هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
زندگی عزیز، دو دقیقه اومده بودیم خودتونو ببینیم همهش پشتتون به ماس
🤌
-
افتادم وسط دعوایی که نه موقع رخ دادنش بودم، نه به من ربطی داره، نه کسی به حرفم گوش میده، نه کاری ازم برمیاد، نه قاضیام! نه خدام! ولی همه از من انتظار دارن درستش کنم. تهشم همه رو از چشم من میبینن و درنهایت، منم میشم آدم بدهٔ قصه! من میشم مقصر دعوایی که حتی موقع رخ دادنش اونجا نبودم!!! جالبه! جالب!
-
@Fatemegoli8282
توی اتوبوس نشسته بودم، ۴۸ ساعت بود که نخوابیده بودم. اگه بتونم و جا گیرم بیاد، میرم پشت اینجایی که راننده میشینه میشینم. چون به همین قسمت مشکی رنگی که فاصله هست بین ما و راننده، یه میلهٔ زرد رنگ هست میشه سرتو بذاری و بخوابی. من قدم بلنده روی صندلی نمیتونم بخوابم سرمو تکیه بدم به پشتش. گردنمو از دست میدم.
همینجوری که داشتم هی فکر میکردم چقدر بدبختی دارم و کلی نخوابیدم و تازه باید برسم خونه به ال و بل و فلان و بیسار فکر کنم و نمیرسم بخوابم و اه بابا چیه این دانشجویی کاش تموم شه و اینا؛ دستمو گذاشتم روی میله، سرمو گذاشتم روی دستم و خوابیدم. یه آقایی کنارم نشسته بود.
توی خواب و بیدار دستم از زیر سرم بلند شد سرم خورد به میله، بیدار شدم.
آقاء کنار دستم نشسته بود گفت خوابت میادا. خندیدم گفتم بله... ۴۸ ساعته نخوابیدم. همهش پروژه و کار و تحویل و...
با همون نگاهِ «عَیبی یُخدی بابا» که ترکا میگن، نگام کرد گفت منم فکر کنم همین حدودا نخوابیده باشم. پریروز صبح رفتم مشهد، مأموریت. دیشبم برگشتم صبح ساعت پنج و شیش رسیدم اصفهان دیگه نرفتم خونه. با همون لباسا رفتم سر کار.
پرسیدم با اتوبوس رفتین؟ توی اتوبوس نشد بخوابین؟
گفت نه. با ماشین شخصی رفتم. صبح ماشینو بردم گذاشتم در خونه پسرم برداره بره دنبال کاراش و خواهرشو برسونه خودم اومدم سوار اتوبوس اصفهان شدم که برم سر کار.
من پیشونیمو کوبیده بودم به میله و داشتم اون موقع فکر میکردم که این مرد حتی با این اوصاف هم مثل من سرش رو نمیذاره روی میله تا بخوابه! و اگه دارم فکر میکنم خب حله من از اوصاف دانشجویی خارج میشم میرم یه شغل پیدا میکنم با درآمد فلان تومن و دیگه از صف دغدغهمندا خارج میشم، زهی خیال باطل! همه دغدغه دارن... بدون استثناء.
فقط باید بپذیرم که سخته، باشه. ولی باید با روندم کنار بیام و لذت ببرم.
ولی اگه از بیخ لذت نمیبرم، که خب کلا بحثش جداست@danial-hosseiny میفهمم
توی روزایی که جنگ اسرائیل و غزه به اوج خودش رسیده بود وقت و بی وقت خبر میومد و باید بی فوت وقت ضبط میکردی تحویل میدادی
شاید بین همه اینا وقت میشد کلاستو با تاخیر میرفتی و زود هم میزدی بیرون
برنامه دانش آموزا مونده بود خیلیاشون که خصوصی بودن انصراف دادن رفتن خیلیاشون که از طرف موسسه بودن شکایتمو بردن پیش رئیس موسسه ۶ میلیون از حقوق اون ماهم کم شد بخاطر این مسئله ماه بعد تبادل اسرا و اتش بس غزه با خبرا اوج گرفت این بار چون به پول نیاز داشتم مجبور بودم نخوابم ولی واسه دانش آموزا وقت بزارم
امتحانای میانترم شروع شده بود توییه دانشگاه که استاداس خیلی سختگیر بودن و من تازه فهمیده بودمتهش اون ترم معدلم بالای ۱۹ شد و علاوه بر حقوق اون ماه تشویقی هم گرفتم
اما هیچ کدوم از اینا خستگیمو رفع نکرد
من از روحی گذشتم جسمی هم خسته ام -
@ABR_DJ تو هم
خداروشکر -
زندگی عزیز، دو دقیقه اومده بودیم خودتونو ببینیم همهش پشتتون به ماس
🤌
@danial-hosseiny
البته یه حالت دیگهای هم هست که خب اونو پیویت میگم زندگی جان -
@danial-hosseiny میفهمم
توی روزایی که جنگ اسرائیل و غزه به اوج خودش رسیده بود وقت و بی وقت خبر میومد و باید بی فوت وقت ضبط میکردی تحویل میدادی
شاید بین همه اینا وقت میشد کلاستو با تاخیر میرفتی و زود هم میزدی بیرون
برنامه دانش آموزا مونده بود خیلیاشون که خصوصی بودن انصراف دادن رفتن خیلیاشون که از طرف موسسه بودن شکایتمو بردن پیش رئیس موسسه ۶ میلیون از حقوق اون ماهم کم شد بخاطر این مسئله ماه بعد تبادل اسرا و اتش بس غزه با خبرا اوج گرفت این بار چون به پول نیاز داشتم مجبور بودم نخوابم ولی واسه دانش آموزا وقت بزارم
امتحانای میانترم شروع شده بود توییه دانشگاه که استاداس خیلی سختگیر بودن و من تازه فهمیده بودمتهش اون ترم معدلم بالای ۱۹ شد و علاوه بر حقوق اون ماه تشویقی هم گرفتم
اما هیچ کدوم از اینا خستگیمو رفع نکرد
من از روحی گذشتم جسمی هم خسته ام -
@Fatemegoli8282 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@نویسنده-کوچولو بخدا دانشگاه خیلی درساش سنگین تر از کنکوره 🫠
ولی قشنگ تره ؟ نیست؟
️
@نویسنده-کوچولو بخدا که نیست
-
@khanoomi گوینده ام و مشاور تحصیلی
-
@Ay منم همینم دقیقا
-
@khanoomi گوینده ام و مشاور تحصیلی
-
@danial-hosseiny میفهمم
توی روزایی که جنگ اسرائیل و غزه به اوج خودش رسیده بود وقت و بی وقت خبر میومد و باید بی فوت وقت ضبط میکردی تحویل میدادی
شاید بین همه اینا وقت میشد کلاستو با تاخیر میرفتی و زود هم میزدی بیرون
برنامه دانش آموزا مونده بود خیلیاشون که خصوصی بودن انصراف دادن رفتن خیلیاشون که از طرف موسسه بودن شکایتمو بردن پیش رئیس موسسه ۶ میلیون از حقوق اون ماهم کم شد بخاطر این مسئله ماه بعد تبادل اسرا و اتش بس غزه با خبرا اوج گرفت این بار چون به پول نیاز داشتم مجبور بودم نخوابم ولی واسه دانش آموزا وقت بزارم
امتحانای میانترم شروع شده بود توییه دانشگاه که استاداس خیلی سختگیر بودن و من تازه فهمیده بودمتهش اون ترم معدلم بالای ۱۹ شد و علاوه بر حقوق اون ماه تشویقی هم گرفتم
اما هیچ کدوم از اینا خستگیمو رفع نکرد
من از روحی گذشتم جسمی هم خسته ام@Fatemegoli8282
اگه منتظر یه اتفاق گندهای که خوشحالی کنی، باید خیلی راست و حسینی بهت بگم هیچ خبری نیست.
همین دلخوشیای کوچولو کوچولو رو جشن بگیر. -
@khanoomi مرسی عزیزم
بله