هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Sunniva]

@z-e
درد دل با کس نگفتم درد دل گفتن نداشت

خنده بر لب میزدم هرچند که خندیدن نداشت

[z.e]

@نویسنده-کوچولو
ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایـمان را

[Sunniva]

@z-e
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

[z.e]

@نویسنده-کوچولو
درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد
نـهالِ دشـمنی بر کَن که رنــجِ بی‌شمار آرد

[erfanyy]

@z-e
دردی است غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن (دکتر!)

[z.e]

erfanyy
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم بیش از این یاد نداد استادم!

[erfanyy]

@z-e
ماییم و نوای بی‌نوایی

بسم‌الله اگر حریف مایی

افلاس‌خرانِ جان‌فروشیم

خز پاره‌کن و پلاس پوشیم !

[z.e]

erfanyy
من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت...

[erfanyy]

@z-e
تا نقش خیال دوست ! با ماست دلا

ما را همه عمر خود تماشاست دلا

وانجا که مراد دل برآید ای دل

یک خار به از هزار خرماست دلا !

[z.e]

erfanyy
این سـبزه که امروز تماشاگه ماست
تا ســبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست!!

[erfanyy]

@z-e
تا مهر نگار باوفایم بگرفت

من بودم و او چو کیمیایم بگرفت

او را به هزار دست جویان گشتم

او دست دراز کرد و پایم بگرفت !

[Ainoor]

erfanyy
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

[z.e]

Ainoor
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
کاش یا‌رَبّ که نیفتد به کـسی کار کـسی

[Ainoor]

@z-e یا رب نگاه کسی به کسی آشنا مکن
گر میکنی کرم کن و جدا مکن
(نمیدونم شعر درست نوشتم یا نه)

[z.e]

Ainoor
نیست در شهر نـگاری که دل ما ببَرد
بختم ار یـار شود، رختم از اینجا ببَرد

[Ainoor]

@z-e
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد
در این ایام دیوانگی هم مرهمی دارد

[erfanyy]

@z-e
دیر آمدی ای نگار سر مست
زودت ندهیم دامن از دست

[erfanyy]

Ainoor
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام

[z.e]

erfanyy
من از روییدن خـار سرِ دیـوار دانـستم
که ناکس، کس نمی‌گردد بدین بالانشینی‌ها

[erfanyy]

@z-e
از خدا خواهیم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از فیض رب !