|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
-
شبا ک ما میخوابیم آقاپلیسه بیداره
-
وایایایایا دیگ رد دادممم
-
-Dr_Ugger- moBn
تلگرم که نیستی اینجا هم نیستی
منم گوشیم خرابه نمیشه sms داد
تولدت مبارک رفیق
امیدوارم هرچی ارزو و هدف تو سرته برا امسال برسی بهشون
️ -
من دیگه از این بلاتکلیفی خسته شدم
-
@f-nalist در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حس میکنی خیلی بالایی؟
@f-nalist در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
باشه پس چند تا نارگیل بم بده
داداش میدونم خیلی جدی ولی خیلی پر معنی و جذاب بود این حرفت
-
حالا گاوداری و مرغداری و پرورش اسب و این چیزا رو خارج شهر میسازن قابل درکه برام!
اما نمیفهمم دیگه چرا دانشگاهها رو خارج شهر میسازن؟:|
@f-nalist در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا گاوداری و مرغداری و پرورش اسب و این چیزا رو خارج شهر میسازن قابل درکه برام!
اما نمیفهمم دیگه چرا دانشگاهها رو خارج شهر میسازن؟:|
چون یه محیط بزرگ نیاز داره...
وسط شهر ساختن خیلی سخته مگر اینکه قدیمی یا کوچیک باشه... -
@Venus655 آره موافقم
آدم یبار زندگی میکنه
هممون یه روزی پیر میشیم وقتی هیچ کاری جز خوردن و خوابیدن از خودمون بر نمیاد، یه نگاه به عقب میکنیم و با خودمون میگیم: خوب، چطور بود؟
اون جوابی که اون لحظه براش داریم، نشون میده چطور میخواستیم زندگی کنیم و چطور زندگی کردیم...@Venus655 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
میدونم سخته ولی سعی کنید به حرفای اینجور آدما اهمیت ندین خوب درس بخونید که ان شاءالله سال دیگه رتبه تون عالی تر از این بشه
مچکرم از دلگرمی تون، امیدوارم شماهم به اون چیزی که دوست دارید برسید
️
️
-
شمع قلبش خاموش شده است و دودِ رسوب کرده از شعله، رقصان، از شمع فرار می کند.
کبریتِ نم گرفته، پاسخ دستان لرزانش را نمی دهد. چوب های نازک، روی جعبه در رفت و آمدند اما،
جرقه های جعبه کبریت درون نم، حل شده است. -
-
توی دنیای مستطیل ها من یه مربعم که هیچکس متوجه عرض بنده نمیشه...
-
کاش تصاویرشو ندیده بودم
قلبم درد گرفت...
با کمال ناباوری زل زده بودم به این بچه ها..
چی میشه که آدم اینقدر پست میشه؟!
لعنت بهشون...لعنت ...هزاران بار لعنت.. -
فردا خواهم مرد
کلا کلاسم
ولی خوابم پرید دیگه -
به جایی رسیدم که واسه اولین بار زل زدم تو چشای عکسش و گفتم بمیر...
-
کاش فردا خبر مرگش بیاد!
وای خدایا تو رو خدااا -
چه جوری اینقدر وحشی میشن؟!
-
عادت به پروفایل گذاشتن و اینا نداشتم
ولی امشب اینقدری برام دردآور بود که پروفایلم گذاشتم
و ذره ای برام اهمیت نداره که چی بگن پشت سرم -
وای خدایا...
عزیزتُ جلوی چشمت پر پر کنن...
