلباساتوتنشکنی
ذوقکردنشوازنزدیكنبینییانتونینوشیدنی
موردعلاقترومهمونشکنی . .
آخرشمدلمونمچالهمیشهازایندوری
اینآدمیزادحسرتِمتحرکه . .!
-نسی -
چقدرسختهدوستداشتنِکسیازدور . .
اینکهنتونیکسیكدوسشداریرو
محکمتویبغلتفشاربدی
نتونیهروقتكدلتخواست
کنارتداشتهباشیش
نتونیکلخیابونهاروباهاشقدمبزنی . .
بوسیدَنِشدرحدخواستنباشه
یااینکهبدونیقرارنیستهیچوقت
دستاتروبهموهاشعادتبدی:)
اینکهنشهلباساتوتنشکنی
ذوقکردنشوازنزدیكنبینییانتونینوشیدنی
موردعلاقترومهمونشکنی . .
آخرشمدلمونمچالهمیشهازایندوری
اینآدمیزادحسرتِمتحرکه . .!
-نسی@_kimia_ در کافــه میـــم♡ گفته است:
چقدرسختهدوستداشتنِکسیازدور . .
اینکهنتونیکسیكدوسشداریرو
محکمتویبغلتفشاربدی
نتونیهروقتكدلتخواست
کنارتداشتهباشیش
نتونیکلخیابونهاروباهاشقدمبزنی . .
بوسیدَنِشدرحدخواستنباشه
یااینکهبدونیقرارنیستهیچوقت
دستاتروبهموهاشعادتبدی:)
اینکهنشهلباساتوتنشکنی
ذوقکردنشوازنزدیكنبینییانتونینوشیدنی
موردعلاقترومهمونشکنی . .
آخرشمدلمونمچالهمیشهازایندوری
اینآدمیزادحسرتِمتحرکه . .!
-نسیزندگی میکِشد آخر به کجا کارت را
باید از دور تماشا بکنی یارت را... -
می خواستم حواسم رو پرت کنم فیلم دیدم . حواسم پرت نشد. می خواستم حواسم رو پرت کنم کتاب خوندم . حواسم پرت نشد . می خواستم حواسم رو پرت کنم پادکست گوش دادم . حواسم پرت نشد که هیچ ؛ چیزهای زیادتری یادم اومد . لامپ ها رو خاموش کردم . چراغ مطالعه رو روشن کردم . چشم هام رو بستم . حواسم رو جمع کردم . بهش فکر کردم چه میشه کرد ؟ گاهی بهترین دفاع ؛ حمله ست .
-
شکستن صدا نداره
اینطور نیست که مثلا وقتی کنار یه نفر نشستی ، صدای پوکیدن قلبشو بتونی بشنوی یا مثلا ببینی یدفعه خوردههای دل یه نفر میپاشه روی زمین
شکستن یه آدم ، بعضی وقتا با چند قطره اشک همراهه و خیلی وقتا با بغض و در سکوت اتفاق میافته
آدمای شکسته عجیب نیستن
بدون اینکه بدونیم خیلیاشونو هر روز میبینیم
با ظاهری آروم و حتی با لبخند
اما با باورای نابود شده
و امیدای به پایان رسیده .. -
+منیکیومیشناسمکهقلبشنمیزدولیهنوززندهبود
قلبشوتودستشگرفتهبودمثلسنگسفتومثلبرفسرد بودبیروح
ولیبازمزندهبودادامهمیداد
هرکیمیدیدشجیغمیزدفرارمیکردمیترسیدولیاونبازم ادامهداد
-خب...اونکیبود؟!
+اونالانجلوتوایسادهوهنوزمبدونقلبادامهمیده=)