شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Anzw 18 خب همین دیگه، ما باید تشخیص بدیم و بشناسیم موقعیتشو زمانشو آدمشو
و الزاما منظورم این نبود که باید راه اشتباهو گفت، نه صرفا اینکه اون لحظه ناراحتی و عصبانیت حتما قرارنیست به طرف ثابت کنی تو اشتباه میکنی و این درسته... -
نرفتم کتابخونه
بیشتر زمانی که باید طول کشید -
زبونشم که یک جاش فارسیه بقیه انگلیسیه
-
بزنم تو کار تجارت بنر مازندران میسپرم ساقی و کیکو ارزون بخرن میارم اصفهان و شهرکرد و یزد گرون میفروشم اگه یه مغازه هم کنار گلستان شهدا اصفهان بگیرم قشنگ کارم میوفته روغلطک 🤌
Saghia Kosar A003 نظر شما چیه ؟_Mitra_ نوپ نمیگیره
-
-
Saghia در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
_Mitra_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یه میترا رحمانی هم بود
من هربار یادشم
هربار هم رفتم اصفهان .. به پارسا گفتم بهت گفتم از میترا؟
و اون اینجوره که زینبی دفعه هزارمه داری میگی!میترا تو مسئولی در برابر کسایی که بهت اهمیت میدن.
مثلا ماها دوستاتیم://////Saghia بیا این دخترو تگ کن...
نمیتونم پیداش کنم.
اگه هم دیدیش بهش بگو زینب گفت یادت هست.پارسا کیه ؟
اینجانب بی مسئولیتی ازش میباره
ولی خب بقول حافظ دارم امید عاطفتی از جناب دوست .
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او هرچند پری وش است ولیکن فرشته خوست
ساقی از اونجایی که سگ غذاتو خورده و طریقت لاتی پیشه کردی ( یه پیام ازت دیدم تو گروه برگام ریخت ) درنتیجه نزدیکت نمیشم فقط به تو از دور سلام
Saghiaینی خدا بگم چیکارت نکنه میترا
چند روز پیشا اصفهان بودم
و میخوام بزنمت که هیچ راه ارتباطی باهات نداشتم که بیام ببینمت
خجالت بکش دختر نمیگی دلتنگتیم 🥲
چیکارا میکنی خب؟تو اومدی اصفهان منم اومدم قائم شهر سر یه میدون قائم شهر وایسادیم بستنی خوردیم میدونش بزرگ بود اسمش یادم نیس دورشم پر از نخل بود فکنم زیرگذرم داشت البته فکنم اون میدونیه که میخوره به کمربندی ساری ...
البته تو چند روز پیشا بود زرنگ بودیا آب باز بوده امدین نه ؟! من اول شهریور اومدم
خیلی باحال بود اولین بارم بود که هم قم هم تهران و هم مازندرانو میدیدم
مخصوصا مازندران اونجایی که نوشت به ابتدایی حوضه استحفاظی مازندران خوش اومدید کوه ها همه سیاه بود 3 دقیقه بعد کوه ها سبز شدن خیلی دقیق بود همه ش با خودم میگفتم یعنی ساقی و کیکو( Kosar A003 ) هر روز این طبیعتو میبینن هر روز دریا و کوه و جنگلو همزمان باهم دارن ؟ تازهههههه بارووووون بااااارووووونو بگو تازههههههه درختای نارنگیل و پرتقال 🥲🥰️🥰️ خیلی دلم میخواست ساری را ببینم ولی ما هتلمون بهشهر بود بعد کل مسیرو از تهران به بعد با گوگل مپ رفتیم اونجاهم از کمربندی ساری رفتیم حالا نگم که کمربندی اون مسیرش که میخورد به هتل دو تا راه داشت تازه گوگل راه داغونه را به عنوان بهترین راه نشون داد 
گوشی دستم بود به بابام آدرس میدادم بعد تو قائم شهر یه بلوار معلم بود خیابون معلم بود 3 بار آدرسو اشتباه دادم گفتم هرآنه پرتم کنن از پنجره بیرون 
️
خیلی اتفاقا افتاد بعدا براتون همه شو میگم ولی یه چیزی برامون خیلی عجیب بود نزدیکای بابلسر و نوشهر مثلا بنر زده بودن قبولی تیزهوشان دخترشونو تبریک گفته بودن بنر بزرگا نه یکی و دوتا 40 تا بنر بود 🤌
بعد نه یه شهر و دو شهرا بیشتر شهرا خیلی برام عجیب بود یا ها برا امواتشونم بنرهای بزرگ زده بودن برگام ریخته بود حقیقتا ( اینو تو بهشهرم دیدم ) و عکس مرحومو بزرگ زده بودن . میگم رسمتونه تو قائم شهر و ساری هم میزنین ؟ اخه تو شهر ما این بنرهای بزرگو یا تبلیغاتین یا برای مدال های ورزشی میزنن برا مرده هام تاج گل میزنن با 10 دونه بنر کوچیک فقط دم در خونه اون مرحوم ولی تو بهشهر سر هرکوچه همون بنرو زده بودن فقط از طرف خانواده فلانیشو عوض کرده بودن ....
خلاصه که یکی از بهترین مسافرتای عمرم بود ولی همون 6 صبح روز حرکتمون که کاشان بودیم دلم برا اصفهان تنگ شد بابام گف اصلا بذار بزنیم بیرون بعد از همون موقع شمارش معکوس برا برگشت گذاشته بودم️ روز برگشت وقتی رسیدیم نطنز شیشه را دادم پایین آلودگی تا اعماق دیافراگمم که رسید اونجا بود که گفتم وطن و قلبم آروم گرفت 
تو کنار گذر شرق که بودیم نشسته بودم نور های اصفهانو از دور میشمردم بعد به سیتی سنتر که رسیدیم گفتم عه برقاش روشنه مامانم میگفت خوبه یه هفته فقط خونه نبودی یجوریه انگار بعد 30 سال از اسارت عراق برگشتی (: -
خدا را ای نصیحتگو
حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیال ما ازین خوشتر نمی‌گیرد -
در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نه‌‌ای آگه -
بیا ای ساقیِ گلرخ
بیاور باده‌ی رنگین
-
که فکری در درونِ ما ازین بهتر نمی‌گیرد
-
-
هنوزم تاپیک مشاعره فعاله؟
Kosar A003 اره
-
چه خوش صیدِ دلم کردی
بناااازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را ازین بهتر نمی‌گیرد! -
چه خوش صیدِ دلم کردی
بناااازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را ازین بهتر نمی‌گیرد! -
بوسه‌یِ دلبَرو یارَش چه تَماشایی بود
نیم‌نگاهی به من انداخت و دل راضی بوددِلِ ما بَهرِ دِلی مانده که صاحِب دارَد
سخنِ عِشق همه طعمه‌یِ رُسوایی بود#باوَند
-
Kosar A003
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
